دورههای بدون عارضه بین حملههای ناشی از سرگیجه، شاخصهای ویژه بیماری «منی یر» میباشند.
اینکه بیماران مبتلا به سرگیجهها ومنگیهای مزمن ادواری درمعرض عوارض روانی مختلف ازجمله واکنشهای رفتاری غریب به صورت تظاهرات جنبی شدید قرارمیگیرند امری کاملاً شناخته شده است. با این تفاوت که دردهای درازمدت، واکنشهای روانی شدیدتری را باعث میشوند. وقتی به این بیماران گفته شود که کاری برایشان نمیتوان کرد، مکرراً به سوی این اعتقاد گرایش مییابند که وضعشان ناامید کننده است. وانگوگ چنین واکنش نومیدانهیی را در سپتامبر1889 طی نامهیی ابراز میکند:
«زندگی میگذرد و زمان بازنمیگردد، اما من درست به این دلیل که میدانم فرصتها برای کارکردن دیگر برنمیگردند، با تمام نیرو به کارمیپردازم. این استدلال درمورد من که بروز یک حملهی شدید ممکن است نیروی کار کردنم را برای همیشه زایل نماید، مصداقی ویژه دارد.
در طی دوران حمله قبل ازبروز درد و تحمل آن احساس میکنم که ترسو شدهام، بسی ترسوتر از آنچه باید، و شاید همین ترس روانی است که باعث میشود به اندازهی دو نفرغذا بخورم، به شدت کار کنم و از ترس رجعت حمله، روابطم را با سایر بیماران محدود نمایم وحال آنکه قبل از این احساس هیچ تمایلی به بهبود حال خود ندارم. روی هم رفته درحال حاضر همانند مردی که به قصد انتحار خود را به آب انداخته و سپس به علت سرد بودن آب سعی دارد که دوباره خود را به ساحل برساند، میکوشم که توان خود را بازیابم.
درنهایت باید اضافه کنم بنا نیست که آدام فقط نقاشی کند، بلکه باید با مردم نیز حشرونشر داشته و هرازچندگاه تعادل خود را بازیافته و ازطریق معاشرت با دیگران ذخایر فکری و آرمانی خود را افزایش دهد. من دیگر امید به عدم رجعت این حمله ها را ازدست داده ام و برخلاف آن، یقین پیدا کرده ام که گاه بهگاه باید انتظار بروز چنین حملههایی را داشته باشم.
اما اگر بنا باشد که وقت و بیوقت دچارحمله ی سرگیجه شوم، قادر به ادامهی زندگی نخواهم بود مگر آنکه شدت این حمله ها ازدرجهی چهارم یا پنجم باشد».
زنگ گوش وفشار دراندام شنوایی
ناظران تاریخ دراینکه چرا وان گوگ بخشی از گوش چپ خود را قطع و آن را برای یک زن روسپی فرستاده است غور و تأمل کرده اند. درساعت۰۳:۱۱ شب ۳۲دسامبر۱۸۸۸ ، از فلیکس ری، یکی از پزشکان بیمارستان شهر آرل که وانگوگ درآن به سر میبرده خواسته شد که وانگوگ را مورد معاینه قرار دهد. او نوشت: «وانگوگ از روسپی خانه به اتاقش مراجعه کرده و درحالی که اسیر حملهی ناشی از توهمات شنوایی بود با مبادرت به قطع عضو، گوش خود را بریده است». این رفتار غیرعادی نشان میدهد که ناخوشی زنگ گوش وان گوگ غیرقابل تحمل گردیده و او احساس میکرده که با حذف منشاء بروز توهمات شنوایی میتوانسته که آن را تخفیف و تسکین دهد. برخی ازبیماران مبتلا به بیماری «منییر» آنچنان توهمات بیچاره کنندهای را دراندام شنوایی تجربه کردهاند که به قصد تسکین آن گوش خود را بریده و یا با آلت نوک تیزی آن را سوراخ کرده اند. کم نیستند تعداد چنین بیمارانی که برای راحت شدن از زنگ گوش شدید، التماس میکردهاند که عصب شنوایی آنها درقسمت مبتلا قطع شود. از این رو «رانیان» درمطلبی تحت عنوان «چرا وان گوگ گوش خود را برید؟» به سال 1981 نوشت که:
« بعید است که وان گوگ حین حملات روانی، توهمات شنوایی مشابه به توهمات ناشی از دیگر انواع حملات رانیز تجربه نموده باشد. بعد هم به هنگام اقامت در آسایشگاه او درباره ی سایر بیماران نوشت که آنها سروصدا و اصوات آنچنان غریبی را میشنوند که دریکی ازموارد او آن را ناشی از بیماری عصب شنوایی آنها پنداشته است. بنابراین علت اقدام وانگوگ به قطع گوش خود میتوانست چنین باشد که دریکی از حالات بحران روانی خود، احساس کرده که گوش خودش هم مبتلا بوده و برای خاموش کردن طنین اصوات پریشان به قطع آن مبادرت نموده است».
در قرن نوزدهم اصطلاح «زنگ گوش» در فرانسه کاربرد عام نداشت. وانگوگ، به سال1888 برای توصیف کیفیت «سروصدا و اصوات غریب»ی که درگوش خود احساس میکرد، این اصطلاح را به کاربرد. حتی خود دکتر «منییر» در گزارش اصلی خود به سال 1861، نه اصطلاح زنگ گوش، بلکه اصطلاح «سروصدا» را به کار برد. دکتر «منییر» آنچه را که امروز «زنگ گوش» خوانده میشود، به نام «سروصدای گوش» و یا «سروصدای گوش درونی» توصیف کرده است.
مشخصه ی بیماری «منی یر» که وی در توصیف کلاسیک خود نیز اشارهیی به آن ندارد، عبارت است از احساس انباشتگی و یا فشاری که درسر و یا دردرون گوش متمرکز میباشد. وان گوگ درنامه یی به خواهرش به عوارضی اشاره میکند که روشنگر چنین مشخصهیی است:
«نمی توانم توضیح بدهم که دقیقاً چه دردی دارم،گاه و بیگاه دچار حملات شدید هیجان زدگی شده ویا در سرم احساس چنان خستگی وخلائی می کنم که ظاهراً هیچ منشائی ندارند».
وان گوگ درماه اکتبر سال 1888 درنامه یی به تئو میگوید که «مغزم هنوز احساس خشگی و خستگی میکند، اما دراین هفته حالم خوشتر از دوهفتهی پیش است».
ویژگیهای دورههای آرام بین حمله های بیماری«منییر» که از مشخصههای بارز این بیماری هستند درنامهیی به تاریخ 28 ژانویه 1888 توصیف شده است:
«وقتی حال امروز خود را با حالتم دریک ماه پیش مقایسه میکنم، سخت شگفت زده میشوم. قبل از ابتلا به این بیماری میدانستم که اگر دست وپای کسی بشکند. امید به بهبودی آنها وجود دارد، اما هیچ نمیدانستم که ممکن است مغز درون سر نیز پریشان شده و باز هم بهبودی پذیرد».
ثبت نظر