طبقه اختلالات نسیانی، طبقه گستردهای میباشد و شامل انواعی از بیماریها و اختلالاتی است که بهصورت سندرم نسیانی بروز میکنند. این سندرم طبق تعریف عبارت است از تخریب توانایی ایجاد خاطرات جدید برحسب عامل سببساز.
۳نوع اختلال نسیانی مطرح شدهاست:
۱ـ اختلال نسیانی ناشیاز بیماری طبی عمومی (مانند ضربهسر).
۲ـ اختلال نسیانی پایدار ناشیاز مواد (مثلاً موارد ناشیاز مسمومیت با مونواکسیدکربن یا مصرف مزمن الکل).
۳ـ اختلال نامشخص (NOS) برای مواردی که درآنها علت سببساز مشخص نیست.
دومین تقسیمبندی که برای این سندرم ارائه شدهاست:
۱ـ گذرا برای مواردی که طول مدت اختلال کمتر از ۱ماه است.
۲ـ مزمن برای مواردی که اختلال بیشاز ۱ماه بهطول انجامیده است.
همهگیرشناسی:
الفـ درمورد میزان بروز و شیوع اختلالات نسیانی بررسی کافی انجام شدهاست.
بـ بیشازهمه در اختلالات، مصرف الکل و ضربهسر دیدهمیشود.
ج ـ میزان شیوع فراموشی مربوط به سوءمصرف مزمن الکل کاهشیافته و شیوع فراموشی مربوط به ضربهسر افزایش یافته است.
سببشناسی:
شایعترین شکل این اختلال بهعلت کمبود ویتامینها همراه با وابستگی به الکل رخمیدهد. این اختلال همچنین ممکناست بهعلت ضربهسر، جراحی، هیپوکسی، انفارکتوس و آنسفالیت هرپس سیمپلکس ایجاد شود. نوعاً هرگونه روندی که باعث تخریب بعضی از ساختارهای خاص دیانسفال و تمپورال میانی (نظیر اجسام پستانی، فورنیکس و هپوکامپ) میتواند باعث بروز این اختلال شود.
تشخیص نشانهها:
ویژگی اساسی این بیماری، ناتوانی در یادگیری و یادآوری اطلاعات جدید همراه با ناتوانی یادآوری رویدادهای گذشته است. اختلال حافظه نزدیک، کوتاهمدت و بلندمدت نیز بر اثر بیماری طبی سیستمیک یا بیماری مغزی اولیه ایجادمیشود و بیمار در سایر حوزههای شناختی بهنجار است.
اختلالات نسیانی براساس عامل سببساز آن تشخیصداده میشود. اختلال نسیانی ناشیاز بیماری طبی عمومی، اختلال فراموشی پایدار ناشیاز موادی نظیر الکل و اختلال نسیان نامعین (Nos).
خصوصیات بالینی و انواع فرعی:
الفـ تخریب توانایی یادگیری اطلاعات جدید (فراموشی پیشگستر)
ب ـ ناتوانی در یادآوری اطلاعات آموختهشده قبلی (فراموشی پسگستر).
ج ـ حافظه کوتاهمدت و نزدیک معمولاً مختلمیشود و بیمار نمیتواند به یاد بیاورد که مثلاً برای صبحانه یا ناهار چه خورده است و نمیتواند نام پزشکان را بهیاد آورد.
دـ حافظه اطلاعات آموختهشده یا رویدادهای گذشته دور نظیر تجربیات کودکی حفظمیشود اما حافظه رویدادهای نزدیکتر (دههگذشته) مختل میشود.
هـ ـ شروع نشانه ممکناست ناگهانی باشد (آنگونه که در ضربات عروقمغزی و حوادث شیمیایی توروتوسیک دیدهمیشود). یا فراموشی ممکناستکوتاهمدت باشد (در صورتیکه یکماه یا کمتر طول کشد آن را پایدار مینامند).
و ـ در مبتلایان به اختلالات نسیانی، تغییرات ظریف یا آشکار شخصیت ممکناست با نشانههای تخریب حافظه همراه شود. این بیماران ممکناست بیاحساس و فاقد ابتکار بوده و بدون عامل برانگیزنده، دچار دورههای سراسیمگی شده و یا کاملاً ملایم و مهربان بهنظربرسند. بیماران مبتلا به اختلالات نسیانی همچنین ممکناست گیج و سردرگم بهنظربرسند و ممکناست سردرگمی خود را با توسل به افسانهپردازی در مقابل پرسشها بپوشانند.
ی ـ بهطورمشخص این بیماران بینش خوبی نسبت به اختلال عصبی/ روانی خود ندارند.
فیزیوپاتولوژی:
الفـ ساختمانهای عصبی آناتومیک عمده مربوط به حافظه و بروز اختلال نسیانی عبارتنداز: ساختمانهای خاص دیانسفال (نظیر هستههای پشتی میانی و میانی
تالاموس) و ساختمانهای قسمت میانیلوب گیجگاهی (نظیر هیپوکامپ اجسام پستانی و آمیگدال).
