یکیاز بیماریهای جانگداز و پریشانزای امروزی سرطان است. گرچه امروز در برخی جاهای بدن انسان و بهویژه با جراحی و کمک همکاران «انکولژیست رادیوتراپیست» درمان ۱۰۰درصد دارند اما باید اندیشید به چه بهایی؟
در آمار بسیاری از ما «جراحان» بیمارانی هستند که به علل گوناگون پساز عمل، از شیمیدرمانی و اشعهدرمانی سرباز زدهاند و ناباورانه بهبودی ۱۰۰درصد داشتهاند.
نمونهها:
۱ـ خانم ۱۸سالهای دچار سرطان سر «پانکرآس» را در ۳۵سالپیش عملکردم و پیوند «پانکراس به ژونوم رو ان وای» انجامدادم. زمانیکه دربارهی بدخیمی با پدرش گفتگوکردم گفت: نمیخواهم بداند سرطان دارد و من میدانم که سرنوشتش چیست.
خوشبختانه گزارش آسیبشناسی سرطان با رشدکم بود و کامل برداشته شده بود؛
.Low Grade, intact removal and free margins
ناباورانه دوران پساز عمل را بهخوبی گذراند و روزبهروز بهبودی همراه بانشاط را نشانمیداد.
به خانهی شوهررفت و فرزند پسری بهدنیا آورد که امروز ۲۵ساله است. دوسال پیش دچار سنگ و آماس کیسهیصفرا و عمل شد. جای پیوند بسیار خوب و این عمل هم به بهبودی و شادی او انجامید.
۲ـ خانم ۵۵سالهای که در شهر بابل «آموزش قرآن» میداد با سرطان کولون راست عمل «برداشتن تودهی سرطانی و پیوند همزمان رودهیکوچکوبزرگ» شد. دوران پساز عمل را با آسایش و خوبی گذراند. زمانیکه با یکیاز نزدیکانش درمورد آجووانتراپی گفتگو کردم گفت: او اگر بداند سرطان بوده است و باید شیمیدرمانی شود، بهزودی میمیرد. با هیچکس درمیان نگذارید و اگر پیشآمدی شد من به گردن میگیرم. بیمار سالها به دور از این بیماری زیست تا در ۷۵سالگی با بیماری قلبی در گذشت.
۳ـ مرد ۶۰سالهای که در سالهای گذشته سرپرست بیمارستان کلیمیها در تهران بود و با دختر «پیانیستاش»که از آواز دلنشینی نیز برخوردار بود میزیست و به او می بالید، دچار سرطان کولون چپ «سیگموئید» شد که به هیچجا دستاندازی نداشت؛ او را نیز عملکردم. «برداشتن تودهی و پیوند در جا» بدون کولوستومی را انجام دادم. دوران پساز عمل بسیار خوب بود. اورا نزد آنکولوژیست فرستادم اما پساز ۲سال دریافتم که هیچگاه نرفته است! ۲سال بعد با کیسهای پراز سرنگ و لیدوکائین بهدست از جلوی من میگذشت! پرسیدم دوست فراری من کجا میروی؟ پاسخ داد: بالای اَبروی من جوشی درآورده «جراح مغز و اعصاب » در درمانگاه عملم میکند. گفتم: این بگمان من سرطانپوست است، عمل سرپایی و ساده نیست و باید گسترده برداشته شود. او را دوباره عملکردم. این هم سرطان پوست (BCC) بود و اینک پساز ۱۰سال بدون بیماری است. این بدان معنی نیست که بیماران سرطانی خود را پساز عمل رها کنیم بلکه باید پیگیری و درمان شوند. اما میرساند عواملی هستند در برخی بیماران که ناباورانه بهبودی کامل را بهدنبال دارند.
«تا یار که را خواهد و میلش به که باشد»
بهویژه که سرطان بیماری درجا نبوده و در بیشتر بیماران از آغاز کموبیش پراکنده است، بهویژه زمانیکه برای ما پزشکان روشن میشود چهبسا که سالها از آغاز آن گذشته است. اما خوشبختانه راههای پیشگیری و درمان وجود دارد. دکتر تابناک میگفت: خانمی ۲۵ساله با امید بسیار پیش من آمد. با بررسی دریافتم که تودهای بدخیم باید باشد. بهویژه که در بستگانش دومورد بیماری سرطانپستان بوده است.
به او پیشنهاد «کُر بیوپسی، نمونهبرداری سوزنی» کردم و تلاش کردم اورا روشن کنم که بهتر است زودتر انجام دهد. به او گفتم: پساز انجام چنانچه خوشخیم باشد با سپاس از خداوند، با شما جز بررسی دورهای سالیانه کاری نداریم و گرنه دربارهی درمان گفتگو خواهیم کرد. پرسش و پاسخهای خستهکننده آغاز شد. تلاشکردم بر خود چیرهشوم و او را آرام کنم گرچه زمان ببرد. اما دربرابر پرسش اینکه من چرا باید دچار حتی تودهی خوشخیم پستان شوم پاسخم این بود که نمیدانم. آیا ما بهراستی میدانیم که سرطانپستان یا جاهای دیگر چرا و چگونه بروز میکند؟ در روزهایی که «بورکیت» دستآورد آزمونهای ارزشمندش را به ما بازگو میکرد، بسیاری از این که در آیندهی نهچندان دور به علت بیماریهای سرطان دست مییابند، خوشبین بودند. اما این تنها در مورد «بورکیت سارکوما» بود و بس.
