شماره ۹۹۷

هیپنوتیزم و دخانیات

دکتر سیدرضا جمالیان - عفونی

هیپنوتیزم و دخانیات

براساس یافته‌های جدید که اعلام می‌دارند مصرف دخانیات ممکن‌است برای سلامتی انسانها زیانبار بوده باشد، بسیاری از افرادی که پیش از این به مصرف دخانیات معتاد شده‌اند، به‌دنبال راه و روشی هستند که به کمک آن این رشته‌ی اعتیاد را پاره کنند.

انجام این‌کار آسان نیست، زیرا اعتیاد درمصرف دخانیات با بسیاری از راهها و روشهای زندگی پیوند و استحکام پیدا کرده است. برای مثال: به‌عنوان یک عامل ریلاکس‌کننده، برای کاهش اضطراب، برای مهار عصبانیت و به‌عنوان یک عامل کمکی برای فائق آمدن بر خجالت در ارتباطات اجتماعی و برقراری دوستی با تعارف سیگار یا زدن فندک. اینها چند نمونه‌یی بود، ولی فقط تعدادی از آنهاست. برای برخی از افراد جامعه، دخانیات در آغاز با تعدادی از نیازهای روانی افراد رابطه برقرار می‌کند، ولی به زودی در کالبد فرد مصرف کننده انبوهی از تغییرات و تطابق‌ها با مصرف دخانیات به وجود می‌آیند که کوشش برای ترک کردن دخانیات را با علائم و نشانه‌های محرومیت دردناکی، مواجه می‌سازند.
بسیاری از افرادی که مصرف دخانیات را رها کرده‌اند، پس‌از ماهها و سالها ممکن‌است خود را در‌شرایط روشن‌کردن یک سیگار بیابند که علت آن را پیدایش یک مورد خشم و عصبانیت عنوان می‌کنند. درمانگری که رشته‌ی اعتیاد فردی را با دخانیات قطع می‌کند، پس‌ از‌آن خود را بابیماری مواجه می‌بیند که این عادت اجباری او قدرت بیشتری پیدا کرده و با توقف مصرف دخانیات، اضطراب، عصبانیت و دردهایی در وی پدید می‌آیند و در شرایطی که او با زدن پکی به سیگار یک دوست، کوچکترین نشانه‌یی از برگشت به دخانیات را نشان دهد، پس‌از مدت کوتاهی خود را در‌شرایط شروع مجددی از اعتیاد می‌یابد.
راه‌های متعددی برای ترک‌اعتیاد به دخانیات طراحی شده‌اند که بیشتر آنها درحوزه‌ی دوباره شرطی شدن هستند و به این ترتیب کتابهایی که درزمینه‌ی ترک دخانیات تألیف می‌شوند، بیشتر و پرحجم‌تر شده‌اند. البته در روش‌هایی که طراحی یا ارائه می‌شوند،  ممکن‌است آمارهایی از میزان موفقیت بین20٪ تا90٪ تا مرحله‌ی توقف اعتیاد گزارش شود. زمانی که این افراد برای مدتی تحت‌نظر گرفته شده بودند، مشخص شد که عده‌ی بسیار زیادی از  این افراد ترک کرده دوباره به مصرف دخانیات روی آورده‌اند،  ازجمله زمانی که درجمع دوستان و یا در فضایی پردود قرارگرفته بودند. در بسیاری ازموارد دلیل مهمی که برای شروع مجدد بیان شده، پیدایش اضطراب بوده است. درمشاهده و بررسی نتایج تحقیقات و روشهایی که برای ترک اعتیاد درمصرف دخانیات تامرحله‌ی توقف اعتیاد وجود دارند، اعداد بزرگی به‌چشم می‌خورد که بهتر است درجایی دیگر این نتایج آماری مورد بررسی قراربگیرند. دراینجا ما فقط ازآن گروه از پروژه‌های تحقیقاتی یاد می‌کنیم که برای ترک‌اعتیاد به دخانیات از هیپنوتیزم درمانی استفاده کرده‌اند و نتایج این روش را موفقیت‌آمیز اعلام کرده‌اند.
