این موضوع که آیا چربشدن کبد که بعداز دریافت الکل بهمدتطولانی پدیدمیآید، در اثر کمبودهای غذایی است و یا خود الکل باعث آن گردیده، اخیراً در انسان مورد بررسی قرارگرفته است.
افرادیکه سابقهی الکلسیم دارند و با قطع الکل شکل ظاهری کبد آنها به حالت نرمال برگشته است، با مصرف مجدد اتانول کبدچرب پیدا خواهند کرد. همچنین در رژیم کامل پرهیز، با اضافهکردن کربوهیدرات و یا با جانشینکردن کربوهیدرات بهوسیلهی الکل ایزوکالری (از لحاظ کالری برابر باشند) باز کبدچرب ایجاد خواهد شد. اثرهای مشابه در موشهایی که به آنها الکل بهعنوان قسمتی از غذای کامل داده شده، مشاهدهگردیده است. اصولاً رژیم بهصورت آبکی بوده و با این روش تغذیه، موشها ۳۶درصد از کالری لازم را از خوردن اتانول بهدست میآوردند.
این دریافت بهمراتب بیشاز هنگامی میباشد که با روش معمولی تغذیه میشوند (بهطور مخلوط با آب) و درنتیجه باعث دریافت ۲۰درصد از اتانول میگردد که حداکثر مقدار جذبشده، ۳۰درصد گزارششدهاست.
در رژیم آبکی وقتیکه اتانول (یا کربوهیدرات در گروه شاهد) حذف و یا بهجای آن مقدار چربی ایزوکالری بالابرده میشود، دراینصورت کبدچرب دیده نشده است.
این موضوع مشخص میسازد که کبدچرب الکلی بهطور ساده در اثر فقدانکربوهیدرات یا کالری معادل بهوجودنمیآید، بلکه از الکل که ظرفیت چرب ساختن آن بهمراتب بیشاز چربی است، نتیجه میگردد. این بررسیها نشانمیدهد که باید خود الکل را عامل مستقیم در ایجاد کبدچرب دانست.
کمبودغذایی بدن مربوط به الکلیسم نقش مهمی را در ایجاد بیماری Steatosis (تجمع چربی ـ متلاشیشدن چربی) دارد. زیرا در تحقیقاتی که منتشرشدهاست، ظرفیت الکل در ایجاد Steatosis کبدی بهطور قابلملاحظهای بهوسیلهی کمبودهایغذایی بدن مانند پروتئین کولین و ویتامینهایی مثل پیریدوکسین تشدید میگردد. لیپیدهایی که در کبد جمع میشوند، میتوانند از ۳ منبع اصلی باشند:
الفـ چربی رژیمغذایی که به جریانخون میرسد مانند Chylomicron
بـ اسیدهایچرب بافت که بهصورت اسیدهای چرب آزاد به کبد منتقل میشوند.
پ ـ چربیهایی که در خود کبد ساخته میشوند.
Steatosis کبدی میتواند از هرکدام از این۳طریق که تعداد محصولشان بیشازحد معمول باشد یا اختلال در وضع چربی جگر که در ابتدا از کاهش اکسیداسیون لیپید متشکلاز هیپوپروتئین غیرکافی یا ترشح در خون میباشد، ظاهرگردد.
الف ـ چربی رژیمغذایی:
اهمیت چربی رژیمغذایی در بیماریزایی کبد چرب الکلی که در کبد دراثر دریافت متمادی الکل و خوردن غذای چرب جمع میشود، تا مقدار زیادی به چربی رژیمغذایی بستگی دارد. بررسیها نشانداده است که در شرایط مشابه، دریافت الکل در مواردیکه چربی در رژیمغذایی موجود میباشد، کمتر است.
ابتلا به Steatosis کمتر میباشد و جذب کبدی Chylomicron با تشکیل لیپوپروتئین کبدی و آزاد کردن آن بهطوریکه اکسیداسیون لیپیدهای رژیم غذایی کاهشیابد، بهترین توجیه برای جمعشدن چربی رژیمغذایی در هنگام مصرف الکل بهطورمتمادی است و در انسان مشاهده گشته که خوردن الکل باعث کمشدن اکسیداسیون لیپید بدون تأثیر آن در استفاده از کربوهیدرات یا پروتئین میگردد که این موضوع نقش مکانیسم فوق را تأیید میکند.
