شماره ۱۱۷۴
پزشکی امروز
دوران بازنشستگی زمان استراحت است یا دوران رویارویی با رنج و محنت؟ یکیاز دعاهای خیری که بهصورت شایع درمقابل انجام کار خیر شنیدهمیشود، این استکه: «انشاالله پیرشی [پیربشوی]».
منظور و مفهوم این دعا یا آرزو این است که آن فرد نیکوکار عمر درازی را با شادی و تندرستی، حُسنشهرت، تربیت فرزندان صالح و کسب توشه برای آخرت درپیش داشته باشد.
اگر به آمار و ارقام و سایر حقایق جمعیتشناسی توجهکنیم، معلوممیشود که درگذشتههای نهچنداندور، اینگونه معمول بود که دخترها یا بهتر بگوییم خانمها، قبلاز سن۱۸یا۱۹سالگی ازدواجمیکردند تا شامل عبارت طنزآلود (بهاحوال دختی بباید گریست که در خانه پدر سنش رسد به بیست) نشود و در شرایط فقدان روشهایی برای تنظیم موالید، ممکن بود این نوعروسها بهزودی۱۰تا۱۲ زایمان انجامدهند که معمولاً دوثلث این نوزادان (بهویژه آنهایی که ضعیفتر یا دارای معایب خلقتی بودند) خیلی زود میمردند و ۴تا۶ تای سالمتر و قویتر باقیمیماندند.
امید به زندگی یا میانگین عمر برای تمام نوزادان مسلماً از ۴۰یا۵۰سالگیکمتر بود و این افسانه که بیشتر قدیمیها با تنفس هوای سالم بهویژه مصرف روغنحیوانی! بیشتراز۱۰۰و۱۲۰سال عمرمیکردند، با حقایق آماری و واقعی تطابق ندارد.
یکیاز زنان خانواده را بهیادمیآورم که همیشه ازاین صحبت میکرد که ۱۸زایمان طبیعی انجامداده که ۱۳مورد ازآنها پیشاز ۵سالگی فوت شده بودند و ۳پسر و ۲دختر زندهمانده او هرچند به ۷۰یا۸۰ سالگی رسیدند، ولی با حساب آماری برای تمام نوزادان این خانواده، امید به زندگی در زمان تولد برای هریک از آنها کمتراز ۳۰یا۴۰ سال بوده است که به باور من ممکناست نادرست باشد.
* درگذشتههایی بیشاز۷۰یا۸۰ سالپیش، خانمها بهصورت میانگین ۸تا۱۰ بار باردار میشدند که چندتایی از آنها پساز زایمان میمردند و مرگ بسیار غمانگیز یکی ازاین نوزادان نیز با مرگ یا سرزارفتن مادر همراه میشدهاست.
* نوزادانی که با ضعف شدید و یا عیوب ژنتیکی متولد میشدند و برای ادامه زندگی به جراحی یا مراقبتهایویژه نیازداشتند، متأسفانه در نوزادی فوت میشدند و پیشاز کاربرد واکسنها، بیماریهای عفونی مانند سرخک، دیفتری، کزاز و فلجاطفال گروه زیادی از کودکان را ازبینمیبرد.
* به باور ما، تغذیه سالم و کافی برای ادامه حیات لازم است، ولی سبکزندگی و تغذیه که حتی در عصر ما آنگونه که در خانوادههای روستایی، عشایری و حاشیهنشینشهرها مشاهدهمیگردد چندان سالم و کافی نمیباشد، نمیتواند تمام بچهها را به صدسالگی برساند.
در خانوادههای چندفرزندی که زندگی با درآمدی اندک و با غذای سادهای ادامه پیدامیکرد، اگر پدر یا مادری به سنین پیری میرسید، درکنار و در سایه دیگران به زندگی فقیرانه خود ادامهمیداد. پیران خانواده حافظ سنتها و مهارتهای زندگیبودند و حضور و وفور آنها در خانه، زیادی و یا احیاناً مزاحم تلقینمیشد.
