شماره ۹۵۰

تجربیات لحظات احتضار‮(۴)

دکترسیدرضاجمالیان - عفونی

تجزیـه و تحلیـل‌های زیست شناسانه و تئوری‌ها
درســال1990‮‬ دکــتــر ریـک استراسمن دردانشگاه نیومکزیکو پژوهشهایی را درزمینه‌ی کاربرد یک داروی توهــم برانگیز با نام دی‌متیــل‌تریــپتامین ‌ـ‌ با نام اختصاری‭(‬DMT‭)‬‮ ‬شروع کرد‮. ‬دکتر استراسمن این نظریه را مطرح کرده بود که آزاد شدن مقدار زیادیDMT‮‬ درلحظاتی پیش از مرگ توسط‮ ‬غده‌ی صنوبری درمغز،‮ ‬موجبات پیدایش پدیده‌ی ادراکات لحظات نزدیک به مرگ درانسان را فراهم می‌آورد‮. ‬دو نفر ازکسانی که دراین پروژه‌ی تحقیقاتی شرکت داشتند، اظهار داشتند که به ادراکات شنیداری و دیداری شبیه به آنچه که درلحظات نزدیک به مرگ احساس می‌شوند رسیده اند،‮ ‬هرچند عده‌ی زیادی ازآنها اظهار کردند که پس ازمصرف این ماده‌ی توهم‌زا به این احساس رسیده بودند که گویی درشرایط ادراکات کلاسیک لحظات نزدیک به مرگ رسیده‌اند‮. ‬این پژوهش نقاط ضعف متعددی را دارا بود،‮ ‬ازجمله اینکه درشرایط عادی برخلاف زمان تجویز‮ ‬DMT‮ ‬کابوسهای وحشتناک دیده نمی‌شود و معلوم نبود مقداری از‮ ‬DMT‮ ‬که درتجویز مصنوعی موجبات پیدایش ادراکات نزدیک به مرگ را به وجود می‌آورد با مقداری ازاین ماده‌ی شیمیایی که درلحظات نزدیک به مرگ درمغز آزاد می‌شود،‮ ‬تاچه اندازه متفاوت یا متشابه وهم اندازه هستند. ازسوی دیگر،‮ ‬کسانی که دراین تحقیقات شرکت داشتند، همه ازمعتادان مستمر و طولانی داروهای توهم برانگیز‮ ‬DMT‮ ‬و سایر ترکیبات مشابه با آن بودند‮. ‬شواهد موجود نشان می‌داد‮  ‬افرادی که پیش ازاین ترکیبات توهم زا مصرف نکرده بودند و حتی از تأثیرات توهم برانگیز این داروها اطلاعی نداشتند،‮ ‬بیشتر و بهتر به ادراکات لحظات نزدیک به مرگ رسیده بودند‮.‬
مثل تمام پروژه‌های تحقیقاتی انجام شده،‮ ‬برخی از دانشمندان ایرادات و انتقاداتی به این روش تحقیق وارد می‌کنند‮. ‬برای مثال،‮ ‬اگر پیدایش این تجربیات در لحظات تصادفات شدید جاده‌یی که ضایعاتی به مغز وارد می‌شود قابل قبول و قابل توجیه باشد،‮ ‬ولی در شرایطی که به علت اضطراب و استرس شدید مرگ و لحظات نزدیک به مرگ پدید می‌آیند،‮ ‬وضع چگونه است؟
یک تئوری دیگر توسط‮ «‬ریچارد کینسه هر‮» ‬درسال‮ ‬2006‮‬ارائه گردید که دستگاههای حسی سیستم ایمنی بدن را دراین جریان مؤثر می‌دانست‮. ‬براساس این نظریه، مثلاً‮ ‬درتصادفات جاده‌یی که درچند لحظه با تصادفی سنگین و همراه با شکستگی‌های بسیار دردناک استخوانی و زخمهای خونریزی دهنده یا له‌شدگی نسوج سیمای وحشتناک مرگ را درچند لحظه درمقابل انسانی قرارمی‌دهد که احتمالاً‮ ‬دقایقی قبل از آن خود را در شرایط امنیت وشادی می‌دیده،‮ ‬برای موجود زنده یک تعارض یا پارادوکس شدیدی را به وجود می‌آورد که ممکن است زمینه‌ساز و آشکار‌کننده‌ی‮  ‬لحظات نزدیک به