یافتههای تازه نشاندادهاست که آموزش گستردهی موسیقی برساختار و عملکرد نواحی مختلف مغز، نحوهی ارتباط این مناطق ضمن خلق آهنگ و چگونگی تعبیر و یکپارچهشدن اطلاعات حسی توسط مغز تأثیری بسزا دارد.
یافتههایی که دراین مقاله آمده است دراجلاس سالانهی انجمن علوم اعصاب سال2013مورد بحث قرارگرفته و شایان ذکر آنکه این انجمن بزرگترین منبع ظهور اخبار درمورد علم و سلامت مغز درجهان است.
بینشهای بهدست آمده حاکیاز نقش تازه و بالقوهی آموزش موسیقی است که شامل پرورش شکلپذیری درمغز، ابزار جانشین در تعلیم و تربیت و درمان طیف گستـردهیی از ناتــوانـیهای یادگیری است.
یافتههای جدید نشان میدهد که:
• آموزش درازمدت موسیقی درسطح بالا بیشاز آنچه قبلاً تصور میشد تأثیر دارد. پژوهشگران دریافتهاند که درموسیقیدانان توان یکپارچه کردن اطلاعات حسی شنیــداری، لمــس و دیــداری شدت میگیرد.
• سن شروع تعلیم موسیقی نیز برآناتومی مغز در بزرگسالی تأثیر دارد و آغاز تعلیموتربیت پیشاز سن 7سالگی دارای بیشترین تأثیر است.
• آن دسته از مدارهای مغز که درگیر بدیههنوازی هستند با تعلیم وتربیت طبقهبندی شده شکل میگیرند و به حافظهی مؤثر کمتر تکیه میکنند و درون مغز از پیوستگی گستردهیی برخوردارند.
بعضی از تغییرات مغز که با آموزش موسیقی بروز میکنند انعکاسیاز خودکارشدن وظیفه (بسیار شبیه یادگرفتن و از حفظگفتن جدول ضرب) و اکتساب مهارتهای کاملاً اختصاصی حسی حرکتی و شناختی لازم برای منظرهای مختلف خبرگی موسیقی است.
نواختن آلتموسیقی یک تجربهی چندحسی و حرکتی است که عاطفه و حرکت میآفریند (از نواختن با انگشت تاحرکات موزون) و سبب راهافتادن سیستمهای لذت و پاداش درمغز میشود و از قدرتبالقوهی تغییر عملکرد و سـاختــار مغـــز درصـــورتی برخوردار است که درمـدتی طولانی انجام شود.
ثبت نظر