شماره ۱۱۸۴

سخن پایانی سال نود و شش

مهندس‌اردوان سیف‌بهزاد - صاحب امتیاز و سردبیر

سخن پایانی سال نود و شش

چهارشنبه 16 اسفند 1396
پزشکی امروز

یکی‌از دشوارترین پرسش‌هایی که همواره پس‌از هجرت پدرم از من می‌شود، عنوان شغلی من است و پاسخ من همیشه یکی‌از طولانی‌ترین پاسخ‌هایی می‌باشد که شخصی بابت پیشۀ انتخابی خود می‌دهد‌. زیرا اگر بگویم صاحب‌امتیاز و سردبیر هفته‌نامه «پزشکی‌امروز»‌، پرسش اول اینگونه مطرح‌می‌گردد که آیا پزشک هستید؟ در پاسخ باید یک پیشینه‌ای از هفته‌نامه را شرح‌دهم‌، سپس پدرم را به‌عنوان بنیانگذار این مجموعه معرفی‌نمایم و در‌پایان خود‌را دراین راه فقط یک ادامه‌دهنده اعلام‌نمایم‌. در ادامه، علامت پرسشی که در ذهن بیشتر پرسش‌کنندگان پیش‌می‌آید‌، رشتۀ تحصیلی من است و هرچه شخص بیشتر پیش می‌رود، علامت‌سوال‌ها برایش به علامت‌های تعجب بزرگتری بدل می‌گردد‌. حال تصور‌کنید با‌توجه به علاقۀ اینجانب به محافل هنری و موسیقی‌، اگر این پرسش در‌آنجا مطرح‌گردد‌، به‌احتمال‌زیاد برای پرسش‌کننده‌ رشتۀ‌تحصیلی مهندسی‌عمران‌، شغل روزنامه‌نگاری و علاقۀ هنری اینجانب‌، تصور آش شله‌قلمکاری را به اذهان خطور می‌دهد که آشپز آن، بنده هستم. در‌هرحال فرزند یک پزشک‌ادیب‌ بودن همواره برای من موجب فخر و مباهات بوده و هست‌. از‌این احساس بالاتر و زیباتر، ورود من به جامعۀ‌پزشکی و آشنا‌شدن با این قشر به‌معنای‌واقعی زحمتکش می‌باشد‌.

بله، قشری«زحمتکش»‌که شاید درک این واژه برای بسیاری ثقیل باشد؛ به چشم خود بیخوابی‌های پدرم را دیده‌ام‌، دلسوزی‌های این جامعه را درک‌نموده‌ام‌، چرت‌زدن‌های از روی خستگی‌، گذراندن بهترین سال‌های زندگی در مناطق‌محروم (‌به‌عنوان‌طرح) و بسیاری‌‌از همین موارد که اگر قرار به عنوان‌نمودن تمامی آنها باشد، بسیار باید گفت و نگاشت‌. معتقدم طبیعت انسان اینگونه است که پیشه‌ای را برای خود برگزیده و در وهلة اول باید برای تأمین‌معاش خود گام‌بردارد و اینکه اولین اقدام ما در مطب‌پزشکان‌، محاسبۀ تعداد مراجعه‌کنندگان و میزان درآمد آنها باشد،کاری بسیار زشت و بیهوده می‌باشد.

در‌هر‌جامعۀ شغلی و صنفی، درصدی‌از افراد سودجو نیز حضوردارند که با‌توجه به مرام و مسلک پوچ آنها‌، نباید خطای آنها را به‌پای تمام جامعه آنها نوشت‌. در جامعۀ مهندسی ریزش ساختمان‌ها را دیده‌ایم‌، در جامعۀ سینما اثرهایی هستند که حتی ارزش به تماشا نشستن ندارند‌، در موسیقی تا دلتان بخواهد قطعات سخیفی داریم که حتی مجوز خود را گرفته‌اند‌، در جامعة مطبوعاتی نیز نشریات زرد‌، نشریات بی‌هویت و جاعل مطالب نیز وجود دارند‌. آیا با وجود این گروه‌هایی که تعدادشان متأسفانه در‌هر جامعۀ شغلی رو‌به‌افزایش است‌، باید زحمت آن دسته از انسان‌های با‌وجدان را که صبح تا شب و حتی شب تا صبح به‌خدمت‌خلق مشغول هستند، نادیده‌گرفت‌؟