یکی‌از مشکلاتی که اغلب درکسانی پدیدمی‌آید که به تازگی وابستگی به دخانیات را رها کرده‌اند، این است که برخی از معتادان سابق به دخانیات که از«تجدید قوا» با کشیدن پیپ، قلیانی یا سیگاری محروم شده‌اند،  شروع  به پرخوری کرده و چاق می‌شوند. مثل موارد دیگر، زمانی که راه و امکان رسیدن به یک ماده یا شرایط اعتیاد‌آور مسدود می‌شود، فرد به‌دنبال راه و شرایط دیگری می‌گردد تا جانشین و جانشینی برای آن به‌دست‌ آورد که تاحد زیادی ازلحاظ روانی دوری ازماده‌ی اعتیادآور قبلی را جبران کند. بنابراین، ترک سیگار از طریق ارائه‌ی تلقینات هیپنوتیزمی بدون توجه به انگیزه یا عوامل بنیادی و ریشه‌ی آن، اغلب فقط به یک ترک کوتاه مدت می‌انجامد. دراین شرایط پس‌از ترک، فرد بسیار آماده و تأثیرپذیر است که دوباره به اعتیاد قبلی برگردد، به‌ویژه در شرایطی که محرومیت با پیدایش درد و استرس همراه باشد و این فرد سری هم به محفل انس دوستان قدیمی بزند!
اشپیگل به شرح یک روش درمانی یک جلسه‌یی برای ترک دخانیات می‌پردازد که پس از هیپنوتیزم کردن سوژه، از او خواسته می‌شود که چشمانش را ببندد  و روی 3 متن اساسی زیر تمرکز کند:
1ـ برای بدن تو، دخانیات یک سم است. تو از تعدادی از اجزا[مانند کالبد، روان و...] تشکیل شده‌یی. مهمترین این قسمتها، بدن توست. دخانیات برای تو آنقدر سم نیست، که برای بدن تو مسموم‌کننده است.
2ـ تو نمی‌‌توانی بدون بدنت زندگی کنی. بدن تو کارخانه یا تأسیسات بسیار با ارزشی است که فقط در درون آن تو می‌توانی زندگی را تجربه کنی و ادامه دهی.
3ـ برای آن میزانی که تو دوست داری که زندگی کنی، باید به همان اندازه تو به بدنت احترام بگذاری وازآن مراقبت کنی. تو باید از کیفیت پر ارزش بودن و شکننده‌بودن بدنت آگاهی داشته باشی و درعین‌حال، تو باید به‌خودت به چشم نگهبان و نگهدارنده‌ی بدنت نگاه کنی. تو در واقع حافظ و نگهدار بدن خودت هستی. زمانی که تو این حرف را می‌زنی که باید به بدنمان احترام بگذاریم، تو این قدرت و توان را درخودت می‌بینی که دقایقی قبل، آخرین سیگار در زندگیت را کشیده باشی.
این 3 تلقین باید تکرار و تکرار شوند و برآنها شاخ وبرگ بیشتری اضافه و داده شود. پس ازآن باید به بیمار خود هیپنوتیزم آموزش داده شود، به این ترتیب او می‌تواند درشرایط خلسه، تکرار این تلقینات را خودش انجام دهد. اشپیگل گزارش کرده است که در اولین گروه مورد درمان با این روش، 271‌نفر پرسشنامه‌یی را که دراختیار‌شان گذاشته شده بود، پس‌از پرکردن پس فرستادند و اعلام کردند که با شش ماه تعقیب برنامه‌ی‌‌ترک، همچنان ترک‌کرده باقی‌مانده بودند. دراین گروه، 121‌سیگار‌کش قهار یا سیگار‌کش با مصرف روزانه‌ی زیاد هم از ترک‌سیگار در‌6 ماه گذشته خبر دادند و در‌این جمع، 12‌نفر هم اعلام داشتند که به‌صورت قابل‌توجهی سیگار‌کشیدن خود را کم کرده‌اند.
«دن گرو» در راستا یا خط درمانی اشپیگل،تعدیل رفتاری را هم مورداستفاده قرار‌داد و تقویت‌کنندگی عامل و اقداماتی در راستای حساسیت‌زدایی سیستمی را مورد توجه قرار داد. روش او  این هدف را تعقیب می‌کرد که میزان اضطراب  در«فاصله‌ی‌ زمانی» میان پیدایش علامتی دلالت‌کننده به نیاز برای برداشتن یک سیگار و زمان واقعی روشن کردن آن سیگار را کاهش دهد.