ب ـ لیپیدهای بافت چربی:
تعدادی از پژوهشگران گزارش کردهاند که بعداز خورانیدن یکوعده الکل (۶تا۹گرم برای هرکیلوگرم وزن بدن) بهوسیلهی لولهی گاستریک به تعدادی از موشهای ناشتا، اسیدهایچرب بافت چربی در کبد جمع شدهاست. درحالیکه تحت شرایط مشابه، سایر محققان گزارشدادهاند که هیچگونه افزایشی درجریان اسیدهای چرب آزاد و مهاجرت اسیدهایچرب از بافتهای چرب را مشاهدهنکردهاند. درتجربیات اخیر به ایننتیجه رسیدهاند که حتی بعداز مصرف یکوعده اتانول بهمقدار زیاد، کاهش متابولیسم کبدی اسیدهایچرب بیشتراز افزایش مهاجرت چربی به بافت چربی است که عامل ایجاد Steatosis کبدی میباشند.
جمعشدن چربی در کبد بعداز خوردن یکوعده اتانول بهمقدار زیاد، متوسط بوده و میزان آن در موشهای نر، کمتراز موشهای ماده بوده است.
مجموعهی چربی موشهاینر فقط۲۰درصد بعداز مصرف اتانول بهمقدار ۱۵/۷ml بهوسیلهی لولهی گاستریک نشانداده شده است.
توجیه این اختلاف بین جنسهای نر و ماده هنوز معلوم نیست و شاید میتوان اینطور بیانکرد که فعالیت الکل دئیدروژناز در کبد موشهای ماده، بیشتر از موشهای نر است.
در انسان مصرف الکل به مقدار زیاد یعنی ۴۰۰گرم در روز، مقدار اسیدهای چرب آزاد گردش خون را بالا میبرد ولی مصرف ۳۰۰گرم در روز بهمدت ۱۸روز تغییری در آن ایجاد نکردهاست. باوجود مصرف این مقدار متعادل، باز کبدچرب مشاهدهشده که شامل فقط یک قسمت کوچک از اسیدهایچرب بافت چربی بوده است.
در تجربیات حاد در انسان، کاهش اسیدهایچرب گردشخون با یک کاهش FFA (اسیدهای چرب آزاد) سیاهرگی ـ سرخرگی همراه بوده است. این موضوع کاهش FFA توأم با کاهش گلیسرول در پلاسما، موردتأیید قرارگرفته است.
مکانیسمی که بهوسیلهی آن اتانول روی اسیدهایچرب آزاد اثر میکند و از بافت چربی گلیسرول آزاد مینماید، هنوز مشخص نشدهاست. در آزمایشهای Invitro با کشت بافتچربی، غلظت اتانول در آزاد ساختن گلیسرول بیاثر بوده است. علاوهبرآن باوجودیکه بافت چربی عاریاز الکل دئیدروژناز است، معلوم شده که مقدار کمی از اتانول اکسیدهمیشود. بنابراین بهنظر میرسد که احیایFFA و آزادساختن گلیسرول از بافتچربی، بهطور غیرمستقیم به اتانول مربوط است. احتمالاً بعضیاز متابولیستهای حد واسط، دراثر اکسیداسیون اتانول از کبد آزادهشده و داخلخون میگردند.
پ ـ چربیهای ساخته شده در کبد:
در انسان و موشهایی که با غذای مناسب کامل و شامل چربی کم تغذیه میشوند، الکل کمتر باعث جمعشدن چربی در کبد میگردد. وقتیکه با رژیم همکالری که شامل چربی نرمال باشد تغذیه شوند، کبدچرب نیز شامل ترکیب تریگلیسرید اسیدچرب میگردد که خیلی با ترکیب بافت چربی متفاوت بوده و شامل مقدار زیادی از اسیدهایچرب ساختهشدهی داخلی (مثل پالمیتان) است که مشابهت متقابل با آنهایی دارند که در خود کبد سنتز میشوند ولی اگر رژیم مورد استفادهی موشها محتوی چربی کم ولی ناقص یعنی مثلاً فاقد کولین و پروتئین باشد، اثر اتانول بهمقدار زیادی افزایش مییابد. ازطرفی تریگلیسریدهای کبد، ترکیب متفاوتی با بافت چربی پیدا میکنند که مقدار لینولئات آن خیلی کمتر ولی درعوض حاوی مقدار زیادی اسیدهایچرب ساختهشدهی داخلی بودهاند.
