شماره ۱۱۰۷

نگاهی تازه به چگونگی خواب دیدن و رویا

دکتر مهدی نوری .F.R.C.P

چرخه‌ی خواب انسان ۲‌مرحله‌ی مهم و اساسی دارد. در مرحله‌ی اول مغز انسان فعال است‌، اما ماهیچه‌های بدن در‌حال آرامش و استراحت هستند. در‌این مرحله که REM (دوره‌ای از خواب که با حرکت سریع چشم همراه است و مقدارسروتونین در مغز کاهش ‌می‌یابد‌) نام دارد، چشم‌ها به‌سرعت به‌ چپ‌وراست می‌چرخند. به‌خواب REM‌، خواب ناروال یا خواب‌تناقضی (Paradoxical) نیز گفته‌می‌شود‌. این خواب می‌تواند با کارهای فکری و ذهنی فرد در ارتباط باشد و با خواب‌دیدن نیز همراه است‌.

مرحله‌ی مهم دیگر چرخه‌ی‌ خواب‌، خواب (NREM(non-REM است که بدون حرکات سریع چشمی و بدون خواب‌دیدن همراه است و اگر فرد خواب هم ببیند معمولاً آن‌را فراموش‌می‌کند‌. این مرحله از خواب‌ که می‌توان آن‌را خواب‌آرام هم نامید، خود ۳‌مرحله دارد‌. این مراحل شامل خواب خیلی سطحی، خواب سطحی و خواب عمیق است و آنگاه نوبت رویا و خواب‌دیدن فرامی‌رسد‌. تمام این چرخه‌ها درمدت ۹۰‌تا‌۱۲۰‌دقیقه رخ می‌دهد و دوباره همین چرخه‌ها تجدید می‌شود.

به‌این‌ترتیب‌، وقتی انسان وارد مرحله‌ی اول خواب می‌شود‌، امواج مغزی از آلفا به تتا گرایش می‌یابد. فرکانس امواج مغزی آلفا ۷تا۱۴ سیکل درثانیه است‌. با ایجاد خواب‌آلودگی از فرکانس امواج کاسته می‌شود‌. فرکانس امواج تتا بین ۶‌تا‌۸‌ سیکل بر‌ثانیه است. بنابراین تغییر امواج‌آلفا به امواج‌تتا می‌تواند خواب‌آلودگی ایجاد‌کند‌. البته این مرحله، سبک‌ترین مرحله‌ی خواب است و اگر فرد از آن خارج‌گردد احساس‌می‌کند که اصلاً نخوابیده است. در‌این‌مرحله از خواب فرد می‌تواند تصاویر توهمی را مشاهده‌کند. پس‌از گذشت حدود نیم‌ساعت از خواب در مرحله‌ی اول‌، فرد وارد مرحله‌ی دیگر می‌شود. دراین مرحله‌، فرکانس امواج مغزی بین 4‌تا‌7‌سیکل در ثانیه خواهد شد. در‌عین‌حال این مرحله با دوک‌های خواب همراه خواهد بود. دوک‌های خواب امواج کوتاهی هستند که فرکانس آنها بین 12‌تا‌16‌سیکل درثانیه‌ است. پس‌از گذشت حدود ۱۵‌دقیقه‌، فرد وارد مرحله‌ی سوم خواب‌می‌شود که نشانه‌ی آن وقوع فعالیت امواج دلتا می‌باشد. امواج دلتا، بلندترین دامنه و پایین‌ترین فرکانس‌، یعنی 4‌تا5 هرتز را دارند.

مرحله‌ی چهارم، عمیق‌ترین مرحله‌ی خواب است. مرحله‌ای که بیدار‌شدن از آن دشوار خواهد بود.احتمالاً تنها صدای بلند می‌تواند سبب بیدار‌شدن  فرد از این مرحله‌ی خواب ‌شود. در‌این مرحله امواج دلتا کُند می‌شوند، تعداد آنها به ۵/۰‌تا‌۲‌سیکل در‌ثانیه می‌رسد. البته فرکانس این امواج به صفر نمی‌رسد، زیرا داشتن فرکانس صفر به‌معنای مردن است. باید توجه داشت که تمایز بین مرحله‌ی سوم و چهارم خواب کاملاً مشخص نیست. مرحله‌ی سوم‌ خواب، 25‌تا50‌درصد فعالیت دلتا دارد و در مرحله‌ی چهارم بیش‌از 50درصد فعالیت دلتا مشاهده‌می‌شود. امواج دلتا عمیق‌ترین حالت خواب سنگین است. حدود نیم ساعت پس‌از خواب عمیق در مرحله‌ی چهارم، مسیر برگشت چرخه‌ی خواب آغاز می شود و مراحل مختلف تا رسیدن به REM  تجدید می گردد. در شکل‌زیر چرخه‌ی خواب و مراحل مختلف آن مشاهده می‌شود.