هال وکرازیل نک از 64٪ تا 82٪ موفقیت در ترک‌دادن اعتیاد به سیگار در یک جریان 5 جلسه‌یی را گزارش‌کرده‌اند. (درجلسه‌ی اول، به بحث کلی و مقدماتی برای آشنایی بیشتر و کافی با سیگار و هیپنوتیزم پرداخته می‌شود، بعد در‌3‌روز متوالی هیپنوتیزم‌درمانی انجام می‌گیرد و جلسه‌ی آخر یک‌ماه بعد صورت می‌گیرد). این دو هیپنوتیزم درمانگر برجسته این تلقینات را مورد استفاده قرارمی‌دادند.
«درجریان آشنایی‌های قبلی، تو متوجه شده‌یی ک ذهن تو به صورت کامل و کلی‌‌ روی بدن تو ازجمله ادراکات و احساس‌های تو کنترل کاملی دارد. ذهن تو این قدرت و توانمندی را دارد که احساس ناراحتی را همانطور که دریک انگشت دردناک تو مسدود می‌کند. ذهن‌تو می‌تواند درد در تنه‌ی تو را هم مهار کند، همانطور که می‌تواند ناراحتی‌ در پای تورا مهار کند. بنابراین، ذهن تو دیگر برای ادامه‌ی یک عادت زیان‌بخش، از‌طریق احساس احتیاج به کشیدن‌سیگار احساس نیاز نمی‌کند و با هر پُکی که به سیگار می‌زند، صدها یا هزارها ماده‌ی شیمیایی خطرناک را به‌داخل ریه یا بدن تو وارد نمی‌کند. این اعتیاد و عادت باعث می‌شود که ریه‌ی تو کوشش و سعی فوق‌العاده‌یی برای دفع مقداری از این سموم انجام دهد، درحالی‌که در‌شرایط عادی بدن تو لازم نیست که این عضو حیاتی بدن تو این همه رنج وتعب را تحمل کند. ولی به‌خاطر کنترل زیادی که ضمیر ناخودآگاه مایل است که روی بدن و به‌خاطر حفاظت از آن صورت دهد، احساس نیاز برای مصرف این ماده‌ی سمی واستمرار این عادت مرگبار با سرعت و به شکلی مشخص کاهش پیدا می‌کند تا به صفر برسد. در روزهای آینده نه تو برای کشیدن سیگار احساس نیاز می‌کنی ونه اصلاً سیگار دیگری را می‌کشی».
نولاند وفیلد به بازسازی برخی از «روشهای قدیمی» پرداخته‌اند که درآنها بیشتر تأکید بر تکنیک‌هایی بود که درآنها نقش درمانگر در‌حد یک کنترل‌کننده و تشویق‌کننده در برنامه‌ی کاهش‌داده شده بودند. دراین روش روی مرکزیت بیمار هم اشاره شده بود و درمانگر نقش معلم و تقویت‌کننده‌ی  برنامه را بازی می‌کرد. دراین روش‌ها از کاربرد تلقینات مستقیمی مانند «تو سیگارکشیدن را متوقف می‌کنی» خودداری شده و درعوض روی فواید این برنامه برای بیمار تأکید شده بود. روی فواید و نتایج ترک‌سیگار تأکید فراوانی اعمال می‌شد و به‌صورت روشن و دقیقی این منافع بیان می‌کردند. به این بیماران روش‌های ریلاکس شدن وخود هیپنوتیزم آموزش داده‌می‌شود. به باور ترتیب‌دهندگان این برنامه‌ها، برای رسیدن به اهداف دلخواه، رسیدن به خلسه‌های عمیق  لزوم یا فواید چندانی ندارد. به باور آنها در مرحله‌ی ترک بسیار مفید و مؤثر است که فرد سیگاری نوع یا مارک سیگار خود را عوض کند واز سیگاری استفاده کند که کمتر به او  لذت می‌دهد  وخیلی کمتر مطابق سلیقه‌ی اوست.
خیلی سریع وخیلی زیاد سیگار کشیدن از روشهای تولید بیزاری است که توسط متخصصان علوم رفتاری  با موفقیت قابل‌توجهی مورد استفاده قرارگرفته است.
