شماره ۱۱۵۷
دکتر مهدی نوری .F.R.C.P
چندهفتهپیش، بههنگام آغاز بیستوهفتمین سالگرد انتشار هفتهنامه «پزشکیامروز» به موضوعی اشارهکردم که خواسته «دکتر فرخسیفبهزاد»، بنیانگذارهفتهنامه «پزشکیامروز» را مطرحمیساخت. درآنجا نوشتم که دکتر بهزاد به طبمقدس اعتقادداشت و با خواندن این بیت از غزل مولوی اعتقاد قلبی خود را نشانمیداد:
طبیبان الهیم ز کس مزد نخواهیم
که ما پاک روانیم نه طماع و پلیدیم
همانطور که درآن نوشته اشارهکردم سالها پیش شادروان «دکتر فرخسیفبهزاد» از من خواستند تا در ادامه نوشتههای ایشان در زمینه طبِآیورودا (علمزندگی) و روشهای درمانی آن مکتب، مقالهای درمورد طبسنتی چین بنویسم تا مقایسه دو مکتب برای دانشجویان عزیز آسانتر گردد. شاید حکمتی دراینکار بوده باشد که پسازگذشت سالها، اینک نزدیک به زمان گرامیداشت یاد و خاطره ایشان در ۱۱شهریورماه سال جاری، بتوانم این وظیفه را انجامدهم. روحششاد و یادش گرامیباد.
پزشکیسنتیچینی (Traditional Chinese medicine)، به مجموعهای از روشهای درمانی گفتهمیشود که برپایه تجارب و فعالیتهای درمانی ۲۵۰۰ساله در چین بهوجود آمدهاست. طبگیاهی، طبسوزنی، ماساژ یا درماندستی(Tui na) یا مانیپولاسیون (Manipulative therapy)، ورزش و تمرینات تنفسی (چیگونگ) و رژیمغذایی ازجمله این روشهای درمانی میباشند. برخی ازاینشاخهها مانند طبسوزنی در کشورهای غربی نیز موردتوجه قرارگرفته و در دانشگاههای این کشورها رشته تخصصی برای آنها دایر شدهاست. البته باید توجهداشت که طبسوزنی رشتهای از طبسنتی چین است که سابقهای بسیار قدیمی دارد و درحالحاضر نیز بهعنوان یکیاز رشتههای کارآمد درکنار دانشپزشکی نوین چارهساز بسیاریاز دردها میباشد. درحدود ۲۲۰سال پیشاز میلادمسیح، به درخواست هوانگتی(Huang Ti) امپراطور متفکر و مبتکر چین، کتاب نئیچینگ(Nei Ching) نوشتهشد که منبع پژوهشهای فراوان درمورد طبسوزنی گردید. منظور امپراطور از نوشتن این کتاب را چنین نوشتهاند:
من متأسفم که ملت من دراثر مبتلاشدن به انواع بیماریها نمیتوانند مالیات بپردازند و ناچارند بیگاری کنند. آرزوی من این است که مردم از خوردن داروهایی که اثر سمّی دارند پرهیز نمایند و سنگهای نوکتیز کهنه را برای درمان بهکارنبرند. من میلدارم آنها با سوزنهای فلزی که انرژیدهنده نیز هستند درمان شوند.
جالب است که با چنین سابقهای، درست ۲۰۰سال پیش یعنی درسال۱۸۱۶میلادی، اولین کتاب پزشکی سوزنی به زبان فرانسه منتشرشد و پسازآن با انتشار کتاب طبسوزنی توسط سولیه دو موران (Soulier de morand)، کنسول فرانسه در شانگهای چین (که پزشک نبود) زمینه استفادهاز پزشکیسوزنی در کشورهای اروپایی فراهمگردید. کتاب نیچینگ هنوز نیز بهعنوان یک اثر جامع پزشکی موردتوجه بوده و اخیراً در آمریکا نیز چاپ و منتشر شدهاست.
