شماره ۱۱۹۷

به پاس ۲۷سال تلاش، برسد به دست مخاطب خاص

مهندس‌اردوان سیف‌بهزاد - صاحب امتیاز و سردبیر

به پاس ۲۷سال تلاش، برسد به دست مخاطب خاص

چهارشنبه 13 تیر 1397
پزشکی امروز

جامعۀ این روزهای ما آبستن رخدادهای غریبی است که مجال سخن‌راندن از آنها در این بحث نیست زیرا هم زمانی طولانی و هم فضایی بسیار می‌طلبد، اما موضوعی که مدت‌ها است نظر و فکرم را نسبت به خود جلب‌نموده و هرچه در تلاشم که از بند آن رهایی یابم و مقدور نمی‌گردد، داستان ارسال نامه‌ای از‌طرف تعدادی مدیر زحمتکش و دلسوز به خودشان و تقدیر و سپاس از تلاش‌های شبانه‌روزی و تخصیص بودجه به نهاد تحت اداره خود می‌باشد. به‌هرحال من نیز بیهوده ندیدم، حال‌که در این زمانۀ پرآشوب کسی به‌فکر حال مطبوعات و فرهنگ و تاریخمان نیست، من هم چند‌کلامی به پاس مجاهدت و تلاش بیست‌و‌هفت‌ سالة نشریة خودمان درجهت تقدیر و سپاس بنگارم، بلکه گوش ناشنوای آن‌که باید، این درد‌دل‌ها را که به نمایندگی از تمامی اصحاب رسانه‌های خصوصی است، بشنود... !!

هفته‌نامه وزین «پزشکی امروز»

اولین نشریه تخصصی پزشکی کشور

سلام

با احترام، به‌استحضار حضرتعالی می‌رسانم که اینجانب اردوان سیف‌بهزاد، فرزند مانا یاد «دکترفرخ سیف‌بهزاد»، بنیانگذار شما به نمایندگی ازطرف تمام دوستان و یاران عاشق و نازنین این هفته‌نامۀ وزین، از‌این تلاش و مجاهدت شما در‌جهت حفظ‌کیفیت و ارتقای دانش جامعۀ‌پزشکی و همچنین بازتاب مشکلات همکاران و تلاش در جهت رساندن پیام‌های آنان به محضر آنان که باید، کمال سپاس و قدردانی را دارم.

هفته‌نامۀ عزیزم، در نخستین سرمقالۀ سال۹۷، خطایی نمودم که شکواییۀ خود را ازسال‌گذشته به‌سال پیش‌رو بردم. غافل ‌ازاینکه دردا دریغ از پارسال، دست‌کم سال‌گذشته اندک روی‌خوشی داشت و فرصتی جهت بهبود زخم می‌گذاشت، اما سال۹۷ از همان ابتدا بر ما تاخت و...

هفته‌نامۀ عزیزم، نخست از روی خوانندگانمان شرمگینم و سپس از روی تو، به یاد دارم دورانی را که شمارش صفحه‌هایت به ۱۸ تا ۲۰ نیز رسیده‌بود، اما امروز اگر کاغذی در بازار یافت شود، قیمت معقول باشد، ارزش ارز آنچه که دستور دادند باشد، کاغذ از جملۀ اقلام اساسی باشد، مالیات ارزش‌افزوده شامل آن نگردد و اختلاف‌قیمت‌ خرید آن با دورۀ پیشین حداکثر ۲میلیون‌تومان باشد، با فشار بسیار به ۸‌صفحه ناقابل می‌رسد.  

هفته‌نامۀ عزیزم، اگر شرکت‌های بزرگ دارویی به‌حال نیمه‌جان هستند و توان ادامه مسیر را ندارند، اگر شرکت‌های خُردتر که گرفتار این سیلاب اقتصادی هستند نیز طاقت ادامۀ حیات را ندارند، روی من سیاه است که نتوانستم آن‌گونه که باید وظیفه‌ام را به ‌نحو احسن به سرانجام‌ برسانم.

هفته‌نامۀ عزیزم، اگر کم‌و‌کاستی در رساندنت به دست مشترکان و یارانمان هست، به بزرگواری خود مرا ببخش که وضع اقتصادی خراب است و پست نیز از این قاعده مستثنی نیست و ازنظر ایشان، تکه‌ای پاکت و کاغذ ارزش رساندن دقیق و منظم را ندارد و از حوصله دوست نامه‌رسانمان خارج، و درنتیجه اینجانب با سفارشی‌نمودن آن بسته و پرداختی چندبرابر، مشکل اقتصادی پست را حل نموده و شما را به سرمنزل مقصود می‌رسانم.

هفته‌نامۀ عزیزم، با وکالت معنوی و وراثتی که از خالق تو دارم، شاید به‌جا باشد که از سوی ایشان نیز از شما عذرخواهی نمایم که اگر خود او نیز به این نکته آگاه بود که روزی ما را در این شرایط می‌بیند، هیچ‌گاه به شبکه‌های قشری و زیرقشری مغز خود حتی اجازة تخیل، تصور، رویاپردازی و بلندپروازی در زایش تو را نمی‌داد و همزمان این اندیشۀ پیدایشت را در آن سوی مرزها، هنگامی‌که به بلاد کفر فراخوانده شد، ادامه ‌داده و شاید بخت من و تو که به یکدیگر گره‌خورده را نیز  تغییرمی‌داد.

هفته‌نامۀ عزیزم، اگر به گونه‌ای تربیت یافته‌ام که فقط بنگارم، تحقیق کنم، ترجمه‌نمایم، به فرهنگ و تاریخ مملکتم خدمت کنم، در امور فرهنگی بتازم، عشق به جامعه و خاک کشورم بورزم، عاشق بزرگان تاریخ مملکتم باشم، اگر تخصص واسطه‌گری ندارم که تورا از این وضع نجات دهم، خرده از من مگیر، این انتخاب من نبود و دستمایۀ پدرمان بود که خود او نیز در همین گفتار بالا خلاصه می‌گردد.

هفته‌نامۀ عزیزم، خرده را از جامعه‌ای بگیر که جایگاه پیشۀ فرهنگ وهنر، در پست‌ترین نقطۀ آن واقع می‌باشد. جامعه‌ای که هزینه یک‌سال اشتراک تو با هزینة صرف یک‌وعدۀ غذایی در رستوران برابر و حتی پایین‌تر است. بماند که قصد ناامیدیت را با آگاه‌ساختن تو از مقایسۀ رغبت‌ومیل به پرداخت این دو ندارم.

هفته‌نامۀ عزیزم امیددارم که سال بعدی نیز باشد تا همین‌گونه به جانت غرولند نمایم، درددل کنم و حلالیت بطلبم، امیددارم که تمامی این سخنان رویایی بیش نباشد و سحرگاهان از خواب برخیزم و برای سالگرد تولدت با حال نیک بنگارم.

اردوان سیف بهزاد ـ تیرماه ۹۷

تعداد بازدید : 660

ثبت نظر

ارسال