بارکلی، هاستینگ و جاکسون سه روش را به کار برده‌اند:
* کشیدن تعداد زیادی سیگار به صورت سریع در یک جلسه
* ارایه‌ی تلقینات هیپنوتیزمی به صورت گروهی
* استفاده از یک دارونما یا پلاسبو که موجبات ترک سریع و فوری سیگار را فراهم می‌سازد.
تلقینات هیپنوتیزمی که دراین گروه مورد استفاده قرارمی‌گرفت، همان تلقیناتی بود که توسط کرازیل نک وهال طراحی شده بودند. کسانی‌که از روش سیگار کشیدن سریع برای ایجاد بیزاری استفاده کرده بودند، در آمارگیری‌های خودداری ازمصرف مجدد دخانیات در محدوده‌های زمانی 6 هفته‌یی، 9 هفته‌یی و 9 ماهه نتایج موفقیت‌آمیز بهتر و بیشتری را نسبت به روش‌های دیگر داشتند. دربین کسانی‌که سریع دخانیات مصرف می‌کردند، موارد بروز استفراغ بیشتر گزارش شده بود.
کروجر و فزلر (در کتاب ترک‌سیگار با هیپنوتیزم تألیف لسلی‌لکرون که در ۱۸۲‌صفحه توسط انتشارات کیهان چاپ و منتشر شده، روی ایجاد روش بیزاری تأکید شده‌است. این کتاب توسط دکتر رضا جمالیان ترجمه شده‌است.) ازکاربرد یک روش هیپنوتیزمی ـ رفتاری برای شرطی شدن درپیدایش بیزاری درمعتادان درمورد مصرف دخانیات استفاده کرده‌اند. در‌شرایط خلسه‌ی هیپنوتیزمی این‌گونه برای سوژه تلقین می‌شود که او خود را درشرایطی مشاهده می‌کند که «درورای نقطه‌ی ارضای خود از سیگار» به‌میزان خیلی بیشتری سیگار‌ کشیده، به‌طوری‌که بدن او باد‌کرده و شکم او متورم شده است. بر اثر مزه‌ی بدی که دخانیات در‌شرایط مصرف اضافی پدید می‌آورد، پس‌از زدن آخرین پک به‌سیگار آخری دچار تهوع و استفراغ شدیدی شده‌است. ضمناً به این‌گروه گفته شده بود که در آغاز مصرف دخانیات را در محل‌کار یا محل‌زندگی خود به یک اتاق و درنهایت روی یک صندلی محدود‌کنند. در این روش شایسته است که در‌شرایطی که سوژه به‌صورت موفقیت‌آمیزی در برابر وسوسه‌های سیگار‌کشیدن مقاومت کرد، خودش را مورد تحسین و تشویق قرار دهد و یا با خرید یک نوشابه‌ی گازدار (به باور مترجم، یک نوشابه‌ی گازدار زیان‌های کمتری از یک نخ سیگار ندارد) و یا یک خوراکی خوشمزه خودش را تشویق کند!
چیک ولکرون به شرح یک مثال خنده‌دار ازتلقینات هیپنوتیزمی می‌پردازند که ناموفق و بی‌اثر شده بود. در شرایط خلسه به سوژه تلقین شده بودکه از‌این به‌بعد، او طعم دخانیات را مانند طعم روغن کرچک می‌یابد یا احساس می‌کند او برای مدت‌کوتاهی پس‌از شنیدن این تلقینات مصرف دخانیات را متوقف کرد، ولی پس‌از مدت‌کوتاهی دوباره از سرگرفت و دریک تماس تلفنی اعلام کرده بود که:« برای من عجیب‌ترین نوع ارتباط بین یک ماده‌ی مهوع و بد‌بو و یک ماده‌ی معطر و دوست‌داشتنی به‌وجود آورده شده بود و من نسبت به روغن‌کرچک یک احساس مثبت و علاقه‌یی را احساس می‌کنم!»