طبسنتی چینی سبکی ازهمان طبسنتی آسیایی است که پیشینهای۲۵۰۰ساله دارد. همانطورکه اشارهشد دراین شیوه از طبسنتی مجموعهای از روشهای درمانی مانند طبسوزنی، ماساژدرمانی، حرکات ورزشی، گیاهدرمانی و رژیمغذایی جایدارد. یکیاز اصول مهم طبسنتی چینی این است که انرژی حیاتی بدن، ازطریق کانالهایی بهنام کانالهای انرژی (Meridians) درسراسر بدن و در اندامهای مختلف درحال گردش است. این انرژی حیاتی را چی (QI یا ch›i یاchi) نامیدهاند.
انرژی چی شبیه به انرژی پرانا (Prana) در طبسنتی هند است. پرانا واژهای سانسکریت(Sanskrit)، بهمعنای نیروی حیاتی میباشد. انرژی چی را به انرژی طبیعی (Natural energy) نیز ترجمهکردهاند. نقش و عمل پرانا و چی مشابه با یکدیگر است. پرانا در پزشکی آیورودا (Ayurveda) و انرژی چی در طبسنتی چین (TCM) مایه زندگی، سلامتی و نشاط است. افراد بشر میتوانند انرژی چی را از هوا، آب، زمین و نیز درختان دریافتکنند.
در طبسنتی هند، انرژی حیاتی ازطریق نادیها (Nadi ـ N āḍī) جریانمییابد و عامل هستی و هوشیاری و بیداری فرد میگردد. نادیها مسئول انتقال انرژی در بدن هستند. درواقع نادیها را میتوان شبکه ظریفی از رگها دانست که درون آنها انرژی زندگی جریان دارد. نادی، واژهای سانسکریت است بهمعنای سیاهرگ. در متون قدیمی هندی تعداد نادیها را تا ۷۲هزار ذکرکردهاند. اما مهمترین نادیها را آیدا، پینگالا وسوشومنا(Ida, Pingala and Sushumna) دانستهاند. نیروهای حیاتی درتمام یاختههای بدن واردگشته و اگر با کارهای نادرست انسان از حالت تعادل خارج نشوند، سبب سلامتی میگردند. پرانا یا همان انرژی حیاتی کیهانی، هستی را برقرارمیسازد و توزیع آن در بدن سبب تداوم زندگی میشود.
در مکتب طبسنتیچین(TCM)، انسان قسمتی از طبیعت است که قوانین طبیعی براو حاکممیباشد. دراین مکتب برای نیروی حیاتی بدن یا چی که در کانالهای انرژی جریانمییابد، اهمیت خاصی قائلهستند. تازمانیکه جریان آزاد و طبیعی انرژی دراین کانالهای فرضی وجود داشتهباشد، فرد از سلامت برخوردار است اما زمانیکه اشکالی در انتشار طبیعی انرژی رخدهد، بیماری عارض شخص میگردد. درواقع چینیها با دیدگاهی کلگرایانه انسان را ارزیابیمیکردند و درمان بیماریها را باتوجه به خواص کل انجام میدادند. دراینصورت چینیها نیز اعتقادداشتند که:
اگر یک ذره را برگیری از جای
خلل یابد همه عالم سراپای
همانطورکه درجریان انرژی پرانا، پنج عنصر اصلی یعنی خاک (آپانا)، آب (پرانا)، آتش(سامانا)، هوا (اودانا) و فضا (ویانا) مطرح است و کارکردهای بدن با این پنج نیرو کنترلمیشود، در مکتب پزشکی سنتیچین نیز انسان با پنج عنصر اصلی ارتباطی نزدیک دارد. عنصر آتش، خاک، فلز، آب و چوب عناصر پنچگانهای هستند که در زندگی انسان و اعمال او نقشدارند. عنصر آتش نماد تابستان است و با احساس شادی و نشاط ارتباط دارد. عنصر خاک با احساس عاطفی و همدردی مربوط میشود و آن را عنصر تابستان گذشته میدانند. عنصر فلز نماد پاییز است و با حس اندوه درارتباط میباشد. آب عنصر زمستان و هماهنگ با حس ترس میباشد و چوب یا عنصر بهار با حس خشم و تهاجم مربوط است. عنصر خاک برای ذهن انسان اثر حمایتی و پایداری دارد و عنصر آتش گرمابخش و انرژیزا میباشد. عنصر آب با جریان و موج و عنصر هوا با حرکت و نیرو ارتباط دارد و عنصر فضا حس آزادی و حرکت را مطرح میسازد. اگر اشکالی در جریان انرژی پیشآید و یا جریان انرژی حیاتی کند یا متوقفگردد، یکیا چندبیماری و درنهایت مرگ عارض فرد میگردد. طبسوزنی چین، با استفادهاز سوزن در مسیرهای انرژی، دوباره جریان طبیعی انرژی را برقرارمیکند و سلامتی را به فرد بیمار بازمیگرداند. در تصویر پسزمینه عناصر پنجگانه را مشاهدهمیفرمائید.
