هر سال ۵ جولای برابر با ۱۴ تیرماه ، بهعنوان روز «اعتیاد به کار» در جهان شناخته میشود و کشورها و سیستمهای حاکمیتی برنامههایی برای گرامیداشت این روز و توجه ویژه به انسانها و کار آنها و همچنین سلامت روانی و اجتماعی جامعه دارند. در این بین جامعه پزشکی و پزشکان با توجه به شرایط کاری خاص و ویژهای که دارند، در معرض خطر آسیبهای مختلف جسمی، روحی ، روانی و اجتماعی ناشی از کار هستند و باید توجه ویژهای به این مساله داشت.
تعریف شخص معتاد به کار، به فردی اطلاق میگردد که بیشتر وقت خود را کار میکند و دست کشیدن از آن برای او دشوار است. اصطلاح «اعتیاد به کار» یا Workaholic در سال ۱۹۷۱ توسط یک روانشناس آمریکایی به نام Wayne Oates توصیف شد و به معنای «اجبار یا نیاز غیرقابل کنترل به کار بیوقفه» است. احساس روحی و درونیِ اجبار به کار کردن و داشتن افکار مداوم در مورد کار در اوقات استراحت و خارج از محل کار، و همچنین انجام کارِ فراتر از عقلانیت ، از معیارهای تشخیصی این مشکل میباشند.
پزشکان متعهد به دلیل ساعتهای طولانیِ کار و فداکاری فراوان برای بیماران خود ، در معرض اعتیاد به کار هستند و امروزه این مشکل یک نگرانی رو به رشد در حرفه پزشکی است .
سیستمهای بهداشتی - درمانی اغلب برنامههایی سختگیرانه و با ساعتهای طولانی از کار و شیفتهای فشرده برای کارکنان خود دارند و این بهعنوان نشان افتخار و اعتبار تلقی میشود ، اما زمانیکه کار به اولویت اصلی تبدیل شود و زندگی شخصی و سلامت جسمی - روانی و اجتماعی افراد نادیده گرفتهشود، عواقب آن میتواند جدی باشد.
یکی از عوامل کلیدی اعتیاد به کار در پزشکان ، فرهنگ حرفۀ پزشکی است. پزشکان در نظر جامعه و فرهنگ عامه ، افرادی سخت کوش ، وظیفه شناس و متعهد شناخته میشوند که از آنها انتظار میرود بیماران خود را در اولویت قرار دهند حتی اگر سلامتی و رفاه خود را به خطر بیاندازند. این تفکر سبب میگردد بسیاری از پزشکان ساعتهای طولانی کار کرده و زندگی شخصی و سلامتی جسمی و روانی خود را نادیده بگیرند.
اگرچه داشتن فهرست بلندی از بیماران و ساعتهای طولانیِ کار، هرچند برای کوتاه مدت خوب است و سبب اعتبار و شهرت پزشک میشود ، اما پس از مدتی تبدیل به عادت گردیده و کارِ زیاد و طولانی برای وی "عادی" میشود.
یکیدیگر از عوامل موثر در اعتیاد به کار در پزشکان ، مسایل مالی و درآمدی آنهاست. در کشورهایی که در امور اقتصادی خود ثبات و شرایط خوبی وجود ندارد ، پزشکان با کار طولانیتر تلاش میکنند تا شرایط رفاهی مطلوبتری برای خود فراهم نمایند.
پژوهشها به طور قاطع نشان میدهند که اعتیاد به کار سبب پیامدهای منفی برای فرد وخانواده او میشود. یکی از بزرگترین چالشهای پیشروی پزشکانِ معتاد به کار، فرسودگی شغلی است. این وضعیت با خستگی روحی ، اختلالشخصیت و کاهش احساس رضایت درونی مشخص میشود و منجر به کاهش رضایت شغلی و رضایت بیمار و همچنین پایین آمدن کیفیت در مراقبتهای ارائه شده میگردد. در موارد شدید، فرسودگیِ شغلی همچنین میتواند سبب افسردگی، اضطراب و حتی خودکشی گردد.
از تبعات دیگر اعتیاد به کار ، میتوان به تأثیر منفی بر روابط شخصی پزشکان اشاره نمود. پزشکانی که ساعتهای طولانی کار میکنند و پیوسته آن را بر زندگی شخصی خود اولویت میدهند ، در روابط خود با همسر، فرزندان ، خانواده و دوستان دچار مشکل میشوند و این امر میتواند منجر به احساس انزوا و تنهایی گردد.
علاوه بر این، پزشکانِ معتاد به کار، در معرض خطر بیشتری از مشکلات سلامت جسمانی هستند. قرار گرفتن طولانی مدت در معرض استرس و کمبود خواب میتواند خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی، چاقی و سایر بیماریهای مزمن را افزایش دهد.
ارتباط میان اعتیاد به کار و سلامت روحی - روانی پیچیده است و ترک آن دشوار است. با این حال، اقداماتی وجود دارد که پزشکان میتوانند جهت بهبود سلامت روانی خود و کاهش خطر فرسودگی شغلی انجام دهند.
نخستین گام ، تشخیص مشکل و کمک گرفتن است. بسیاری از پزشکان به دلیل ترس از آسیب رساندن به اعتبار و شهرت خود تمایلی به اعتراف مشکل خود ندارند. با این حال، کمک گرفتن از یک مشاور یا درمانگر میتواند ابزار قدرتمندی برای غلبه بر اعتیاد به کار و بهبود سلامت روان باشد.
در مرحله بعد، برای پزشکان مهم است که مراقبت از خود را در اولویت قرار دهند. این میتواند شامل وقت گذاشتن برای سرگرمیها و علایق خارج از محل کار، درگیر شدن در فعالیتهای بدنی و ورزشی و خواب کافی باشد. آنها باید مرزهای روشنی میان کار و زندگی شخصی تعیین نمایند. این میتواند شامل برنامهریزیِ زمان استراحت و امتناع از کار بیش از حد، و همچنین «نه» گفتن به مسئولیتهای اضافی باشد.
در نهایت، برای سیستمهای بهداشتی-درمانی ضروری است که از کادر درمان خود پشتیبانی نموده و منابعی را برای کمک به آنها جهت حفظ تعادل میان کار و زندگی ارائه دهند، که میتواند شامل ارائه برنامههای کاری انعطاف پذیر، دسترسی به منابع سلامت روان ، ترویج فرهنگ مراقبت از خود و ایجاد احساس امنیت شغلی و مالی آنها باشد.
نباید فراموش نمود که از نظر سازمان بهداشتجهانی ، سلامتی،مجموعهای از رفاه و آسایش کامل جسمی ، روانی و اجتماعی است که هیچیک بر دیگری برتری ندارد.
به امید روزهای بهتر برای تمام آنهایی که با فداکاری و از خود گذشتگی برای کاهش درد دیگران تلاش میکنند.
▪ دکترحسین شهزادی
استادیار گروهقلبکودکان،انستیتو آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی
ثبت نظر