آنها همینطور گزارش کرده بودند که درجریان ترک‌سیگار برای بیماری که به‌علت ابتلا به یک شکل وخیم «بیماری برگر» دوعضو خود ـ دست‌ و پا ـ  را با جراحی از دست داده بود، زمانی‌که ازطریق علائم ایدئوموتور و حرکت انگشت از او پرسیده شد که آیا او مایل است که کشیدن‌سیگار را ترک کند، او در سطح ناخودآگاه جواب منفی داده بود. دراین شرایط برنامه‌ی ترک‌سیگار با هیپنوتیزم‌درمانی برای او کنار گذاشته شده بود (در دوران تحصیل و کارآموزی در بیمارستان ۱۰۰۰تخت‌خوابی سابق، بارها در جریان کنفرانس‌های پزشکی تصویر بیماری را نسل مادیده که با وجود قطع چهاردست و پای او به‌علت بیماری عروقی که کشیدن سیگار در تشدید آن نقش بسیار مهمی دارد، بیمار در حالی‌که سیگاری را که کسی روشن و برلبش گذاشته بود، باشادی و خنده سیگار می‌کشید و با درد آن هنرنمائی می‌کرد!«مترجم»).
اشتاین معتقد بود که هر چند بسیاری از متخصصان بالینی بر این باورند که فرد معتاد باید به صورت کامل مصرف دخانیات را کنار بگذارد تا از عود اعتیاد و مصرف به اندازه‌ی گذشته جلوگیری شود، برخی دیگر بر این عقیده‌اند که باید تعداد سیگارهای مصرفی را به‌تدریج کم کرد تا به‌تعدادی برسد که دیگر برای سلامتی زیان‌آور نباشد. براساس این دیدگاه، او به‌شرح روشی می‌پردازد که درطی آن سیگارهای بسیار معطر و بسیار ممتازی در اختیار فرد معتاد گذاشته می‌شد، ولی ازتعداد و میزان مصرف به شکل قابل ملاحظه‌یی کاسته می‌شد و با رفتارها یا تشریفاتی درهر مرحله ازمصرف، تأخیر زیادی مراعات می‌شد. برای مثال، او در‌شرایط خلسه‌ی هیپنوتیزمی به بیمار چنین مطالبی را می‌گوید:
«همانطور که تو این سیگار تمیز، تازه و روشن نشده را در دستت می‌گیری، تو می‌توانی به تمیزی وسفیدی کاغذ آن توجه داشته باشی ـ حالاتو این امکان را پیدا کرده‌یی که عطر یا بوی خوش توتون روشن نشده را استشمام کنی ـ دراین شرایط تو می‌توانی جرقه‌یی را مشاهده کنی و یا شعله‌ی لرزانی ازیک فندک را ببینی و غرق مشاهده‌ی رقص شعله‌ی کوچکی شوی که خاطرات شاد شعله‌افروزی دوران کودکی ترا دوباره زنده می‌کنند».
دراین جریان، با حداکثر تأخیر و دل مشغولی درمشاهده‌ی آتش، سوژه بالاخره به صورت واقعی سیگار را روشن می‌کند. دراین زمان سوژه پک کوچکی به سیگار زده ولی ازطریق سوراخهای بینی، ریه‌ی خود را باهوای سالم اتاق پرمی‌کند و بعد تمام هوا را ازطریق دهان به خارج می‌فرستد. پیش‌از اینکه بیمار از شرایط خلسه خارج شود، به اوتلقین می‌شود که او از این پس در‌شرایط زندگی عادی هم به‌همین‌صورت عمل می‌کند.
این روش و نگرش، به‌صورت عقلی و منطقی کاملاً متضاد با نظریاتی است که توسط کروجر و فزلر بیان شده بود و در‌آن براین نکته تأکید شده بود که به هیچ صورتی نباید تأکید و وابستگی مثبت در رفتارهای مرتبط با مصرف سیگار به وجود آید. برای رسیدن به یک نتیجه‌گیری که برحقایق عملی متکی باشد، یک سلسله تحقیقات مقایسه‌یی در این محدوده لازم است که به عمل بیایند.