در‌هر‌حال این سال‌، به مانند سال‌های پیش گذشت، جدا از سختی‌هایش‌، جدا از شرایط‌ نامناسب اقتصادی‌اش‌ و جدا از معضل لاینحل آلودگی‌هوا و محیط‌زیست آن. این ما هستیم که انتخاب می‌نماییم که چه چیز را ببینیم‌، سخن بسیار شعارگونه‌ایست اما واقعیت زندگیست‌. شاید آنقدر از صبح در‌حال دویدن باشیم که فرصت نگریستن به اطرافمان را نداشته باشیم. زلزله‌ها را به‌خاطر بیاوریم، زلزله‌تهران‌، کرمان، کرمانشاه و‌.‌.‌.  اینکه هر روز شایعه‌ای بابت زلزله مهیب به‌وجود می‌آمد و این موضوع که ما باید به گونه‌ای خودمان را آماده می‌نمودیم‌، تلنگری بود تا حواسمان جمع گردد که زندگی فقط امروز می‌باشد. چک پاس‌می‌شود‌، حقوق پرداخت‌می‌شود‌، مشکلات حل می‌گردند‌، درب بسته باز‌می‌شود‌، اما تأثیرات فشار‌عصبی آن روی ما باقی‌می‌ماند‌. با نقل خاطره‌ام از یکی‌از بزرگان موسیقی این مرز و بوم، به این بحث پایان‌می‌دهم‌. بهمن‌ماه سال گذشته که به‌مناسبت زادروز استاد اکبرگلپایگانی به دیدار ایشان رفتم‌، خاطره‌ای از ایام جوانی خود نقل‌نمودند؛ می‌گفتند روزی به زنده‌یاد پرویز یاحقی گفتم که آیا روزی می‌رسد که من نیز از‌این ماشین‌های آمریکایی داشته باشم و به‌همراه همسر و فرزندانم در‌آن به مسافرت بپردازم‌؟ استاد در‌حالی‌که بغضی در گلو‌داشت ادامه‌داد که الان همسرم‌، فرزندانم‌، اتوموبیلم و خانه‌ام را دارم‌، اما جوانی‌ام را ندارم و سخن خود را نیمه‌کاره گذاشت‌.

در انتها از حضور در جامعۀ ارزشمند پزشکی بسیار خرسندم‌، از آشنایی با گوهران این مرز و بوم‌ و با داشتن ثروتی با‌عنوان خوانندگان‌«پزشکی‌امروز»، تمامی قصورهای پُستی را به‌جان می‌خریم‌، نقدهای پیرامون کم‌وکاستی‌های نشریه را با تمام وجود پذیرا هستیم و به رسمِ ادبِ آخرین شمارۀ هر‌سال‌، از همراهان بازارچۀ آگهی‌هایمان که همواره موجب ادامه راهمان هستند‌، بیش‌از آنچه که تصور‌نمایند قدردانیم‌ و دست همکارانی که با مقالاتشان صفحه‌های نشریه را مزیّن‌می‌نمایند می‌بوسیم‌. از زحمتکشانی که با زحمات شبانه‌روز خود موجب هموارتر گشتن روند توزیع نشریه‌می‌گردند‌، از پرسنل محترم اداره‌پست‌، از عزیزان مجموعه چاپ و صحافی بسیار سپاسگزارم و در انتها بر چشمان شما نازنینان که طی این سال‌ها ما را همراهی نمودید، بوسه‌می‌زنم و به آگاهیتان می‌رسانم که نخستین شماره نشریه «پزشکی‌امروز» به تاریخ ۲۲‌فروردین سال ۹۷ تقدیم حضور مهربانتان خواهد‌گردید‌.

ارادتمند شما مهربانان
اردوان سیف بهزاد ـ اسفند۹۶

تعداد بازدید : 721

نظرات

دكتر سعيد رضا شيخي

6 سال و 8 ماه و 16 روز پیش

جناي آقاي مهندس سيف بهزاد با سلام عرض ادب و احترام و تبريك سال نو احتراما به استحضار ميرسانم كه كارنامه درخشان شما در ادامه راه انتشار منظم هفته نامه وزين پزشكي امروز بيان گر اين است كه شما از هر نظر شايستگي هاي لازم در اين خصوص (صاحب‌امتیاز ي و سردبیري هفته‌نامه «پزشکی‌امروز»‌،) را داريد به انتقادات چه صواب و چه ناصواب توجه كنيد ولي لزومي ندارد كه براي همه موارد فكر خود را مشغول نموده و پاسخي ارائه دهيد آنهاي كه ناصواب هستند را از ذهن خود دور كرده و از آن دسته كه صوابند براي افزايش توانمندي هاي خود استفاده نماييد و هرگز فراموش نكنيد كه فرزند بزرگ مردي سخت كوش و فرهيخته اي در عصر حاضر و نيز دانشمند و و طبيبي دلسوز و اهل فرهنگ و هنر و نويسنده اي چيره دست در علوم موجود بخصوص پزشكي و .. بوده ايد و در دامان چنين خانواده اي بزرگ شده ايد مطمئن باشيد كه توانايي هاي لازم در اين خصوص در وجود شما مشاهده شده است اصلا رشته تحصيلي شما مهم نيست مهم اين است كه مهندسي هنرمند و هنردوست و عاشق ادامه راه آن مرد بزرگ هستيد همين دست مايه براي ادامه راه كافي است موفقيت روز افزون شما آرزوي ماست سالي پربركت براي حضرت عالي و خانواده محترم و ساير همكارانتان در هفته نامه وزين پزشكي امروز ارزو مندم ارادتمند شما دكتر سعيد رضا شيخي

ثبت نظر

ارسال