• افق سالمندی و سالمندان:
آنگونه که هماکنون مشاهده میشود، لااقل در جوامع شهری به علل اقتصادی/ اجتماعی متعدد، در بیشتر خانوادههای جوان یا میانسال، یکفرزند یا دوفرزند مشاهدهمیگردد. نسبت به دهههای گذشته تعداد خیلی بیشتری از فرزندان (بهویژه دختران) وارد دانشگاه یا دورههای آموزشی بالاتر میشوند. با انفجار اطلاعات و تحتتأثیر وسایل ارتباطجمعی بهویژه اینترنت، اطلاعات جوانان ممکناست خیلی بیشتراز والدین آنها شدهباشد. روش زندگی آنچنان عوضشده که تعداد زیادی از پسربچهها یا دختربچههای ۳یا۴ ساله بهخوبی با تلفنهمراه و تبلتی که برای آنها خریداریشده زندگیمیکنند و آنرا شبوروز در آغوش دارند.
اگر فرصتی پیداشود که در جمع گروهیاز نوجوانان یا تینایجرها قراربگیریم و بهرفتار، حرکات و صحبتهای آنانگوشبدهیم، جداً بهنظرمیآید که گویی آنها از سیاره دیگری به زمین آمدهاند.
خانوادههای کوچک تکفرزندی یا دو فرزندی اگر باطلاق نیز کوچکتر نشوند، درمواردی با یک اعتیاد یا عشق پیرانه یکیاز والدین، این بچهها دچار بحران میشوند و باتوجه به استعداد زیادی که جوانان ایرانی دارند، تعداد قابلملاحظهای از آنان پساز گرفتن لیسانس و فوقلیسانس جذب دانشگاههای غربی گردیده و عده بیشتری در سطح یک کارگرساده و در آرزوی مهاجرت به یک سرزمین رویایی، از خانه جدا میشوند.
جوانان یا افراد میانسالی که دراین شرایط ۱یا۲فرزند آنها خوب یا بد از آنها جداشدهاند، در جامعه کمفرزندی بدون برادروخواهر، بدوندایی و خاله... در سالمندی و تنهایی رنجآور پیری و محتاجی، نه پناهگاه عاطفی دارند و نه حمایتکننده مادی...
ممکناست در یک دیدگاه آرمانی بهسراهای سالمندان و بیپناهانی فکرکنیم که هماکنون در گوشهوکنار تهران با مبالغ ماهیانه ۲تا۶ میلیون تومان از سالمندان نگهداریمیکنند. ولی دریک محاسبه فقط برای ۴میلیون انسان پیر و علیل، بهاندازه ساختمانهایی چندبرابر خانههای مسکنمهر فضا لازماست و برای نگهداری ازاین ۴میلیون افراد ازکارافتاده در یک سیستم خدمات ۲۴ساعته درحدود ۱۲/۰۰۰/۰۰۰تَن کادر خدماتی از تخصصهای متنوعی نیاز است که در اماکنی مانند بیمارستانها وجود دارند.
• چه باید کرد؟
مطالب ذکرشده دراین نوشته، غمانگیز، ناامیدکننده و اندوهباراست که متأسفانه دردهههای آینده قسمتهایی از آن برای گروهیاز انسانها پیشمیآید. هدف نویسنده نشاندادن اعماق این فاجعه نیست که متأسفانه درانتظار گروهی از ما میباشد، بلکه حتی هماکنون اینجانب مردان و زنانی را در طیف وسیعی از امکانات و موقعیتها دیدهام که بهقول معروف در جوانی و آغاز سالمندی، با شاه هم پالوده نمیخوردند، ولی درشرایطکنونی در گوشهای یا اتاقی از یک آسایشگاه که هیچکس بـا بغلدستیکمترین تطابق یا همخـویی نـدارد، قـرارداده شدهاند. در اتاقهای ۴تا۶ تختی... خدا کندهمان رویایدوران استراحت بازنشستگی با سفرهای فراوان و بررسی عمر گذشته در آینده ما تحقق پیدا کند، نه سرنوشت اندوهباریکه اینک برای برخیاز آشنایان مشاهده مینماییم و مانند سربازان مقیم در سنگر، همیشه به این دلخوش هستیم که اگر تیری بهسوی ما بیاید، به بغل دستی ما (و نه خودمان) برخورد میکند.
ثبت نظر