پیوند صفحهی چندلایهی (Multi Layer Sheet) سلولهای کبدی به کبد آسیبدیده، سبب بهبود عملکرد این عضو در حیوانات آزمایشگاهی شده است.
درحالحاضر پیوندکبد تنها درمان قطعی بیماران مبتلا به نارساییکبد درمرحلهی پایانی نارسایی کبد(ESLF) میباشد. بااینحال، این درمان با کمبود اهداکننده، بینقصی و مناسب بودن شرطی اندامهای موجود مواجه است. پیوند هپاتوسیتهای دهنده به کبد بیمار بهعنوان جایگزین پیوند کبد نیز دارای اشکالاتی است و بهطورمثال میزان بقای سلولهای کبدی اولیه محدود است و اغلب عوارض شدید، میتواند ناشی از روش پیوند باشد.
در تلاش برای یافتن جانشین درمانی بالقوه برای پیوند کل کبد و بهبود نتایج پیوندسلولهای هپاتوسیت؛ در این بررسی، آزمایش کارآیی درمانی(Therapeutic Efficacy) و امکان عملیبودن پیوند صفحات چندلایهی سلولهای کبدی و سلولهای فیبروبلاست (سلولهای بافت همبند) به داخل فضای زیرجلدی موشهای آزمایشگاهی با نارسایی کبدی در مرحلهی پایانی انجام گرفت.نتایج حاصل نشانداد که سلولها در صفحات هپاتوسیتهای چندلایه، بهتر از سلولهای پیوندشده به روشهای سنتی (Traditional Methods) زندهمیمانند و سلولهای تکثیریافته، عملکرد کبد را در حیوانات آزمایشگاهی برای حداقل دوماه حفظ میکردند.
صفحات چندلایهی سلولهای کبدی تولید شده از هپاتوسیتهای اولیه و فیبروبلاست اولیهی پوست، قادر به تکثیر بعداز پیوند و حمایت از عملکرد کبد میزبان میباشندکه در نتیجه سطح آلبومین سرم افزایش یافته و تا ظرف مدت دوماه به حد طبیعی میرسد.
محققان فیبروبلاست را سلولهای تغذیهکننده میخوانند که به قابلیت زیستن و عملکرد بالای هپاتوسیتها در هردو مرحلهی بررسیهای آزمایشگاهی(In vitro) و محیط بدن(In vivo) کمکمیکند. محققان همچنین اشارهکردند که در سایر روشهای پیوند هپاتوسیتها مانند پیوند درون طحالی (Intrasplenic) و یا درون وریدباب (Intraportal)، تنها تعداد کمیاز هپاتوسیتها را میتوان در یک زمان پیوند زد و بسیاری از آنها میمیرند. درمقابل، پیوند صفحات چندلایهی سلولهای کبدی به داخل فضای زیرجلدی بهطور چشمگیری سطوح آلبومین بالاتری در محیط بدن را یک ماه پساز پیوند نشانداد.
هیپوکسی از علل عمدهی بقای ضعیف هپاتوسیتها است. بنابراین زمانیکه سایر روشهای پیوند استفاده میشوند بلافاصله پساز پیوند، تمام سلولهای پیوندشده تنها با اکسیژن از طریق انتشار سطحی(Surface diffusion)، بهدلیل فقدان عروق مویرگی نسبت به سایر روشهای پیوند، تغذیه میگردند.
بااینحال، محققان گزارشکردند در بررسی حاضر مشاهده گردید که تنها یک هفته پساز پیوند، صفحات هپاتوسیت با عروق مویرگی متعدد تغذیه شدند. آنها گفتند که مجاورت هپاتوسیتها به عروق خونی نشانمیدهد که رگسازی (Vascularization) برای بقا و عملکردشان از اهمیت ویژهای برخوردار است و نتیجه گرفتند که مهندسی بافت،یک هدف جذاب برای پزشکی احیاکننده (Regenerative medicine) است و معتقدیم که فنآوری پیوند صفحات چندلایهی سلولهای کبدی، فرصت بزرگ درمانی را هم برای درمان بیماریهای متابولیک کبد و هم برای بهبود عملکرد کبد در بیماران مبتلا به نارسایی کبدی مرحلهی پایانی (ESLF) ارائه میدهد.
سلولهای کبدی طبقهبندیشده در سلولهای غیرپارانشیمی (Non Parenchymal Cells) در کمک به بقا و سلامت عملکرد هپاتوسیتها سهیم هستند.
در این نمونه، فواید مشاهده شده ممکناست به احتمال زیاد به سلولهای غیرپارانشیمی و فیبروبلاستها نسبت داده شود که سیتوکین ضروری و اجزاء ماتریکس خارج سلولی (ECM) را به سلولهای کبدی ارائه میدهند.
بررسیهای آتی باید برای ارزیابی بیشتر تأثیرات بالقوه بالینی این روش،هدفگذاریو اجرا گردند.
ثبت نظر