شماره ۱۱۰۹
دکتر سید جواد رضوی - هومیوپات
بحث هومیوپاتی در درمان سرطان:
ازنظر بررسی موفقیتهای بالینی، به نظرمیرسد که تحقیقات درزمینهی تومورهای بدخیم درطب رایج، به نتایج رضایتبخشی منجر نشدهاست و این باوجود استفاده از نیروی انسانی متخصص و پشتوانهی مالی فراوان دراین زمینه میباشد. آن را با نتایج درخشان علمپزشکی درمواردی ازجمله بیماریهای عفونی و غیرعفونی (مثل بیماریهای اعصاب و روان، قلبوعروق، گوارشی، غدد و...) مقایسهکنید.
بهعلاوه بیشتر این تحقیقات و موفقیتها در زمینهی شیمیدرمانی و پرتـودرمانی بوده و تجـربـه نشانداده است که روشهای سیتـوتـوکسیک مذکـور بـرای سلولهای نرمال نیز مضر بوده و در عوارض عدیدهی آن هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. لذا یک تغییر دیدگاه فلسفی درخصوص تحقیقات مربوط به سرطانها احساس میشود. بهعبارتی توجه به مفهوم کلنگری و بخصوص پیشگیری و کاهش شیوع و نیز درمان موارد پرکانسرو و مراحل اولیهی بدخیمیها لازم بهنظر میرسد. دراین شیوهها تمرکز معطوف به درمان (و البته پیشگیری) فرد مبتلا به سرطان است تا صرفاً کشف راههای جدید برای منهدمکردن بدخیمیها. بهعبارتی پساز تشخیص پاتولوژیکی آن، باید علاوهبر تمرکز بر درمان سرطان، به درمان فرد بیمار سرطانی (باتوجه به اختلافات عمدهی افراد ازنظر سرشتی، ارثی، قدرت سیستم ایمنی و نیروی حیاتی، استعداد ابتلای اعضایخاص و عوامل محیطی) نیز توجهنمود. این اختلاف دیدگاه درکل تفکر درمانی روشهای طبمکمل با طبرایج و درزمینهی همهی بیماریها وجود دارد. «انسانها فقط در یکچیز مشترکند و آن نیز متفاوت بودن است!» لذا از دیدگاه روشهای طب مکمل، درمان تمام افراد مبتلا به یک نوع بیماری، با یک روش و مخصوصاً یک ردهی دارویی یکسان، دارای اشکالات زیادی است که درعمل نیز تضادهای آن کاملاً مشهود است.
از نقطهنظر تاریخی نیز از اوایل کشف هومیوپاتی، دهها استاد برجستهی این رشته ازجمله دکتر بودنه، دکتر کنت، دکتر هرینگ، دکتر کلارک، دکتر ویتولکاس، دکتر سانکاران، دکتر ویجایاکار، دکترسگال، دکتر ماستر و ... صدها مورد ازبیماران سرطانی را تحت مداوا قراردادهاند که جزئیات آنها در آرشیو هومیوپاتیک ثبتشده است. برای مثال موارد زیادی از درمانهای موفق سرطان توسط دکتر چیتکارا درکتاب معروف «Best of Burnett» جمعآوری شدهاست.
همچنین با مراجعه به ترجمهی کتاب «Tumorsand homeopathy» دکتر ماستر (۱۹۷۷) توسط آقای دکتر حسین مظفری کجیدی (نشر جهانگیرـ۱۳۸۷) اطلاعات مبسوطی ارائه شده است.
هومیوپاتی با نگاه کلنگر و فلسفهی مبتنی بر تقویت و تصحیح نیروی حیاتی بدن و بخصوص توجه به روشهای پیشگیری از سرطان، ممکناست باعث کاهش آلام و رنج بیماران از مشکلات عدیدهی بدخیمیها گردد.
این دیدگاه با گرایش طب غربی و درمانهای مضاعف سیستم ایمنی (سیتوتوکسیکها، کورتیکواستروئیدها و پرتو درمانی) کاملاً متفاوت و متضاد میباشد.