در طبسنتی چین، برای کانالهای انرژی یا مریدینها (Meridian) که ازطریق آنها انرژی چی منتشرمیشود، اهمیت زیادی قائلهستند.
بهعقیده چینیها، جهان بر دو اصل یین(YIN) و یانگ (YANG) استوار است و زندگی انسان نیز نتیجه برخورد و ترکیب و تعادل همین دو نیرو میباشد. یینویانگ دوقطب مخالف و متضاد جهان را تشکیلمیدهند، اما درعینحال مکمل یکدیگر نیز هستند. باتوجه به تأثیر متقابل یینویانگ انرژی جریان مییابد و سلامتی و بیماری نیز به تعادل و عدمتعادل این دوعامل متضاد بستگی دارد. یین را میتوان سمت سایهدار یک تپه تصورکرد و یانگ را سمت آفتابی آن. درست است که دو وضعیت سایه و آفتابی و یا روشنایی و تاریکی مخالف یکدیگر هستند اما مکمل یکدیگر نیز میباشند و درپی یکدیگر میآیند؛ شبمیرود و روز آغازمیگردد و درپی روز شب فرامیرسد. روز بدون شب و شب بدون روز قابلتصور نیست. درعینحال چیزی را نه میتوان یین کامل دانست و نه یانگ محض. درواقع هرچند تمامی عوامل طبیعت در دامنه دوقطب مثبت (یانگ) و قطب منفی (یین) قرارمیگیرد اما درهرقطب بخشیاز قطب دیگر نیز وجود دارد.
براساس این تئوری، تمام پدیدههای جهانِهستی از دوبخش متضاد و درعینحال مکمل یکدیگر تشکیل شدهاند. در حقیقت این دواصل مخالف و وابسته، اساس کائنات را تشکیلمیدهند. تابستانوزمستان، گرموسرد، شبوروز مخالف یکدیگر هستند اما مکمل یکدیگر نیز میباشند. برای مثال دراین چرخه میتوان نیروی مردانه، راست، متحرک، سختی، سبکی، گرما، روشنایی، آسمان، ماه، آتش، بالا و پر را به نیروی یانگ نسبتداد و درمقابل نیروی زنانه، چپ، ثابت، نرمی، سنگینی، سرما، تاریکی، زمین، خورشید، آب، پایین و خالی را انرژی یین نامید. بررسی ارتباط یینویانگ نشانمیدهد که نیمیاز جهان را یین و نیم دیگر را یانگ تشکیلمیدهد و انرژی حاصل از تقابل ایندو همان انرژی حیاتی میباشد. این انرژی درتمام موجودات جاندار جاری است. اگر جریان و انتشار آن متعادل باشد سلامتی درپی دارد، اما با بههمخوردن موازنه انرژی حیاتی، کاستی و بیماری و فتور حاصلمیگردد. بنابراین در طبسنتیچین اعتقادداشتند که عدمتعادل در یینویانگ سبب بروز بیماری میشود و برای درمان بایدتعادل ازدسترفته را به فرد بازگردانید. بهعبارتدیگر اگر بین ذهن و بدن تعادل و هماهنگی وجود نداشته باشد، برای هردومورد مشکل ایجادمیشود. برهمیناساس طبسوزنی را وسیلهای برای ایجاد تعادل ازدسترفته میدانستند.
