نورالژی گلوسـوفـارنـژیال (درد حمله یی ناحیه ی حلق) یک اختلال نادر کارکرد عصب زوج نهم مغزی است. دردناشی از این بیماری مانند نورالژی تریژمینال به صورت حملهیی وکوتاه مدت بوده ولی شیوع آن نسبتاً کمتر است. نورالژی گلوسوفارنژیال یک خطر مهم بالقوه دارد وآن همراهی احتمالی نورالژی با برادیکاردی و یاحتی اسیستول است. میزان شیوع بیــماری۷/۰ مورد درهر100000نفر بوده ودربالای50 سالگی بیشتر دیده میشود. درد همانند اکثر دردهای نورالژیک به صورت تیر کشنده، برنده وتیز بوده برای مدت چند ثانیه طول میکشد و بین حـملــهها دردی وجــود نـــدارد.
صحبت کردن ، خوردن، بلع و جویدن ممکن است به عنوان عوامل شروع کننده ی درد مطرح باشند.درد نورالژی گلوسوفارنژیال معمولاً از ناحیه ی گوش شروع شده به انتهای زبان، حلق، لوزههای طرفی، فک تحتانی، و یا حتی گردن انتشار مییابد. به علت نزدیکی آناتومیک وهمینطور ارتباطات سیناپتیک وهستهیی در سیستم اعصاب مرکزی دو عصب گلوسوفارنژیال وعصب واگ، بروز نورالژی درعصب گلوسوفارنژیال درموارد نادر، باعث تحریک همزمان عصب واگ شده وموجبات برادیکاردی و اسیستول احتمالی را فراهم میکند.
اکثر موارد نورالژی ایدیوپاتیک بوده ولی دربرخی موارد ممکن است ثانویه به علل دیگری مانند تودههای سروگردن باشد، خصوصاً اگر دربین حملهها درد خفیف و مبهمی وجود داشته باشد باید احتمال وجود توده ی فضاگیر را حتماَ رد کرد. درمان نورالژی گلوسوفارنژیال به صورت فارماکولوژیک و دارویی و یا اینترونشنال انجام میگردد.
کاربامازپین خط اول درمان دارویی است. پاسخ سریع به درمان دارویی ممکن است نشانگر تشخیص درست نیز باشد. درمان با دوز 200 میلیگرم در موقع خواب شروع شده و به تدریج هر دو روز 200 میلیگرم دیگر به دوز دارو افزوده میشود. در صورت بهبود درد با رسیدن دوز به حداکثر دوز 1200 میلیگرم در روز و یا بروز عوارض جانبی شدید، دوزاژ دارو در سطح قبلی حفظ شده و ادامه پیدا میکند. باید توجه داشت که درمان با این دارو نیاز به ارزیابیهای مکررشمارش گلبولی خون داشته و با بروز اختلال درCBC و یا ایجاد راش پوستی دارو باید قطع گردد. درمواردیکه امکان استفاده از کاربامازپین وجود ندارد گاباپنتین داروی جانشین بعدی خواهد بود. گاباپنتین با دوز اولیهی 30۰میلیگرم درموقع خواب شروع شده و هر دو روز یک بار 300 میلیگرم به دوزاژ دارو افزوده میشود تا اینکه یا عوارض جانبی شدید بروز کند، یا درد بهبود یابد و یا به حداکثر دوزاژ 1800 میلیگرم در روز رسیده باشیم که دراین صورت دوز دارو درهمان سطح حفظ میگردد و ادامه مییابد. به عنوان نمونه چنانچه با دوز 900 میلیگرم در روز درد بیمار بهبود یابد درمان با همین دوز ادامه خواهد یافت. در صورتی که بیماران به دو داروی قبلی پاسخ نداده و یا امکان استفاده میسر نباشد باکلوفن داروی جانشین سوم خواهد بود. درمان با دوز اولیه 10 میلیگرم در موقع خواب شروع شده هر 5 روز 10میلیگرم به دوز قبلی افزوده میگردد تا اینکه درد بهبود یابد، عوارض جانبی شدید بروز کند و یا به حداکثر دوز 80 میلیگرم در روز رسیده باشیم. درتمام موارد فوق انجام اولیه و قبل از درمان شمارش گلبولی خون، بیوشیمی سرم وکامل ادرار وسپس مانیتورینگ متناوب آن ضروری خواهد بود. درمان مداخله گرایانه واینترونشنال نورالژی گلوسوفارنژیال شامل بلوک و نورولیز عصب مذکور میباشد. عصب گلوسوفارنژیال به عنوان عصب نهم مغزی به همراه اعصاب واگ، عصب اکسسوری و ورید ژوگولر داخلی از سوراخ ژوگولر در کف قــاعده ی جمجـمه، وارد ناحیه ی طرفی گردن شده در کنارشریان کاروتید داخلی قرارمیگیرند. عصب گلوسوفارنژیال درست در پشت زائده ی استیلوئید استخـــوان تــــمپــورال بین زائده ی ماستوئید و زاویه ی تحتانی استخوان ماندیبل جای گرفته است بلوک و نورولیز عصبی از همین راه انجام میشود. بیمارانیکه با بلوک عصب به طور کامل بهبود نیابند درمرحله ی بعد تحت نورولیز عصب با رادیوفرکانس یا نورولیز فارماکولوژیک قرارخواهند گرفت. درپایان باید توجه داشت که ترکیب درمان دارویی به همراه درمان اینترونشنال نتایج درمانی بهتری را فراهم میکند.
ثبت نظر