سرطان یک بیماری قدیمی بوده و واژهی سرطان (خرچنگ) بهمعنی دستاندازی و گسترش ناموزون، از زمانهای قدیم رایج شده است. اما متأسفانه در قرون اخیر (بهویژه صدسال گذشته) شیوع بیشتری یافته است. از علل این شیوع، سرکوب و تضعیف سیستم دفاعی بدن توسط تغییرات نحوهی زندگی صنعتی و ماشینی بشر، مصرف انواع داروهای سرکوبگر و پرعارضه (کورتونها، آنتیبیوتیکهای وسیعالطیف، مسکنهای قوی در دوزاژ بالا و حتی افراط در واکسیناسیونهای گسترده) که ازکودکی سیستم دفاعی را ضعیف و وابسته نموده، به علاوهی آلودگیهای شدید زیست محیطی (سـمـوم، حشرهکش، پسابهای صنعتی، کودهای شیمیایی، عناصر رادیواکتیو و آزمایشهای اتمی و سلاحهای شیمیایی و اتمی، حتی امواج مغناطیسی حاصل از فناوریهای جدید و...) میباشد.
درطب هومیوپاتی، حوزههای وسیع و مؤثری برای درمان سرطانها وجود دارد. مخصوصاً درزمینهی پیشگیری و مراحل اولیهی بیماری درمانهای مطمئن، بیضرر و شفابخشی دارد. حتی درمراحل بعدی اگر بیماری کاملاً پیشرفته و گسترده نشده یا نیروی حیاتی خیلی ضعیف نگشته باشد، کمکهای شایانی میتواند انجام دهد. درموارد پیشرفته و End stage نیز درمانهای آرامبخش و قابل اعتمادی داریم (مثلاً کنترل درد و سوزشهای شدید یا ترشحات غیرعادی). ازطرفی با درمانهای صحیح و اصولی هومیوپاتی از کودکی، میتوان زمینهی ارثی و ژنتیک سرطان در اطفال (و بسیاری از اختلالات سرشتی دیگر که ممکناست درسالهای آتی زندگی به فعلیت برسد) را پیشگیری و ریشه کن نمود. جهت روشن شدن موضوع، مثالی ازفرزندم میآورم. پسرم که اکنون 9ساله است باتوجه به نشانههای سرشتی، ذهنی و جسمی، نمونهی تیپیک شخصیت شایع و پلیکرست فسفر(Phos)هومیوپاتی میباشد.
یکیاز استعدادهای شایع دراینافراد مشکلات انعقادی و خونروی است که بسته به شدت پاتولوژی، طیف وسیعی از پتشی واکیموز مختصر تا اختلالات شدیدتر را شامل میشود. مثلاً بیشتر خانمهای این سرشت (Constitution)، خونروی قاعدگی بیشترازحد معمول دارند. پسرم در روزهای اول نوزادی خونروی مختصری از مقعد داشت (که یافتهای طبیعی است) و بعدها با زور زدن دچار پتشیهای مختصر و زودگذر در صورت میشد. حتی چندبار اپیستاکسی خفیف داشت. با چندبار تجویز داروی سرماخوردگی، اپیستاکسی دیگر تکرار نشد. درحالیکه بیشتر کودکان با شخصیت Phos بهطور شایع دچار عودهای مکرر آنمیشوند.
هومیوپاتی معتقد است که میتوان با درمان صحیح و سرشتی، بهواسطهی تقویت و ترمیم عملکرد نیروی حیاتی بدن (که ودیعهای الهی است) از بسیاری اختلالات ارثی، سرشتی و ذاتی پیشگیری کرده و فرد را بهسمت بهبود و سلامتی سوق داد.
پُرواضح است که در مبارزه با سرطان، نباید درجستجوی کشف یک «گلولهی طلایی» جهت انهدام آن برآییم. بلکه این مبارزه به دیدگاه وسیع و عمیقتر و دریافت کمک از روشهای جدید (با فلسفه و نگرشهای متفاوت) ازجمله تشخیص زودرستر، روشهای کارآمد و مؤثرتر، احیای هرچه مناسبتر بیمار، کاهش عوارض و آلام و حتی رفع مشکلات سایکولوژیک بیمار و خانوادهاش نیازمند است. البته هومیوپاتی نیز مانند سایر روشها بهتنهایی دراین عرصهی سخت، محدودیتهایی دارد. درحالحاضر بهترین رویکردعملی، استفادهاز علم گستردهی پزشکی رایج در تشخیص و درمان بدخیمیها (بخصوص باتوجه به قانونی و روتین بودن آن) و کمک گرفتن از سایر روشهای طبمکمل (هومیوپاتی، طبسوزنی، طبهای سنتی وگیاهی، هیپنوتیزم و ...) درکنار آن میباشد.