بیگمان سیگار، رژیم خوراکی ناروا بهویژه چربیهایی که امگا۶ بسیار دارند، سمپاشی بهویژه سمهایی که بیشاز چند روز روی گیاه میمانند یا اگر نمیمانند پیشاز ۶ روز پساز سمپاشی میوه چیده شده باشد، الکلیسم، تنپروری و دوری از ورزش، هوای آلوده بهویژه بنزن، برخی بیماریها، ریزگردها و رادیواکتیوها در پیدایش سرطان نقش بزرگی دارند. در پژوهشی در دانشگاه شیکاگو روی موشها، پژوهشگران دریافتند که «بدخوابی» نیز در پیدایش و پیشرفت سرطان نقش چشمگیری دارد. از دیدگاه ژنیتیک: در زنان دارای ژنBRCA-1 یا BRCA-2 که پیشاز سال۱۹۴۰ در باختر زادهشدهاند، بسیار کمتر از آنان که پساز سال۱۹۴۰ زاده شدهاند دچار سرطانپستان گشته و این بهخوبی نقش تغییر شیوهیزندگی، خوردن خوراک و ماشینیشدن را در پیدایش سرطانها نشانمیدهد. هنوز هم افزایش سرطان در بهرهگیری از بشقاب اروپایی و کاهش بابشقاب روستایی و آسیایی را در آمارها میبینیم. بیگمان ۸۰درصد از سرطانها عامل خارجی دارند. پساز پیداکردن «باکتری هلیکوباکترپایلوری» درسال۱۹۸۴ و پیبردن به بیماریزایی آن در معده و دوازدهه، نابودکردن آن در پیشگیری از پیدایش سرطانمعده نیز نمایان شد. میدانیم که آلودهبودن به میکروب و خوردن ترشیها و شورها مانند ترشیسیر و خیارشور که نیترات بسیار دارند، یکیاز دلیلهای پیدایش سرطانمعده است. ناباورانه باید پذیرفت که قندوشکر تصفیهشده و آردسفید در پیدایش و پیشرفت بیماری سرطان نقش بسیار چشمگیری دارند و از اینرو در بیماران دچار بیماری قند سرطان بیشاز غیردیابتیکها دیده میشود. بیگمان این مسئله دربارهی قند میوهها و سبزیها نیست. از اینرو بهرهگیری از قندهای تصفیهشده آسیبرسان هستند. برگرفته از گزارشهایی که روی موش انجام شدهاست؛ دربرابر این عوامل ویرانگر، عوامل دیگری داریم که هریک بهروشنی از بروز ویا پیشرفت سرطان پیشگیری میکنند. هرچیزی که انرژی و خونرسانی به تودهی سرطانی را کاهشدهد، از پیشرفت و نمو آن جلوگیری میکند. این نیرو بیشتر در میوه و سبزیها جای دارد. در کشورهایی مانند هندوستان که گوشت کمتر و اما ادویه بهویژه زردچوبه، فلفلسیاه و سبزیها بیشتر خورده میشوند سرطان کمتر دیده میشود. یک هندی درسال اگر گوشت بخورد، ۵کیلوگرم میخورد ویک آمریکایی ۱۲۳کیلوگرم یعنی ۲۵برابر بیشتر. اما هندی دچار بیماریهای کمتر و تندرستتر است. درسال۱۹۷۷جورج مکگاورن کاندیدای (سناتورحزب دموکرات) ریاست جمهوری آمریکا پساز سخنرانیهای انتخاباتیاش که بسیار پیروزمندانه بود، ناباورانه شکست خورد چون خواست گامی درراه بهداشت و تندرستی آمریکاییها بردارد که شاید یک الگوی جهانی شود. گناه این بود که کارشناسانی را فراخواند تا بهروشنی، سبب افزایش بیماران قلبی بعداز جنگجهانی دوم و کاهش آن در دوران جنگ جهانیدوم را بیابند. چرا در بررسی کشورهایی که سهم خوراک گیاهی آنها بیشتر از گوشتوشیر است، بیماری قلبی نادر میباشد؟ کارشناسان با گزارشی درست و روشن و با سادهاندیشی، خواستار کاهش گوشت و فرآوردههای شیری در خوراک آمریکاییها شدند. پساز این گزارش چنان مکگاورن آماج توفان نبرد سیاسی و خشم همهی دستاندرکاران پیشههای گوشت و شیر جایگرفت که پریشانحال دریافت در جامعهی پیشرفتهی آمریکا نیز «چیزهایی هست که بهتراست دست به کمیت آنها نزنی» (مانند بنزن بهجای بنزین).چندی بعد با پول سرمایهداران پیشهی گوشت و شیر که به مزدوران خود پرداختند، سناتوری داکوتایجنوبی را هم ازدستداد. چون همانند «حلاج» اسرار هویدامیکرد.
در مالزی مانند بسیاری از کشورها، جنگلها را نابود میکنند که نخل بکارند چون روغننخل بسیار بهدست میآورند و چون ارزان است خواهان و مشتری بسیار دارد.
درحالیکه یکیاز سرطانزاترین و بیماریزاترین روغنها، روغن پالم است و کسی با سودجویان و کارتلها نمیتواند روبهرو شودیا دربیافتد! و ادامه مییابد؛ «یکی برسر شاخ بن میبرید».
ثبت نظر