در این نوشته منظور از «پا» فقط بخش آناتومیک از اندام تحتانی است نه همهی آن، بخشی که بهعلت دوربودن و داشتن پوشش (جوراب) کمتر در دیدگان معاینهکنندگان قرارمیگیرد و اگر بیمار مستقیماً شکایتی ازآن نداشته باشد پزشک معاینهکننده سراغ آن نمیرود.
باید قبول کنیم که هرگز نمیتوانیم ادعا کنیم یک بیمار را کاملاً معاینه کردهایم، مگر اینکه هردو پایش (نه یک پایش) را بهدقت مشابه سایر نقاط بدن بررسی نموده و در پروندهی بالینیاش ثابتکرده باشیم. همین عدمتوجه به پاها باعث میشود که بسیاریاز بیماریهای این عضو زحمتکش را از یاد ببریم.
شاید بیدلیل نیست که بسیاریاز متخصصان علومپزشکی پاها را قلب دوم آدمی میدانند. بهراستی توجه کردهاید که پاها چه رلی در راهرفتن ما دارند و از پگاه تا شامگاه چه فشاری را تحمل میکنند و چه خدمتی؟ با یک نگاه گذرا به بیماریها و ضایعات پا نشان میدهد که بعضی موضعی بوده و بسیاری جنبهی عمومی دارد.
• از صافی کف پا تا ناهنجاریهای مادرزادی
• از ناخن فرورفته در گوشت تا زخمهای دیابتی
• از خارپاشنه (اگزوستوز) تا انواع میخچهها
• از هالگوس والگوس تا انواع ضایعات ناخنها
• از بیماری رینود تا انواع اختلالات عروقی
• از بیماری نقرس تا انواع دردهای مفصلی و آرتروز
• از انواع ادمهای مختلف قلبی، کلیوی، هـورمونی، مـزاجی، لنفی تا الفانتــیازیـــس(پای فیلی شکل)
• از پاهای همیشه سرد تا گُرگرفتگی پاها و...
هرکدام از این موارد یا خود یک بیماری مشخص پا هستند یا علامتی از بیماریهای دیگر، بنابراین بر استادان و مدرسان علومپزشکی واجب است که ضمن بیان و تأکید بیماریهای پا از دانشجویان بخواهند که هنگام معاینهی هر بیمار، حتماً پاهای او را لختکرده و ضمن معاینهی عروق و اعصاب آن تمامی ضایعات احتمالی را بررسی کنند.
... و کلام آخر که دلم نمیخواست بنویسم با شرمندگی! زیاد مینویسم و آن این است که باتوجه به نزول شدید درس سمیولوژی در دانشگاههای پزشکی شماری از دانشجویان طب از لمس شریان پشت پائی و تعیین محل آن عاجز بوده و شنیدن کلمهی بابنسکی در گوششان سنگینی میکند...
ثبت نظر