مرگ بوده باشد‮. ‬پدیده‌های بسیار عجیب و‮ ‬غیرمنتظره‌یی که در طی آن فرد مشاهده می‌کند که مغزش فیلمی خلاصه از تمام وقایع دوران زندگی را نشان می‌دهد که حتی ممکن است قسمتهایی از این فیلم مربوط به دوران جنینی او بوده باشد‮. ‬دراین عبور سریع به تمام حوادث عمر،‮ ‬گویی ذهن در‮ ‬Search‮ ‬یا جستجوست تا مانند اینترنت خاطره‌یی راپیدا کند که با حادثه‌ی وحشتناک کنونی مثلاً‮ ‬درجاده مشابه باشد‮. ‬درشرایط عادی و طبیعی هم انسان به صورت مکرر به بررسی وقایع و تجربیات گذشته‌ی زندگی می‌پردازد تا از آنها درمقابله و یا هماهنگی با وقایع و حوادث اخیر استفاده کند‮. ‬دکتر کینسه هر براین باور است که ادراکات لحظات نزدیک به مرگ به این علت بسیار عجیب است که نه اینکه انسان آنها را در برابر خود می‌یابد،‮ ‬بلکه آنها را از اعماق خاطرات خویش جستجو و جمع‌آوری می‌کند‮. ‬بسیاری از این خاطرات به ظاهر دهها سال است که فراموش شده اند‮. ‬درحالی که تجربیات انجام شده درجریان هیپنوتیزم وسیر قهقرایی درزمان نشان می‌دهند که تمام خاطرات به صورت نامحدود یا دائم و درتمام عمر دربایگانی خاطرات باقی می‌مانند و قسمتی از آنها مربوط به نیمه‌ی‮  ‬دوم از زندگی جنینی است‮.‬
تئوری فوق قضایا را به این صورت هم توجیه و تفسیر می‌کند که تجربه‌ی خروج از بدن که همراه با ادراکات لحظات نزدیک به مرگ احساس می‌شود، کوشش مغز برای پدید آوردن یک بازنگری از وضعیت کنونی وجهان پیرامون است‮. ‬پس از آن مغز،‮ ‬دریافتهای حسی خود را باحواس درلحظات موجود با آنچه که به صورتهای تجربیات زندگی‮ (‬دانش‮) ‬در بایگانی خود داشته با سرعتی درحد و توانایی یک کامپیوتر بسیار عظیم با یکدیگر ترکیب کرده و نتیجه‮ ‬را به صورت رویا مرتبط با فرد ودنیای اطرافش درمی‌آورد‮.‬
اعم از اینکه این ادراکات توهم بوده باشند و یا نباشند،‮ ‬توجه بسیاری از دانشمندان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است‮. ‬بسیاری از روانشناسان به این جریانات لزوماً‮ ‬به چشم فراروانشناسی نمی‌نگرند، مانند سوزان بلاک مور که تحقیقات بسیار گسترده‌یی دراین زمینه داشته است‮. ‬آنها درحالی که سعی نمی‌کنند عقاید و آرای دیگران را نقد و رد کنند،‮ ‬خود کوشش می‌کنند تا برای این پدیده یک تفسیر علمی و دنیایی نه اسرارآمیز و ماورائی پیدا کنند‮.‬
بریک اینگمس دریک پژوهش که با مرور کلیه‌ی مطالب علمی منتشر شده دراین زمینه انجام داد، دریک نتیجه‌گیری نهایی با توجه به نقش انتقال دهنده‌های جریانهای عصبی این نظریه را مطرح می‌سازد که احساسهای حسی و عصبی کسانی که براساس معیارهای بالینی مرده بوده اند،‮ ‬علائم و نشانه‌های مرضی یا پاتولوژیک هستند و به علت اختلال بسیار شدید درعملکرد مغز براثر توقف جریان خون به وجود آمده‌اند‮. ‬در اینجا یک پرسش مهم مطرح می‌شود که آیا می‌توان سابقه‌ی مشاهده‌ی‮  ‬این باغ‮ ‬پرگل وشکوفه و دیدنی را که شامل پدیده‌هایی اساسی مانند محدود شدن حوزه‌ی مرکزی میدان دید،‮ ‬رؤیت همزاد یا فردی مشابه خود را درخارج از بدن،‮ ‬طیف بسیار گسترده‌‬یی از توهمات بینایی،‮ ‬فعال شدن سریع و بسیار گسترده‌ی‮  ‬بایگانی ذهنی را تنها با پیامدهای اختلال جریان خون درمغز توجیه کرد؟ در ارتباط نزدیک با نظریه‌هایی که علت پیدایش این ادراکات به نوعی با پیدایش ضایعه‌یی در قسمتهایی از ساختار مغز مرتبط می‌دانند عبارتند از‮: ‬حساسیت اغراقی مغز به برخی از مواد شیمیایی که دراین جریان پدیده می‌آیند یا آزاد می‌شوند،‮ ‬اختلال در رسیدن‮  ‬اکسیژن به مغز،‮ ‬اختلال در مواد‮ ‬غذایی ونیرو دهنده‌ی نسوج مغزی،‮ ‬وغیره‮.‬
دراین جریان نظریه‌ی وگت هم بسیار جالب است که اظهار می‌دارد‮  ‬دراساس و بنیان تمام موارد ادراکات لحظات نزدیک به مرگ ساختار واحد یا مشابهی دارند،‮ ‬ولی پس از لحظاتی و به صورت ثانویه ذهن درتجزیه و تحلیلهای ثانویه براساس دیدگاههای آئینی وفرهنگی خویش چاشنی ودسرهایی به آن اضافه می‌کند ویا اندکی آنها را تغییر می‌دهد‮.‬
پژوهشگر هلندی پیم‌وان لومل و همکاران دریک مقاله‌ی تحقیقی که براساس بررسی دراحوال کسانی که پس از ایست قلبی دوباره به زندگی برگشته‌اند،‮ ‬درمجله‮  ‬لانست چنین اظهار نظر می‌کند‮:« ‬اگر تنها با یک توجیه فیزیولوژیکی کم شدن جریان اکسیژن در نسوج مغز را علت پیدایش این ادراکات بدانیم،‮ ‬باید درتمام کسانی که لحظات نزدیک به مرگ را تجربه کرده‌اند، مشاهدات و ادراکات مشابهی وجود داشته باشند‮. ‬درشرایطی که در آزمایشگاه و در شرایط کنترل شده نمی‌توان شاهد این پدیده بود،‮ ‬تفسیر وتعبیر علمی دقیق دراین زمینه درشرایط کنونی مقدور نیست‮.‬
حالت حرکات سریع کره چشم ‮ ‬REM
در برخی از موارد درجریان استرسهای بسیار شدید که در لحظات تهدید کننده‌ی‮  ‬زندگی حادث می‌شوند، حالت حرکات سریع کره‌ی چشم که درمرحله‌یی از خواب ایجاد می‌شود،‮ ‬همراه با قسمتهایی شبیه به ادراکات لحظات نزدیک به مرگ به وجود می‌آیند‮. ‬دراین شرایط هرچند وضعیتی شبیه به دیدن رویا پیش‌ می‌آید،‮ ‬ولی درعین حال فرد احساس می‌کند که این رویاها را در شرایط بیداری مشاهده می‌کند‮. ‬ازسوی دیگر این موضوع مشخص شده است که افرادی که درشرایط بیداری می‌توانند رویا ببینند،‮ ‬بیشتر و بهتر می‌توانند ادراکات لحظات نزدیک به مرگ را تجربه کنند‮. ‬تحریک شدید عصب واگ یا عصب شماره‌ی‮ ‬10‮‬مغزی که عمدتاً‮ ‬ریه‌ها و معده را اداره و مدیریت می‌کند،‮ ‬در لحظات استرسهای بسیار شدید فیزیکی و فیزیولوژیکی و یا در شرایط تهدیدکننده‌ی زندگی،‮ ‬ممکن است مغز را به صورتی تحریک کند که آن فرد در شرایطی که احساس بیداری می‌کند،‮ ‬دریک حالت شبیه به رویا دیدن هم قراربگیرد‮.‬

تعداد بازدید : 2830

ثبت نظر

ارسال