خصوصاً درمراحل اولیه که پزشکی رایج نیز دراستفادهی زودهنگام از شیمیدرمانی، پرتودرمانی و حتی جراحی اجتناب میکند، در ادامه، این روشهای جانشین (باعنایت به عوارض کم و بیخطری) بسیار کمککننده هستند. این موضوع درمورد سرطانهای سرویکس بیشتر شرحداده خواهد شد.
هومیوپاتی در سرطان سرویکس:
(با تأکید بر ردپای ویروسها در بدخیمیها):
دکتر هانمن باتوجه به دانشپزشکی آن دوره (که نوع شایع بیماریها اغلب عفونی بود) بیماریها را به ۳نوع اصلی سورا، سایکوز و سیفلیس تقسیمبندی نمود. سایکوز همان گونوره و عوارض بعدی آن و سیفیلیس نیز از مرحلهی شانکر تا عوارض ثانویه و ثالثیهی آن است.
او و سایر پزشکان میدیدند که درموارد اولیه (شانکر گونوره یا خیارک سیفیلیس) با وجود حذف جراحی و برداشتن ضایعهی اولیه، بیماری همچنان به رشد خود در بدن و ایجاد عوارض ادامه میدهد. لذا به وجود یک عامل خارجی بیماریزا اعتقاد داشتند که بعدها میکروبهای عامل کشف شدند. درمورد «سورا» هانمن اعتقاد داشت که یک بیماری خارش دار درونی اولیه که درطول زمان به صورت جذام و بعدها گال و با بهبود بهداشت فردی و عمومی بهصورت ضایعات خفیفگذرای خارشدار (مثل اگزما و...) بروز میکرد، علت اولیهی بسیاری ازعوارض بعدی درانسانها میباشد.
او معتقد بود نشانههای بسیاری از بیماریها (بهجز گونوره و سیفیلیس که به اشکال مختلفی بروز میکند) ریشه دراین بیماری خارشدار اولیه دارد. هانمن درکتاب بیماریهای مزمن، حدود ۳۸۰ علامت سورای مخفی را لیست کرد. ازجمله: کرامپهای مکرر عضلات (بخصوص ساق پا)، التهابات مکررگوش و حلق وبینی، تعریق و سوزش یا سردی وگرمی اندامها، استعداد سرماخوردگی مکرر، سردردهای مزمن، انواع مشکلات گوارشی، انواع بثورات و ضایعات پوستی، تورم چشم و فتوفوبی، مشکلات شنوایی، سرگیجهها، تورم غدد، واریسها، مشکلاتادراری و تناسلی، ناراحتیهای قاعدگی، لکوره، عوارض زایمان، ناراحتیهای تنفسی، مشکلاتاستخوانیومفاصل، صرع، مشکلات خواب و رویاهای نامطلوب، گیجی، اضطراب،افسردگی وسایر مشکلات اعصاب و روان حتی مالیخولیا وجنون و...
او معتقد بود این ضایعهی خارشدار اولیه که منشأ آن یک عامل بیماریزای خارجی (شاید ویروسها درطب جدید) میباشد، گرچه ممکناست بسیار مختصر و کمآزار باشد، اما دربدن بهصورت نهفته باقیمانده و بسته به سرشت و عضو حساس و مستعد فرد، درآینده بهصورت انواع و اقسام عوارض و سمپتومها بروزخواهد نمود. برای مثال، نهفته باقیماندن ویروس آبلهمرغان در سیستمعصبی که پساز دهها سال (معمولاً باضعف سیستم ایمنی) بهصورت Zona بروزمینماید. بهعبارتی اگرچه عامل اولیه و ایجادکننده، یک ارگانیسم خارجی است اما اینکه این عوامل در بدن چهموقع و چگونه و با چه شدت و تواتری نشانه ایجاد نمایند، علاوهبر نوع آن بستگی به قدرت و عملکرد صحیح نیروی حیاتی بدن افراد مختلف نیز خواهد داشت. مثلاً وقتی عدهای در معرض یک ویروس یا عامل بیماریزا قرارمیگیرند، همهی آنها بیمار نمیشوند و در افراد درگیر نیز شدت و حتی شکل بروز ممکناست متفاوت باشد.
ثبت نظر