شماره ۱۱۶۳
دکتر مهدی نوری .F.R.C.P
«بتهوون چون به وین رسید شهری را دید پر از موسیقیدانانی که با یکدیگر در رقابت هستند و به شخص تازهوارد چپچپ نگاهمیکنند؛ و در جوانِ از بُن آمده اثری از لطف و مهربانی نمیبینند. بتهوون کوتاهقد (۱۶۲سانتیمتر)، چاق، سیهچرده و آبلهرو بود؛ دندانهای پیشین بالاییاش دندانهای پایینی اورا میپوشاند؛ بینی او پهن و مسطح بود و چشمانی عمیق و مبارزجو داشت. کلّهگِرد بود و کلاهگیس میگذاشت. قیافه وی طوری نبود که باعث محبوبیت او نزد مردم یا رقیبان شود... چهرهاش گیرا و مطبوعنبود.
روزی فریادزد خدایا! کسیکه قیافه نحسی مثل من دارد چه عذابی میکشد!
... بتهوون درسال۱۸۰۹میلادی کنسرتو پیانوی شماره۵ (Piano Concerto No. 5) را ساخت. درمیان آثار او این اثر از همه محبوبتر است و زیبایی پایداری دارد که ازآن هرگز خستهنمیشویم، هرقدر هم زیاد آنرا شنیده باشیم. بهطور وصفناپذیری تحتتأثیر شادابی پرجوش، ابتکار نشاطانگیز، سرچشمههای فناناپذیر احساسات و نشاط آن قرارمیگیریم. دراین کنسرتو، مردی که پیروزمندانه از مصیبتی آشکار برخاسته قصیدهای در ستایش شادی میسراید که بهمراتب تسکیندهندهتر از همه صداهای بلند همسرایان سمفونی نهم است». (جلد یازدهم تاریخ تمدن ویلدورانت).
این مطلب را ازاین جهت در ابتدای این مقاله آوردم که جوانان عزیز بدانند مردی با این سیما و صفات ظاهری و نیز ضعف حسشنوایی، در اندک مدتی آثار با عظمتی خلقکرد که در دنیای موسیقی کم نظیرند. دراینصورت روا نیست جوان برومند ما، با ادعای اینکه چند جوش جوانی یا آکنه اعصابش را بههمریخته، اعتمادبهنفسش را ازدست بدهد و بهجای تقویت مهارتهای اجتماعی و تفکر مثبت، ازتوجه به بیرون از خود و مطالعه و کارکردن گریزان شود. درهرشرایط میتوان این اندرز سعدی را پذیرفت که:
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
ای برادر سیـــرت زیــبا بیـــار
آدمـی را عقــل بایـد در بــدن
ورنه جان در کالبد دارد حمار
ذهن انسان یک راز است. ذهن همهچیز را کنترلمیکند. اما انسان میتواند با روشهای کنترلذهن زندگی خود را دگرگون سازد. متأسفانه گاهی به فعالیت عالی ذهن توجه نمیشود و فرد از خلاقیتهای هنری بازمیماند. بهعقیده ویلیامجیمز (William James، ۱۸۴۲تا۱۹۱۰) فیلسوف، پزشک و روانپزشک آمریکایی و بنیانگذار مکتب پراگماتیسم، مغزانسان یک دینام هزار ولتی است که متأسفانه بیشتراز یک چراغموشی ازآن استفادهنمیکنند. انسان میتواند با تغییر ذهنیت خود، زندگی خود را تغییردهد.
پیش ازاین در مقالههایی به اثر موسیقی کلاسیک بر ذهن و روان انسان اشارهکردهام. موسیقی میتواند انگیزهای برای تقویت روحیه و اعتمادبهنفس فرد باشد. حتی صدای نی چوپانان گوسفندان را نیز آرام میسازد. مطالعه مستمر رفتار کسانیکه روزانه ۲۰دقیقه به موسیقی مناسب گوشدادهاند نشانداده است که پساز ۲ماه گوشدادن به موسیقی موردنظر از تنیدگی آنها کاستهشده و آرامش و اعتمادبهنفس چشمگیری کسبکردهاند. پژوهشهای متعدد روانشناسان مراکز دانشگاهی، مانند دانشگاه مکگیل (Mc gill) که یکیاز قدیمیترین دانشگاههای کانادا است و نیز چندین دانشگاه مشهور دیگر، نشانداده است که موسیقی مناسب بر جسم و روان انسان اثر مشخص میگذارد و میتواند در مواردی اثر شفابخشی داشته باشد. موسیقی مناسب میتواند با ایجاد تغییر در امواج مغزی، عملکرد سایر اعضای بدن را متعادل و هماهنگ سازد.