خانم هلن واتکینس به شرح یک روش ترک دخانیات به صورت انفرادی پرداخته که شامل 5 جلسه‌ی هفتگی است. او گزارش کرده که با این روش 78درصد از معتادان، سیگار را ترک کردند و تا 6 ماه 67٪ هنوز ترک کرده باقی مانده بودند. درآغاز درمان، او شرح حال کاملی ازبیمار می‌گیرد که درآن علت یا علل شروع مصرف دخانیات، دلایل او برای ترک و احساسهایی که او با مصرف دخانیات پیدا می‌کرده است، منعکس شده بود. با توجه به انگیزه‌های بیمار برای ترک، 3متن برای ارائه در3 جلسه‌ی هیپنوتیزم و 2 تصویر هیپنوتیزمی برای هر جلسه طراحی می‌شود. واضح است که درشرایط برقراری دوره‌ی درمان انفرادی، کوشش می‌شد که متون و تصاویر با ویژگیهای بیمار و نیازهای وی تطابق داشته باشد. برای شروع درمان، یک روش با تمرکز + ریلاکس شدن مورداستفاده قرار می‌گیرد ومتن انتخاب شده درجلسه‌ی اول ومتون به همراه تصاویر هیپنوتیزمی درجلسات دوم و سوم مورد استفاده قرارمی‌گرفت. در سطور زیر، نحوه‌ی استفاده از متن وتصویر درمورد یک بیمارارائه می‌شود:
1ـ تلقینات ریلاکس شدن: تو به من گفتی که کشیدن‌سیگار اعصاب‌ترا آرام می‌کند. یعنی:
۱ـ اینکه سیگار‌کشیدن فرد را آرام می‌کند و فشار عصبی او را کم می‌کند. در حقیقت آنچه که سیگار کشیدن به بار می‌آورد این است.
۲ـ برای تو نفس‌تنگی به‌بار می‌آورد و دهان‌ تو را خشک می‌کند.
کشیدن یک سیگار ممکن‌است به این علت آرامش بخش بوده باشد که تو کار خود را متوقف می‌کنی تا به یک سیگار دسترسی پیدا کنی. یک عدد سیگار را ازقوطی آن خارج می‌کنی، سیگار را روشن می‌کنی و یک پک عمیق به سیگار می‌زنی. این تشریفات موجبات پیدایش یک لحظه‌ی آرامش و عاری از تنش را برای تو فراهم می‌سازد. ولی راه‌های دیگری هم وجود دارند که از آن مسیرها هم می‌توان به لحظاتی از آرامش رسید. من حالا راه دیگری را به تو نشان می‌دهم که ازآن طریق می‌توانی به همان آثار آرامش‌بخش برسی. یک نفس عمیق بکش، بگذار که این هوای بازدمی به آهستگی از ریه‌های تو خارج شود و همگام با آن واژه‌ی آرامش را درذهن و فکر خودت و خطاب به خودت بیان کن.
2ـ تلقینات برای موفقیت: تو به‌من گفتی که دوست‌‌داری که یک احساس پیروزی و موفقیت در ارتباط با عادت خود در سیگار‌کشیدن پیدا کنی، یک احساس قدرت اراده و توان مهار خویشتن، این احساس که بر یک عادت زیانبار و ویرانگر غلبه کرده‌یی. این احساس‌ها را ازطریق انجام کارهای زیر می‌توانی به‌دست آوری: گاه‌گاهی قوطی سیگار را ازجیب یا کیفت خارج کن و بدون اینکه سیگاری از آن برداری، دوباره آن را به جای اولش بگذار. با این کار، احساس موفقیت و خویشتن‌داری به تو دست می‌دهد. دراین وضعیت تو به این احساس می‌رسی که به اندازه‌‌ی کافی نیرومند و با اراده‌ هستی. با تکرار این عمل، تو یک پیروزی را بعداز پیروزی دیگر به‌دست می‌آوری. درشرایطی که تو این کارها را انجام می‌دهی، به سیگار محکم «نه» بگو. با استمرار این کارها تو به‌تدریج هم دردنیای حقیقت و هم درعالم خیال موفقیتهای پشت‌سر‌هم را تجربه می‌کنی تا به پیروزی نهایی برسی، موفقیت درمقابله با اعتیاد به دخانیات [‌از بیرون‌آوردن قوطی سیگار ازجیب و دوباره نهادن آن در جیب یا کیف، بدون اینکه سیگاری از آن برداشته و کشیده شود، دقیقاً درمسیر نظریه‌های تعدیل رفتاری جدید است].