به‌این‌ترتیب هنگامی‌که فرد در بیداری می‌باشد، امواج بتا فعال است. فرکانس امواج بتا بیش‌از 13هرتز درثانیه است و دامنه‌ی موج آن از 13‌تا‌40 سیکل در‌ثانیه را شامل‌می‌شود‌. وقتی فرد چشمهایش را می‌بندد و عضلات بدن او شل‌می‌شوند، امواج آلفا ظاهر‌ می‌گردند. دامنه‌ی امواج آلفا بین 8‌تا‌12سیکل در‌ثانیه نوسان دارند‌.

با وارد‌شدن به‌حالت خواب‌طبیعی امواج آلفا ناپدید می‌گردند و امواج دیگری به‌نام تتا که از کیفیت و فرکانس پایین‌تری برخوردار هستند نمایان می‌شوند. دامنه‌ی امواج تتا بین ۴تا۸ سیکل در ثانیه می‌باشد. بالاخره در خواب بسیار عمیق، امواج دلتا که فرکانسی بین 5/0‌تا‌4‌ نوسان در‌ثانیه دارند ظاهرمی‌شوند.

جا‌دارد پیش‌از پرداختن به خواب‌دیدن و رویا‌، به یکی‌از خواب‌های پرفسور یونگ اشاره شود تا تشریح و درک رویا‌ها ساده‌تر گردد.

پرفسور کارل‌گوستاو ‌یونگ (1875تا‌1961) روانکاو نامی سوئیسی‌، ابتدا با زیگموند‌فروید همکاری داشت و پس‌از جدا‌شدن از‌ او با تغییر و تعدیل شیوه‌های روانکاوی‌، مکتب روانشناسی تحلیلی را که با ساختار و پویایی روان انسان سر‌و‌کار دارد‌، بنیان نهاد. او به بخش ناخودآگاه روان انسان توجه خاصی داشت که در فرصت مناسب به بررسی آنها پرداخته می‌شود‌. دکتر یونگ‌، برخی‌از رویاهای تکرار شونده را جبران یک کمبود خاص در کیفیت نگرش رویا‌بیننده نسبت به زندگی می‌داند و می‌گوید: «گاهی این رویاها می‌توانند پیشگوی یک واقعه‌ی مهم باشند»‌. یونگ می‌نویسد‌:

«‌خود من چندین سال یک مایه‌ی اصلی را در خواب می‌دیدم که در‌آن یک قسمت از خانه‌ی خود را کشف‌می‌کردم که نمی‌دانستم وجود دارد‌. گاه این قسمت‌، بخش مخصوص والدینم بود که مدت‌ها پیش مرده بودند و من با کمال تعجب می‌دیدم که پدرم آزمایشگاهی در‌آن دارد که آنجا روی کالبدشکافی تطبیقی ماهی کار می‌کند و مادرم مهمانخانه‌ای برای مسافرانی شبیه اشباح دایر‌ کرده است‌. این مهمانخانه‌ی نا‌آشنا معمولاً یک بنای تاریخی باستانی و از یاد‌رفته بود که با‌این‌حال ملک موروثی من به‌حساب می‌آمد. این قسمت‌، اثاث عتیقه‌ی جالبی داشت و من در‌پایان این سلسله رویاها کتابخانه‌ی کهنه‌ای را کشف‌کردم که کتابهایش برای من ناشناس بودند. سر‌انجام در آخرین رویا‌، من یکی‌از کتاب‌ها را باز‌کردم و در‌آن تعداد زیادی تصویرهای سمبولیک (‌نمادین‌) بسیار جالب یافتم. وقتی بیدار‌شدم، قلبم از شدت هیجان به تپش در‌آمده بود.

