شماره ۹۹۴

خواب و ژن افسردگی

دکترمحمد صفوان بدر - طب خواب، آمریکا

خواب و ژن افسردگی

طی یک بررسی ژنتیک دوقلو‌های بزرگسال و یک بررسی جامعه بنیاد، پیوند تازه‌یی میان مدت خواب و افسردگی گزارش شده‌است. هر‌دو بررسی درشماره‌ی ژانویه‌ی‌2014‌نشریه‌یSleep به‌چاپ رسیده‌است.

خواب سالم لازمه‌ی بهزیستی جسمانی، روانی و عاطفی است و دراین پژوهش جدید با ارجحیت دادن به‌خواب برای سلامت سرمایه‌گذاری شده‌است.
نخستین‌بار طی یک بررسی روی 1788 دو قلوی بزرگسال وجود یک ژن با تعامل محیطی درموارد مدت عادتی خواب به گزارش فرد و پیوند آن با نشانه‌های  افسردگی مشخص شد. نتایج بررسی حاکی‌ از‌آن بود که مدت‌خواب خارج از حدود طبیعی سبب افزایش احتمال خطر ژنتیک نشانه‌های افسردگی می‌شود.
درمیان دوقلوهایی که هر‌شب مدت خواب طبیعی‌7تا 8/9  ساعت بود، قابلیت توارث کل نشانه‌های افسردگی به 27٪ بالغ می‌شد. اما، در دوقلوهایی که مدت خواب کوتاه 5‌‌ساعت هر شب داشتند تأثیر ژنتیک بر‌نشانه‌های افسردگی تا 53 درصد و در افرادی که میزان خواب خود را شبی‌10‌ساعت گزارش داده بودند تا 49٪ افزایش می‌یافت.
 جای تعجب آن بود که قابلیت توارث نشانه‌های افسردگی با مدت خواب بسیار کوتاه، تقریباً دو برابر قابلیت توارث در دوقلوهایی بود که مدت‌خواب طبیعی داشتند. به نظر می‌رسد هم مدت‌خواب کوتاه و هم مدت‌خواب بسیار طویل سبب فعال‌شدن ژن‌های مرتبط با نشانه‌های افسردگی خواهد شد. طبق نظر این محققان، نتایج این بررسی حاکی از آن است که مناسب کردن مدت خواب یکی از راه‌های به حداکثر رساندن تأثیر و کارآمدی روش‌های درمان‌افسردگی ازجمله ‌رواندرمانی است.
 یک بررسی دیگر که در 4175 نفر افراد11‌و17‌ساله انجام شده، نخستین بررسی است که آثار معکوس افسردگی ماژور و کوتاهی مدت خواب را با استفاده از داده‌های آینده‌نگر مستند می‌کند. این نتایج حاکی ازآن است که خوابیدن شبانه به‌مدت 6 ساعت یا کمتر سبب افزایش احتمال بروز افسردگی ماژور می‌شود که به نوبه‌ی خود احتمال کاهش مدت خواب در نوجوانان را فراهم می‌آورد.
این نتایج ازآن جهت اهمیت دارند که نشان می‌دهند محرومیت ازخواب عامل پیش‌ساز افسردگی ماژور در نوجوانان است و پیش ازسایر نشانه‌های افسردگی ماژور و نابسامانی‌های خلق به‌وجود می‌آید. به‌این‌جهت سوال در باب آشفتگی خواب وساعات خواب باید به عنوان بخشی از سابقه‌ی طبی نوجوانان برای یقین به احتمال ملحوظ نظر باشد.
درگزارش مراکز کنترل بیماری و پیشگیری آمده است که حدود 9 درصد افراد بزرگسال درآمریکا دارای معیارهای رایج افسردگی ازجمله 4٪ دچار افسردگی ماژور هستند. انستیتوی ملی بهداشت روانی گزارش کرده است که حدود 11 درصد نوجوانان آمریکایی درمرحله‌یی از عمر خود دچار نابسامانی‌های افسردگی می‌شوند و 3٪ از این افراد نابسامانی‌وخیم و ناتوان کننده‌ی افسردگی را تجربه می‌کنند.

 

 

تعداد بازدید : 1979

ثبت نظر

ارسال