بهنظرمیرسد که جمعشدن اسیدهای چرب آندوژن، از کاهش اکسیداسیون و افزایش سنتز اسیدهای چرب کبدی نتیجه میشود. این اثر است که در آزمایش Invitro و Invivo به وسیلهی الکل نشان داده شده و این مکانیسم احتمالی قبلاً مورد بحث قرارگرفته است. قسمت اعظم چربی کبدِ چرب الکلی، تریگلیسرید میباشد که دلیل آن هنوز معلوم نیست. این موضوع میتواند مربوط به تشدید تجمع تریگلیسرید و ممانعت از سنتز فسفولیپیدها باشد.
ممانعت از سنتز فسفولیپیدها نمیتواند علتی اصلی برای کبد چرب در نظر گرفته شود زیرا غلظت فسفولیپیدها نه تنها کم نمیشود بلکه افزایش نیز مییابد، البته این افزایش به مراتب کمتر از تریگلیسرید است.
آماس کبد در اثر الکل و بیماری ناشی از آن (سیروز کبدی):
سیروز کبدی ناشی از الکل، از موضوعات مهم پزشکی در آمریکا بهشمارمیرود. مثلاً در نیویورک، مرگومیر ناشیاز سیروزکبدی بین سنهای ۲۵تا۴۴ سالگی بین سایر علل ناخوشیهایی که غالباً منجر به مرگ میگردد(در صورت عدم انجام پیوند کبد)، در درجهی سوم اهمیت قرارگرفته و بین سنین ۴۵تا۶۴سال در درجهی چهارم اهمیت میباشد.
ارتباط مسمومیت الکلی و بیماری سیروز در اشخاص مبتلا به این بیماری هنوز کاملاً شناخته نشده، ولی وجود الکلیسم در اغلب مبتلایان مسلم شدهاست. هنوز روشن نشدهاست که نکروز کبد قدم اول برای ایجاد سیروز است و یا کبدچرب الکلی باعث سیروز میشود (مثلاً کمبود کولین و یا اختلالهای دیگری نیز لازم است).
علاوهبر تجمع چربی، افراد الکلی ممکناست که به یک نوع تغییر دیگر در بافت کبدی خود نیز مبتلا گردند که اصطلاحاً تحتعنوان «هپاتیت الکلی یا آماس کبدی در اثر الکل و دگرگونی حاد چربی کبد» و نارسایی حاد کبد در الکلیهای مزمن بیان میشود.
این اثر بعد از یک دوره نوشیدن الکل به مقدار زیاد ایجاد میشود و معمولاً در الکلیهای مزمن مشاهده میگردد و با بیاشتهایی و حالت تهوع و قی و درد ناحیهی شکم و بزرگی کبد و تب و یرقان مشخص میشود.
«آزمایشهای بیوشیمی اختصـاصـی نیستنـد بجـز آنـزیم گاما گلوتامیل ترانسفر(CCT) ولی گاهی اوقات ممکناست که خرابی سلولهای کبد را بهوسیلهی مواد مزاحم نشاندهند». معمولاً کمخونی (آنمی) نیز وجود دارد که ممکناست با افزایش شدید گلبولهای سفید همراه باشد (Leukocytosis). دربین تغییرات غیرمشخص میتوکندری که درمورد کبدچرب الکلی گفتهشدهاست، آشکارترین آنها وجود کریستال مشابه با موادیکه از دژنرهشدن بهدستمیآیند بوده و غالباً این پدیده با بزرگی میتوکندری و تغییرشکل آن همراه بودهاست. بعضی از محققان دیگر در موشها مشاهدهکردند که مصرف یک وعده الکل بهمقدار زیاد با دریافت آن بهطورمتوالی ولی متوسط، با متورمشدن میتوکندریها و دفرمهشدن آنها توأم با یک کاهش در ظرفیت اکسیداسیون همراه است.