بـ هرچند فراموشی معمولاً نتیجه آسیب دوطرفه به این ساختمانها است، اما برخیاز آسیبهای یکطرفه نیز بهاختلال نسیانی میانجامند و شواهد حاکی از آن است که نیمکره چپ ممکناست در بروز اختلالات نسیانی مهمتر از نیمکره راست باشد. بسیاری از بررسیهای مربوط به حافظه و فراموشی در حیوانات حاکی از آن هستند که سایر مناطق مغزی نیز ممکناست در بروز نشانههای فراموشی نقش داشته باشند.
ج ـ درگیری لوبپیشانی ممکناست منجر به بروز نشانههایی نظیر افسانهپردازی و بیاحساسی (آپاتی) شود که گاهی در بیماران مبتلا به اختلالات نسیانی دیده میشود.
آسیبشناسی و بررسیهای آزمایشگاهی:
الفـ یافتههایآزمایشگاهی تشخیص درمورد اختلال نسیانی را میتوان با استفاده از آزمونهای عصب روانشناختی کّمی بهدست آورد. برای بررسی میزان ناتوانی فرد در یادآوری اطلاعات آموختهشده قبلی نیز آزمونهای استاندارد شدهای وجود دارند که یادآوری رویدادهای تاریخی شناخته شده یا چهرههای مشهور را میسنجند.
بـ در افراد دچار اختلال نسیانی ممکناست نقایصی در سایر کارکردهای شناختی دیده شود که نواقص عملکردی (Functional) محسوب میشوند. در بررسیهای تصویربرداری نظیر تصویربرداری طنین مغناطیسی (MRI)یا برشنگاری رایانهای(CT) هیچگونهویژگی تشخیصی یا اختصاصی یافت نمیشود. با اینحال آسیبلوب گیجگاهی شایع است و ممکناست درMRI خود را بهصورت بزرگشدن بطن سوم یا شاخ تمپورال و یا افزونی (Enhancement) ساختمانی نشاندهد.
تشخیص افتراقی:
الفـ دلپریوم و دمانس شامل تخریبهایی در بسیـاریاز حوزههای دیگر شناختی هستند (مانند سردرگمی و اختلال در موقعیتسنجی).
بـ اختلالات ساختگی ممکناست نمای فراموشی را تقلیدکنند اما دراین اختلالات نقایص نسیانی متناقص هستند. دراین موارد منع ثانویهای برای فراموشی وجود دارد.
جـ در بیماران دچار اختلالات تجزیهای، احتمال فراموشی نام و هویت خود و نیز نواقص انتخابی حافظه بیشاز اختلالات نسیانی وجود دارد. این بیماران ممکناست خاطرات جدید را نیز فراموش کنند. اختلالات تجزیهای اغلب با وقایع استرسزای هیجانی در زمینهی مسایل مالی، حقوقی یا روابط مشکلدار مرتبط هستند.
دـ نقایص بیماری آلزایمر از حافظه فراتر رفته و اطلاعات عمومی (حافظه معنایی) زبان پراکسیس و کارکرد عمومی را دربر میگیرد. در اختلالات نسیانی این حوزه اغلب درگیر نمیشوند.
وـ در دمانسهای مرتبط با بیماری پارکینسون، سندرم نقص اکتسابی ایمنی (ایدز) و سایر اختلالات تحت قشری بازیافت بهنحو نامتناسبی تخریب میشود، اما رمزگردانی و تحکیم بهطور نسبی سالم میماند و این وجه افتراق از اختلالات نسیانی است.
یـ همچنین در دمانسهای تحت قشری احتمال بروز نشانههای حرکتی نظیر کندجُنبی (برادیکینزی) کُره یا تِرِمور وجود دارد که این ویژگیها در اختلالات نسیانی دیده نمیشود.
سیر و پیشآگهی:
الفـ بهطورکلی اختلال نسیانی سیرثابتی دارد. باگذشت زمان بهبود چندانی دیده نمیشود اما در عین حال بیماری پیشرفت نیز نمیکند.
بـ فراموشیهای حاد مانند فراموشی یکپارچه گذرا، درطول چندساعت یا چندروز بهطورکامل برطرف میشوند.
ج ـ اختلال نسیانی همراه با ضربه به سر، ظرف چندماه پساز ضربه بهبود مستمری را نشانمیدهد.
د ـ فراموشیهای ثانویه همراه با فرایندهای تخریبکننده مغز مانند سکتهمغزی، تومور و عفونت برگشتناپذیر بوده و درعینحال بعداز رفع عفونت یا ایسکمی حاد، سیر ثابتی دارند.
درمان:
الفـ عامل زمینهای اختلال را باید درمان نمود (مانند عفونت و ضربه)
بـ یادآوریهای حمایتی درمورد زمان، تاریخ و مکان میتواند مفید بوده و اضطراب بیمار را کاهشدهند.
جـ بعداز رفع حمله فراموشی، رواندرمانی (شناختی، روانپویشی یا حمایتی) میتواند به بیمار کمک کند تا تجربه فراموشی را در زندگی خود ادغام نماید.
ثبت نظر