انسان نیز در وجود خود این دو نیروی متضاد و مکمل و لازم و ملزوم یکدیگر را دارد و اعضای بدن بهعنوان بخشهای یانگویین تقسیمبندی شدهاند که درحین تضاد، مکمل یکدیگر نیز هستند. بررسی کارکرد ارگانهایی مانند کبد، کیسهصفرا، طحال و معده، کلیه و مثانه، قلب و رودهکوچک میتواند تضاد و وابستگی یینویانگ را در بدن تشریح نماید. برای مثال اگر کبد مترادف جنگل باشد و نصفالنهار کبد تحتتأثیر انرژی مخرب قرارگیرد، میتوان تصورکرد که چون انباشت جنگل آتش ایجادمیکند و درمقابل آب آتش را خاموش میسازد، پس اگر رشد جنگل (انباشت انرژی در کبد) سرکش و افراطی باشد و اثر آب برای مهار آتش کفایت نکند، رشد جنگل سبب تجمع انرژی در نصفالنهار قلب میشود و عوارضی مانند سرگیجه، تهوعواستفراغ و عوارض دیگر ایجادمیکند. منظور از نصفالنهار (Meridien) در طبسنتی و اثر انرژی بیماریزا بر یک نصفالنهار این است که در طبسنتیچین نیمیاز نصفالنهارهای بدن را دارای انرژی یانگ و نیم دیگر را حاوی انرژی یین میدانستند و محور عبور انرژی بدن را نصفالنهار مینامیدند. این نصفالنهارها را به دودسته، شامل نصفالنهارهای اصلی و فرعی تقسیم نمودهاند. نصفالنهارهای اصلی عمیقترین و مهمترین نصفالنهارهای بدن هستند و نصفالنهارهای فرعی سطحیترین آنها بهشمار میآیند. نصفالنهارهای اصلی خود در دوگروه نصفالنهارهای یانگ و نصفالنهارهای یین جایداده میشوند. نصفالنهارهای یانگ امعای بدن و نصفالنهارهای یین احشای بدن مانند قلبوکلیه و کبد را دربرمیگیرند. در مسیر این نصفالنهارها انرژی جریاندارد که وجود تعادل در جریان و انتشار این انرژی سبب سلامتی میگردد، اما با با کاهش انرژی در یک نصفالنهار، اختلال بروزمیکند و بیماری رخمیدهد. در تصویر مندرج در مقاله میتوان نصفالنهارهای بدن را مشاهدهکرد.
همانطور که اشارهشد در حالت طبیعی و سلامت، بین دو نیروی یینویانگ بدن تعادل برقراراست، اما درصورتیکه جریان انرژی حیاتی در بدن مختلشود بیماری بروزمیکند. فرضیه طبسنتی چین این است که با برقراری جریان طبیعی انرژی میتوان سلامتی ازدسترفته را به فرد بازگردانید. در طبسوزنی (Acupuncture) که شاخهای از طبسنتیچین است با فرو بردن سوزن در نقاطی از مردینها (Meridien) و ترمیم جریان انرژی، به بهبود بیمار کمکمیشود. باتوجه به اینکه اشاره به راهکارهای ایجاد تعادل انرژی یینویانگ برای ایجاد سلامتی خود بحث مفصلی است، بنابراین در مقاله مستقل دیگری به این موضوع پرداخته میشود.
نظرات
وحیده حسینی
3 سال و 9 ماه و 25 روز پیش
ارسال پاسخ
عالی
مریم منوچهری
3 سال و 6 ماه و 3 روز پیش
ارسال پاسخ
با عرض سلام واقعا عالی بود . با چه زبان ساده ای مطالب به این خوبی ادا شده آفرین