در جمعی از جراحان پیر و جوان و میانسال، موضوع عوارض اعمالجراحی نقل مجلس بود و هرکس از خاطراتش در این مقوله و شرححالهایی که بسیار شنیدنی و آموزنده بود بیان میکرد. خاطراتی که هرکدام میتوانست یک درس باشد و بعضی آنقدر جالب بود که آثار تعجب و شگفتی را در سیمای جراحان جوان میتوانستی بهراحتی مشاهده کنی.
حقیر نیز که دراین جمع حضور داشتم از گویندگان خواهش کردم تا این عوارضجراحی را بنویسند و قولدادم که هفتهنامه «پزشکیامروز» خوشحال خواهد شد که آنها را چاپ کند و اگر فرصت نوشتن نیز نداشته باشند، برای من تعریف کنند تا آن را بازتاب دهم.
صحبتها ادامه یافت و عزیران حاضر هرکدام مطالبی گفتند که چکیده بعضی از مکالمات چنین بود؛ عوارض جراحی حد و مرز نمیشناسد و از یک تزریق ساده تا اعمالجراحی بزرگ را شامل می شود. همیشه باید به فکر عوارض جراحی بود، از لحظهای که چاقو روی بدن بیمارگذارده میشود تا ماهها و سالها بعد. نشانهها و آثار غیرعادی بعداز اعمال جراحی را باید در وهله اول به حساب خود عمل گذارد و راههای غیرعادی را نرویم. برای مثال اگر بیمار تبهای غیرعادی کرد باید آن را ناشیاز عوارض عمل دانست و از طرح بیماریهای تبزای دیگر پرهیز نمود و بیدلیل آنتیبیوتیکهای خاص و گرانقیمت را تجویزنکرد. همینطور دردهای غیرعادی بعداز عمل را نیز باید بهحساب عمل گذاشت و بعداً به فکر علل دیگر افتاد.
بیشتر جراحان تازهکار بعداز چند عمل موفقیتآمیز کوچک و بزرگ در آغاز کار، دچار یک حالت غرور و خودشیفتگی میشوند که عواقب خوبی ندارد. یکیاز جراحان قدیمی در همین ارتباط گفت؛ جراح جوانی روزی بهصورت طنز بهمن گفت چیه؟ کتابها این همه عارضه در مورد جراحیهای گوناگون نوشتهاند؟ من نزدیک به دوساله با این همه جراحیهای متعدد که کردهام هیچ عارضهای ندیدهام و کممانده روی عنوان عوارض کتاب خط بکشم. من نیز (منظور جراح تعریفکننده) به شوخی جوابش دادم صبرکن «شب درازه». در مورد تاثیر عارضه روی روحیه جراحان نیز بحث زیاد شد و نام جراحانی برده شد که بهدنبال عوارض جراحی روی بیمارشان، ترک میهن کرده و مهاجرت نمودند و حتی جراحانی که بهدنبال عارضه، کار جراحی را به کل ترککردهاند! شبیه به رانندگانی که بعد از تصادف بهویژه تصادف مرگبار، رانندگی را ترک کردهاند.
یکی از استادان حاضر در جلسه گفت بهنظر من عارضه جراحی ضمن تمامی مشکلاتی که بهبار میآورد یک حسن بزرگ نیز دارد و آن اینکه تلنگری به جراحان مغرور میزند که مواظب باش، تند نرو این همه غرور چرا؟ و بعد روبهمن کرد و گفت: بد نیست با این عنوان مطلبی بنویسی و همینطور که ملاحظه میکنید این توصیه را انجام دادم و به احترام ایشان همان جمله را عنوان مقاله قرار دادم. اما اگر توصیه آن استاد گرانمایه نبود و با توجه به اینکه جراحان مغرور و خودشیفته زیادی«باد» میکنند، عنوان مقاله را میگذاشتیم «عارضه، سوپاپی برای جلوگیری از ترکیدن جراح خودشیفته!».
ثبت نظر