3ـ آثار ضد‌عصبانیت سیگار: توبه من گفتی که برای این سیگار می‌کشی تا یک سرپوش روی عصبانیت خودت بگذاری. به‌این‌ترتیب تو سیگار را به‌عنوان یکی‌از راه‌هائی معرفی‌کردی که من و تو برای مقابله با خشم وعصبانیت می‌شناسیم. تو می‌دانی که ممکن‌است باکشیدن‌سیگار عصبانیت راسروسامان بدهیم، ولی هرگز نمی‌توانیم مشکل بنیادی آن را حل کنیم. اگر شما ازدست فردی عصبانی هستید، شایسته است که به‌صورت سازنده‌یی این موضوع را مطرح کنید. هیچ فردی کشیدن سیگار را یک راه منطقی و اساسی برای مقابله با عصبانیت وعلل ایجاد کننده‌ی آن نمی‌داند. اگر نمی‌توانید به آن صورت با مشکل یا معضل عصبانیت مقایسه کنید، می‌توانید به راه‌های زیر متوسل شوید:
* ورزش‌کردن
* زدن ضربه‌هایی به متکا یا کیسه‌ی بوکس
* به‌‌صورت واقعی یا خیالی توپی مانند توپ تنیس را درمیان مشت خودتان فشار دهید.
* خمیرهایی وجود دارند که شما می‌‌توانید آنها را به هرشکلی درآورید و بعد آنها رابه نشانه‌ی خشم و نفرت خرد کنید. این کار را آنقدر ادامه دهید که دیگر دستان شما نیروئی برای ادامه‌ی کارنداشته باشند.
۴ـ محاسبه‌ی قیمت سیگار کشیدن: قیمت سیگار در حدود یک دلار برای هر بسته است. تو به‌من گفتی که تا روزی 2‌بسته سیگار می‌کشی. بنابراین تو هرروز 2 دلار برای کشیدن سیگار خرج می‌کنی. اگر این عدد‌2 را در عدد 7 ضرب کنیم، عدد‌14 به‌دست می‌آید و اگر عدد‌2 را در عدد‌365 ضرب کنیم، عدد‌730 حاصل می‌شود که میزان خرج سالیانه‌ی تو برای سیگار‌کشیدن است. راستی برای چی؟ برای تسلیم‌شدن به‌یک اعتیاد، اعتیادی که موجبات بیماری و ناتوانی را برای تو فراهم می‌کند. آیا می‌دانی که با سالی‌730 دلار تا چه اندازه چیزهای دیگر می‌توانی بخری. می‌توانی وسایل و ابزارهایی بخری که موجبات شادی و تندرستی ترا فراهم می‌سازند؟ می‌دانی که اگر ازیک فروشگاه قیمت کنی، می‌توانی تاچه اندازه وسایل و ابزار با این پول تهیه کنی؟ اگر این پول را چند سال جمع کنی، می‌دانی چه اندازه می‌شود و قدرت خرید آن تا چه پایه‌یی افزایش پیدا می‌کند؟ تصور کن که به اندازه‌ی 2یا3 سال ازیک فروشگاه بزرگ خرید کرده‌ای؟ چه استفاده‌ها ولذتهایی تو می‌توانی از این لوازم ببری؟ فکر کن که با 2 یا 3 سال پول سیگار کشیدن چه چیزهایی می‌توانی بخری وچه استفاده‌هایی ازآنها می‌توانی ببری؟
[درمانگر برای میان مدت در صورت ترک سیگار به مراجعه کننده انگیزه می‌دهد]. راستی اگر هر‌روز به‌صورت اسکناس یا سکه روزی 2‌دلار خرج سیگار‌کشیدن را دریک گلدان بلوری بریزی، چه منظره وچه معنا و مفهومی پیدا می‌کند؟ با نگاه‌کردن به‌آن چه‌احساسی به تو دست می‌دهد؟
5ـ تصور روزی که شما دیگر معتاد به دخانیات نیستید! روز معتاد‌نبودن! تصور کنید روزی آمده که شما دیگر دخانیات مصرف نمی‌کنید. لحظاتی که درجلوی ساختمان محل‌کار یا اقامت خودتان به‌جای اینکه دود را به ریه‌هایتان بفرستید، هوای پاک را به اعماق ریه‌هایتان می‌فرستید. پاکی هوا و حرارت مطبوع خورشید را احساس می‌کنید. امروز صبح که با نیت و امید سیگاری نبودن از خواب بیدار شدید، در ارتباط با خودت و دنیای اطراف خودت احساس بهتری داشتی. تو دوست‌داری زندگی و کالبد خودت را اداره و مدیریت کنی، نه اینکه برده و شکار اعتیاد بوده باشی. تو در‌شرایط کنترل هستی، کنترل خودت نه کنترل دخانیات. امروز تو احساس انرژی بیشتری می‌کنی. گلوی تو تازه‌تر به‌نظر می‌آید و تو اطمینان‌داری  که امروز ریه‌های تو خیلی از دیروز پاک‌تر است. امروز خودت را پرانرژی‌تر و پاک‌‌تر از روزهای پیش احساس می‌کنی و می‌دانی خودت را از تأثیر ماده‌یی دور کرده‌ای که به‌باور سازمان جهانی بهداشت، هیچ سم یا ماده‌ی خطر‌آفرین واحدی درجهان وجود ندارد که عوارض علیل‌کننده‌ و مرگ‌آفرینی بیشتر از سیگار را داشته باشد. حالا دریک فضای بسیار پاک و سالم قدم بزن، در‌شرایطی که من برای مدتی ساکت باقی می‌مانم.
