شماره ۱۱۵۸

به‌یاد استادی فرهیخته

پروفسور محمود لطفی - جراح

چهارشنبه 15 شهریور 1396
پزشکی امروز

روانشاد استاد «دکتر فرخ سیف‌بهزاد» درچنین روزهایی پرواز‌کرد، پروازی بی‌بازگشت. ما با افسوس به آن اندیشیده و می‌اندیشیم اما در ژرفای باورهای ما او زنده‌است. پرنده‌می‌رود، پرواز می‌ماند. سراینده می‌رود، سرود می‌ماند. فرخ می‌رود، «پزشکی‌امروز» می‌ماند.

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
                    مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

او مردی بود دانش‌پژوه و دانشمند. او دانشمندی بود آموزنده و کارساز. او بنایی را بنیان نهاد که فرزند برومندش «مهندس اردوان‌سیف‌بهزاد» با همیاری دانشوران دانش‌پزشکی، آن را استوارتر‌کرد. بنایی که از باد و باران نیابد گزند. هفته‌نامه‌ای با نام جاویدان «پزشکی‌امروز»، تریبون آزاد استادان و دانشمندان رشته‌های گوناگون پزشکی. هفته‌نامه‌ای که آن روانشاد روزی به آن اندیشید، دگر‌اندیش شد و بنیان‌نهاد و راهنمای ما گردید.

اینک که این متن ‌را می‌نویسم، به یاد پندی پر‌بها از «دکتر علیقلی بختیاری، استاد ادبیات که عمر پر‌بارش دراز باد» افتادم که اگر سخن‌می‌گویید، چاشنی آن خوبست که سخنی آموزنده  باشد. درزمینه‌ نواندیشی و نگاشتن کاری که «فرخ»کرد، گفتنی بسیار است. نوشته‌های پرمغز و با ارزشش درمورد هومیوپاتی وروانشناسی بسیار آموزنده بود. خاقانی به مکه رفت. در برگشت به «تاق خسرو» در مدائن برخورد. دگرگون‌شد که پیامد آن به‌دنیاآمدن خاقانی دیگری بود؛ بیرون آمدن با بینشی ژرف و پروازی، بیرون‌آمدن از یک‌بُعدی بودن:                                                                                                

هان‌ ای دل عبرت‌بین از دیده نظر‌کن هان
                    ایوان مدائن را آئینه عبرت دان
دندانه هرقصری پندی  دهدت نونو
                    پند سردندانه بشنو زبن دندان

و... آگاهی؛ فرهیختگی، سودمندی و سازندگی می‌باشد و ناآگاهی؛ بدبختی‌است که گریبانگیر بسیاری‌از ما شده.‌ او دیگر خاقانی دمی پیش نبود! او می‌رفت که ازگمنامی و یک بُعدی به‌در‌آید و آگاهی‌دهد (هان ای دل عبرت بین) و خاقانی شود که امروز می‌شناسیم. او با چشم دل می‌دید و می‌نگاشت‌. آموزش‌داد و می‌دهد.                                                                                 

مولوی تا ۳۸‌سالگی (زادروز ۶۰۲هجری) در یک‌راه و برخی گویند بی‌راهه و یکنواخت راه می‌پیمود و روز‌ها را مـی‌گذراند تـا با یـک برخـورد ناگهانـی و ناخواستـه (شمس:‌

محمد بالاتراست یا بایزید؟) دگرگون شد. او پیله را شکافت و به پرواز در‌آمد. بعد‌از‌آن نیز نوشت که امروز به او می‌بالیم و او را ارج‌می‌نهیم. بی‌گمان اگر ژرف نیاندیشیده بود و دانه را از کاه جدانکرده بود، امروز نام ونشانی از او و شمس نبود.دکتر محمد‌علی‌حافظی همکار اندیشمندم درمورد مولانا در«آتشفشان اندیشه» می‌گویدکه کلام مولانا چون گوهر گرانبهایی است که با بسته‌بندی وپوشال به‌ما رسیده است و ما باید پس‌از دریافت معنی و جان‌کلام، گوهر را از پوشال جدا کنیم.

هست اندر باطن هر‌قصه‌ای
                    خرده بینان را ز‌معنی حصه‌ای
بشنو اکنون صورت افسانه را
                    لیک هین «از کَه جدا‌کن دانه را»

و باز دکتر حافظی گوید: «ازآنکه کتابخانه دارد نترسید، بلکه از آن کسی بهراسید که یک کتاب دارد و آن کتاب را مقدس می‌پندارد».

دراین کشوری که از دیرباز مهد دانش و پژوهش بوده، بسیاری با تلاش بسیار خودرا به قله رسانده و با به‌جاگذاشتن نوشتارهای آموزنده و ارزشمند جهانی، انوشه و جاوید گشتند. گرچه نوشتارهای ارزشمند پیشینیان ما بر پوست گاو ویا....که اقیانوسی برای آگاهی و روشن‌بینی بود، بارها سوزانده یا به دجله افکنده شد اما باز محمدزکریای رازی، پور سینا، سعدی، فردوسی و... با به‌جای‌گذاشتن‌نوشته‌هایشان،تراوش‌های‌ارزنده  مغزشان را پیش‌روی دیدگان ما گذاشته‌اند.

 «استاد فرخ‌سیف‌بهزاد» با برنامه‌ریزی پدید‌آوردن هفته‌نامه دانشی و فرهنگی «‌پزشکی‌امروز»، فرخی دگرشد. ما دارای منش و وزنه آنچه امروز داریم نیستیم، ما دارای آنچه خواهیم‌داشت هستیم. بوته شب‌بو فردایش گل شب بوست. آن دیروز علف بود و ما به فردایش اندیشیده و به آن ارج‌می‌گذاریم. امروز ما با دیدن «پزشکی‌امروز» به یاد مرد نیک‌نام و سازنده‌ای می‌افتیم که روزی اندیشید و با عشق، این برگی که هر‌ورقش دفتری‌ست را جلوی دیدگان ما جای‌داد که بیاموزیم. کار نیکویی که به بسیاری نیز نان می‌رساند و امروز آگاه‌می‌کند.

سخنی از سخن عشق ندیدم خوشتر
                    این کلامی است که درین گنبد دواربماند

روانش شاد بادا.

تعداد بازدید : 693

ثبت نظر

ارسال