شماره ۱۰۴۶

پزشک آلمانی و پزشک ایرانی(۲)

پروفسور محمود لطفی - جراح

اگر چند نفر، که بیمار و کسانش پیش‌از درمان پذیرفتند دستمزدی در‌برابر کاری دشوار و پر ریسک به پزشک خود خواسته بپردازند باید پیراهن عثمان شود!؟ همه‌ی این‌ها به آن معنا نیست که من و همکاران ایرانی پُرتلاشم بیمار را کالا بدانند. اما شما که بی‌پروا می‌نویسید پاسخی دارید؟ چرا از برخی برگزیدگان، که برای درمان راهی کشورهای بیگانه می‌شوند و پزشکان خودشان را شایسته نمی‌دانند برآورد نمی‌شود که چه‌پولی برده‌اند؟

چرا باید گروهی که جان‌برکف در شهر، در روستا و جبهه‌ها‌ی جنگ به کمک و درمان هم‌میهنانشان شتافته و می‌شتابند، جنگی که آلمان هم به دشمنان ایران کمک می‌کرد!

این‌ چنین مورد بی‌مهری از خودی و ناخودی قرارگیــرند!؟ در رژیم گــذشته هـم هرگــاه کــم می‌آورنــد پزشــکان را دراز می‌کردند.
چرا؟

این موجب شده‌است که: بیماران خود را در هر‌حال بستانکار بدانند.  دکتر تابناک دو مورد را چنین گزارش می‌کند: گفتگوی منشی را می‌شنیدم که با «تلفن» می‌گفت آقا نیایید وقت نیست و بیش‌از توان دکتر با‌وقت و بدون‌وقت آمده‌اند و نیم ساعت بعد زمانی این «آقا» پا به درون درمانکده (مطب) می‌گذارد که نه‌تنها جایی برای نشستن نبود، تا ته راهرو هم ایستاده بودند و به محض ورود فریاد می‌زد که دکتر باید مرا ببیند و زمانی‌که منشی گفت می‌بییند که چگونه همه ایستاده‌اند، به او پرخاش کرد و با ورود یک بیمار به درون درمانکده او‌هم بسیار برآشفته و بستانکار گام به درون گذاشت و جلوی میز من جای گرفت و گفت: باید مرا هم‌اکنون ببینی وگرنه «شکایت» می‌کنم. می‌شد که فریاد برآورم و به پلیس110 زنگ بزنم که او «نظم» را به‌هم‌زده است و... اما در شأن خود ندانستم و گفتم: دیدن این بیماران هم برایم دشوار است و به ناچار می‌بینم و بیماری‌که با پرخاش و زور وارد شود من بی‌گمان توان بررسی درست و به‌جای اورا نخواهم داشت. وقت مارا نگیرید و بگذارید به درد این بیماران برسیم. دراین درمانکده شما جز آرامش و مهرورزی چیزی نمی‌بینید.

او فریاد زد من از اینجا نمی‌روم تا مرا ببینی. یکی‌از بیماران ورزیده آمد و او را بیرون برد.

ساعتی بعد منشی گرچه از بی‌فرهنگی این مرد بی‌نصیب نمانده بود از من درخواست کرد که او را ببخشم و درمان کنم که چنین کردم.   

مورد دیگر: با سروصدا درآوردن «زیر میزی» در رسانه‌ها، مردجوانی تنها با دردست داشتن گواهی استراحت پدرش که او را دو‌ نوبت به شوند کانسر معده و انسداد روده عمل‌کرده بودم شکایت‌کرده که من از او پول گرفته‌ام. دادگاه مرا خواست و پس‌از ساعت‌ها چشم به‌راه بازشدن درب و کوچک‌شدن، نوبت من رسید و فراخوانده شدم، خشکم زد که در برابر آنهمه مهرورزی و فداکاری، در مورد بیماری‌که ماه‌ها بعد بیمه،‌ دستمزدی ناچیز بدهد یا ندهد و «کسورات» بی‌جا بزند این‌چنین مورد بی‌مهری، افترا و آزار قرارگرفته‌ام، گرچه چون بی‌اساس بود «تبرئه» شدم، اما زخم این نابسامانی مرا می‌آزارد. آش نخورده و دهان سوخته.

آیا رسانه‌ها و واکنش بزرگان در پدید‌آوردن این واکنش و بی‌فرهنگی‌ها چه نقشی دارند؟

از زمان سرو‌صدا راه‌انداختن در رسانه‌ها، آمار شکایت‌های بی‌اساس چه‌قدر بالا‌رفته و چه زمانی از پزشکان بی‌گناه همراه با شکنجه هدررفته است؟

آقای پروفسور گرجی اگر دکتر شیخ در مشهد «برای شما الگو» است ایشان بی‌گمان مرد وارسته و پُرتلاشی بوده و دانشش هم در‌خور زمانش (سال‌های دهه‌ی بیست و سی بود نه‌بیشتر). در خیابان کفاش‌ها خانه‌یی شش‌هزار‌متری داشت که در پردیس زیبایش چهار ویلا برای چهار زنش ساخته بود و دارای چهارده فرزند بود. درمانکده‌یی پُررونق داشت و با دوچرخه به دیدن بیماران و درمان به خانه‌ها می‌رفت و دستمزدش برای صاحب خانه روشن بود اما در درمانکده شاید دلخواه بود. اما گفته می‌شد که نسخه‌هایی آماده داشت و با شنیدن تاریخچه‌ی بیمار، به او می‌داد. روزی زنی بچه در بغل پیش او رفته و شرح بیماری نوزادش را می‌دهد و نسخه‌یی دریافت می‌کند. ناگاه زن برآشفته قنداق کودک را باز می‌کند و دسته هاونی به‌جای کودک بیمار به او نشان می‌دهد و می‌گوید این کار مزد درمان شما!؟.
داستان در نوشابه‌ی شما هم بسیار کوچک‌کننده و غم‌انگیز است، به‌ویژه در نوشابه که باید جلوی درب «مطب» بریزد دیگر گندزدایی نیاز ندارد. خواهش می‌کنم به خود آیید. شما دانشمند هستید.        

من از پزشکی که بی‌رویه دستمزد بگیرد یا دور از فرهنگ پزشکی رفتاری و گفتاری داشته باشد هیچگاه پشتیبانی نمی‌کنم.باید ما جایگاه خودمان را بشناسیم.
آقای پروفسور گرجی شما در زمان‌های دراز، زمان جنگ صدام، که آلمان به او گاز خردل می‌داد که بر سرسربازان جان‌برکف ما بریزند و گرفتاری‌های گوناگون، به ویژه پزشکان جوان و دردسرهای آنان کجا بودید؟ که امروز  دراین برهه از زمان پُرآشوب کاسه‌یِِ داغ‌تر از آش شده‌اید. به‌خود آیید و از این کار زشتی که کردید از پزشکان ایرانی خدمتگزار ایرانی پوزش بخواهید.من از جناب دکتر زالی، رئیس کل نظام‌پزشکی، بسیار سپاسگزارم که باتوجه به نوشتار بی‌پایه‌ی آقای پرفسور گرجی ایشان را تا کشیدن به‌پای میز محاکمه فراخوانده‌اند.

 

تعداد بازدید : 1160

ثبت نظر

ارسال