نکات دیگری وجود دارند که شایسته است به آنها توجه شود. لحظات کوتاه فراغت یا تعطیلی کار BREAK و روشی برای اجتماعی شدن ازطریق تعارف سیگار به دیگران و سیگار‌کشیدن همراه و درکنار دیگران. کارمهم این است که دراین شرایط به شکلی دست‌ها و دهان خودمان را مشغول نگهداریم. تصاویر ذهنی با تجسم بوی بد سیگار ـ همانند بوی صبحگاهی یک جا سیگاری ـ و یا منظره‌ی کلاسیک مراجعه‌ی یک سیگاری به‌یک متخصص بیماری‌های ریه پس‌از 40‌سال سیگاری قهار و پرمصرف‌بودن و شنیدن نتایج معاینات و آزمایش‌های یک پزشک که به او می‌گوید: «متأسفانه در این شرایط دیگر من نمی‌توانم برای تو کاری انجام دهم. من سالهاپیش و به صورت مکرر به تو اخطار کرده بودم که باید سیگار کشیدن را ترک کنی. دراین زمان تنها کاری که من می‌توانم برای تو انجام دهم، تجویز مسکن‌هایی با آثار موقتی است».
دراین زمان به بیمار خود هیپنوتیزم آموزش داده می‌شود و از او خواسته می‌شود که در دوهفته‌ی آینده ازتلقینات کلامی و تصویر پردازیهای ذهنی استفاده کند. یک قسمت بسیار مهم دراین برنامه‌ این است که از پایان هفته‌ی دوم، پزشک ازبیمار بخواهد که هرروز به او تلقین کند و نتایج مثبت یا منفی درمان را روی خودش به او گزارش کند. درجریان شنیدن نتایج این گزارش‌ها نه تشویقی انجام می‌گیرد و نه توبیخی صورت می‌گیرد، بلکه تنها موضوع دریافت گزارش انجام می‌شود. ولی اگر بیمار تلفن نکرد، درمانگر باید روز دیگر به او تلفن کند. واتکینس‌ها گزارش کرده‌اند که: بیشترین میزان اشکال در توقف کشیدن‌سیگار در‌ افرادی است که از کشیدن‌سیگار به‌عنوان سرپوشی برای احساس عصبانیت استفاده می‌کنند.
«ساندرز» به‌شرح روش جذاب وگیرایی می‌پردازد که درطی آن یک هیپنوتیزم گروهی انجام می‌دهد وپس از اینکه این پرسش را مطرح می‌سازد که شما چه دلایلی برای ترک‌سیگار دارید؟ سپس با روش سیر پیشرونده درزمان آنها را به روز یا روزهایی می‌برد که دیگر آنها کشیدن سیگار را ترک کرده‌اند. هیپنوتیست دراین شرایط کوشش می‌کند تا افراد سیگاری تصویرپردازی‌های ذهنی و رویاهایی که در زمینه‌ی معتاد‌نبودن درذهن دارند، احساس‌کنند. پس‌از این جلسه‌ی گروهی، ازبیماران خواسته می‌شود که ازطریق خود هیپنوتیزم‌این برنامه‌ها را تکرار کنند. ساندرز گزارش کرده که پس از 4جلسه، معادل 84٪ ازافراد سیگاری، اعتیاد خود را ترک کرده بودند و ازاین جمع 68٪ پس از 10 ماه هنوز ترک کرده باقی  مانده بودند.




تعداد بازدید : 2369

ثبت نظر

ارسال