مدتی پیش‌از‌این که من این آخرین خواب مخصوص را در‌آن رشته از رویاها ببینم‌، به یک کتاب فروش عتیقه‌شناس سفارشی برای تألیفات کیمیاگران قرون‌وسطی داده بودم. من نقل قولی در یک کتاب ادبی دیده بودم که تصور می‌کردم ممکن‌است ارتباطی با کیمیاگری قدیم در بیزانس داشته باشد و می‌خواستم آن‌را در متن اصلی پیدا‌کنم‌. چند‌هفته پس‌از این‌که من خواب کتاب ناشناس را دیدم، بسته‌ای از‌طرف کتاب‌فروش مذکور برایم رسید. در‌آن بسته کتابی با کاغذ پوستی وجود داشت که تاریخ آن قرن شانزدهم بود‌. تصویرهای کتاب شکل‌های سمبولیک جذابی بود که فوراً من را به‌یاد تصویر‌هایی انداخت که در رویا دیده‌بودم‌. چون کشف مجدد اصول کیمیا‌گری قسمت مهمی از کار من‌را به‌عنوان یکی‌از پیشگامان روانشناسی تشکیل‌می‌داد، مایه‌ی اصلی رویای تکرار شونده‌ی من‌را به سهولت می‌توان یافت. خانه‌، البته سمبول شخصیت من و زمینه‌ی خود‌آگاهی علایق من بود و بنای فرعی ناشناخته‌، یک پیش‌آگاهی از زمینه‌ی جدید پژوهشی بود که ذهن خود‌آگاه من در‌آن‌هنگام از‌آن بی‌خبر بود. از آن وقت تا‌کنون‌ که۳۰‌سال گذشته است‌، من دیگر هرگز آن رویا را ندیده‌ام».

با ذکر این خواب یونگ‌، باید به‌این نکته‌ی مهم نیز اشاره‌کنم که پرفسوریونگ واقعاً کوشش‌می‌کرد تا به انسان بیاموزد که برای تحقق فردّیت و هویّت خود، به چه‌نکاتی باید توجه‌داشته باشد‌. یونگ در زمینه‌ی رشد شخصّیت به تعریف  نقش درون‌گرایی و برون‌گرایی پرداخت  و با بیان ۴‌رکن اصلی (یعنی احساس‌،  تفکر‌، تجسس و الهام یا اشراق) ۸ ترکیب ممکن شخصیت را تشریح‌کرد. یونگ معتقد بود که شخصیت انسان از چند سیستم جدا، اما مربوط به یکدیگر تشکیل شده‌است. مهمترین این سیستم‌ها عبارتند‌از: خود، ناخودآگاه شخصی و عقده‌های آن، ناخودآگاه جمعی و ارکی‌تایپ‌های آن، پرسونا، آنیما، آنیموس و سایه.

یونگ‌، روان انسان را شامل ۲بخش مهم  خودآگاه و ناخودآگاه  می‌داند‌. به‌نظر او هر‌یک از‌این ۲بخش نیز جنبه‌های شخصی و جمعی دارد. به‌عقیده‌ی یونگ بخش ناخود‌آگاه شخصی انسان  سطحی‌تر‌از بخش جمعی آن است و بیشتر قابل دسترس می‌باشد. ناخودآگاه شخصی انگاره‌های واپس‌زده شده و خاطرات از‌ یاد ‌رفته‌ی آدمی را در‌بر دارد‌. بخش ناخودآگاه مرکز نیروهای غریزی یا طبیعی است و همواره به‌طریقی که فرد آگاه نیست‌، اعمال و رفتار او را شکل‌می‌دهد و یا آنها را کنترل‌می‌کند‌.

یونگ نا‌خود‌آگاه جمعی روان را بسیار مهم  می‌داند  و آن‌را مشاور و دوست ذهن آگاه انسان می‌شناسد و معتقد است که این بخش سبب سازگاری و تعادل می‌گردد. یونگ در پژوهش‌های خود به شرح کهن الگوها می‌پردازد. کهن‌الگو‌، ترجمه‌ی فارسی ارکی‌تایپ‌ها (Archetype‌) است‌. کهن‌الگو یا انواع باستانی‌، شامل عناصر سازنده‌ی ناخودآگاه می‌باشد که در‌طول تاریخ بشری، از نسلی به نسل دیگر منتقل شده‌اند. طبق نظر یونگ، «کهن‌الگوها»  در ناخودآگاه جمعی‌، از‌طریق نمادها (‌سمبول‌ها) ظاهر‌می‌شوند. به باور یونگ‌، سمبول‌ها‌ی انسان که در زبان و خواب و رویای آدمی جاری می‌گردند، معرّف کهن الگوها هستند.  به‌طور‌کلی یونگ با مطرح‌کردن ناخود‌آگاه جمعی‌، سایه (Shadow) و نقاب یا صورتک (Persona) طرحی نو در روانشناسی ایجاد‌کرد.


تعداد بازدید : 2501

ثبت نظر

ارسال