تغییرات بافتی میتوکندریها بهوسیلهی تغییرات شبکهی آندوپلاسمیک پیشرفتکرده و ازبینرفتن ساختار عادی و جانشینشدن آنها بهوسیلهی ساختمان آوندی مشخصشده است. تغییرات بافتی مشابه همراه با ساختمان کریستالی داخلی میتوکندری و بزرگی آن در داوطلبانی که به آنها الکل و رژیم کافی در شرایط متابولیکی بیمارستان داده شده، مشاهده گردیده است.
روش اتوکاردیوگرافی با بهکاربردن تیمیدین دارای تریتیوم برای سنجش سنتز دیاوکسی ریبونوکلئیک اسید (DNA) بهکاررفته که بهوسیلهی آن نکروز سلولهای کبد صورت گرفته دراثر اتانول همراه با افزایش سنتز چربی مشخص میگردد که ابتدا در سلولهای مزانشیمی و بافتهای حرکتی پیدامیشود.بهنظرمیرسد که فساد بافت کبدی و آماس آن نسبت به تجمع چربی در کبد بیشتر است. اینکه آیا کدامیک از اشکال فساد نکروز بافتی که در بالا شرحداده شد باعث بهوجودآمدن سیروز میگردد، هنوز بهطور دقیق مشخص نیست. چنانچه تصور میشود که برای ایجاد کبد چرب فاکتورهای مختلفی باید وجود داشته باشد. مخصوصاً با درنظرگرفتن این حقیقت که سیروز الکلی شامل گروههای ناجور هیدروژن است. چه در فرمهای سیروز بافت و چه سیروز بعداز نکروز بافتی (Post necrotic cirrhosis)، اخیراً نشانداده شدهاست که الکلیکهایی دارای سیروز کامل هستند که از رژیمی با پروتئین کافی تغذیه شدهاند. آشامیدن نوشیدنی الکلی بهمقدار کم و بیشاز غذای کافی، ظاهراً اثر مخالفی روی سیروز ندارد؛ اگرچه نفوذ کمی از چربی مشاهدهشدهاست. اهمیت این مشاهده با درنظرگرفتن مشکلی که در سنجش پیشرفت سیروز بهوجودمیآید، کاسته میشود. زیرا از بیوپسی فقط در زمان کوتاهی میتوان استفادهکرد.
ازطرفی این موضوع افکار ما را روی اهمیت مقدار الکل خورده شده و نقش فاکتورهای دیگر به غیر از الکل مانند بدی تغذیه متمرکز میسازد. علاوهبر آن نقش محرک غیرالکلی که مانند نوشابههای الکلی مصرف میگردند نیز باید درنظرگرفته شود.
بهطورمثال شرابی که از انگور خاصی تهیهشده، نشانداده است که دارای مقدار زیادی آهن میباشد و بعداز آزمایش معلومشد که این آهن در کبد و سایر اعضای بدن حیوانات مورد آزمایش که از این شراب بهطورمتوالی و بهمدت طولانی به آنها داده شدهاند، تجمع پیدا کرده است. این موضوع میتواند حداقل تأثیر تجمع آهن در بافتهای مختلف (ازجمله کبد) در آنهایی که سیروز کبدی دارند و از این شراب مینوشند را روشن سازد و ناخالصیهایی که در مشروبات الکلی مثل ویسکی و کنیاک و ودکا، از قبیل الکلهای سنگین و مواد سبکتر از خود الکل مثل آلدئیدها و متیلاترها وجود دارد نیز باعث تشدید اثر الکل و پیدایش چربی در کبد میگردد. زیرا این مواد علاوهبر آن که خود سمی میباشند و در بدن اثر سمی خودشان را بروز میدهند ، در دیر سوختن الکل در بدن نیز دخالت دارند.
ثبت نظر