موسیقی میتواند سطح استرس و تنیدگی را کاهشدهد و با کاهش تنیدگی آرامش ایجادنماید. براساس این پژوهشها، موسیقی آرامبخش میتواند برای ایجاد آرامش پیشاز عملجراحی، حتی مؤثرتر از داروی دیازپام باشد. این بررسیها نشانداده است که انواعی از موسیقیکلاسیک میتواند سبب تولید و افزایش سطح سروتونین در مغز شود. براساس این یافتهها موسیقی مناسب میتواند با ایجاد نگرش مثبت در ذهن، از دلسردی و ناامیدی و اضطراب و افسردگی پیشگیری نماید. کمک به ایجاد خواب راحت و خوشبینی و ایجاد خلاقیت نیز میتواند از آثار موسیقی مناسب باشد. سروتونین (Serotonin)،بهعنوان یکیاز مهمترین انتقالدهندهها و تعدیلکنندههای عصبی، مولکولی در مغز است که به یاختههایعصبی کمک میکند تا با یکدیگر ارتباط شیمیایی برقرارکرده و اطلاعات خود را باهم مبادلهنمایند. این انتقالدهنده عصبی توسط نورونها ترشحمیشود و در دومرحله، به کمک آنزیم۵ هیدروکسیتریپتوفان دکربوکسیلاز Decarboxylase از ۲تا۵هیدروکسیتریپتوفان و آن نیز با عمل آنزیم هیدروکسیلاز(Hydroxylase) از تریپتوفان موجود در غذاها سنتزمیگردد و بهوسیله پلاکتهایخون به بافتهای مختلف بدن منتقلمیشود. سروتونین براعمال مختلف بدن اثر میگذارد و در خوشخلقی و بدخلقی، غموشادی، افسردگی و نشاط، خوابو بیخوابی، یادگیری و حافظه و آرامش و اضطراب و افسردگی نقشدارد. با کاهش سروتونین فرد خسته و افسرده میشود. بههمیندلیل در درمان افسردگی نیز داروهایی کاربرد دارد که عمل برخیاز آنها در مغز، مهار بازجذب سروتونین و نوراپینفرین، با بلوکنمودن عملکرد انتقالدهندههای سروتونین و نوراپینفرین است و سبب افزایش سطح مغزی سروتونین و نوراپینفرین میشوند.
دانشمندانی که درباره چاکراهای بدن و فلسفه یوگا و اثر موسیقی بر ذهن انسان مطالعهکردهاند معتقدند که برخیاز آثار موسیقیکلاسیک میتواند بر فعالیت چاکراها اثر مشخص و بارز بگذارد.
پیش ازاین در مقاله طبسنتی چین اشارهکردم که پرانا در پزشکی آیورودا (Ayurveda) مانند چی (Chi) در طبسنتی چین مایهزندگی، سلامتی و نشاط است و سطح آگاهی فرد به امواج این نیروها بستگی دارد. پرانا واژهای سانسکریت است که بهمعنای نیروی حیاتی میباشد. متخصصان یوگا براینباورند که پرانا یا همان انرژی حیاتی کیهانی که عامل هستی و بیداری انسان است ازطریق نادیها در بدن منتقلمیشود. در جریان انرژی پرانا، پنج عنصر اصلی یعنی خاک، آب، آتش، هوا و فضا دخالتدارند و کارکردهای بدن با این پنج نیرو کنترلمیشود. شبکه پرانیک بدن در مراکزی بهنام چاکرا شکلمیگیرند. چاکراها گردابهایی هستند که پرانای کیهانی را به گردش درمیآورند و توسط مجاری متعددی آنرا در بدن توزیعمیکنند. چاکرا نیز واژهای سانسگریت بهمعنای چرخ است. بهاینترتیب، چاکراها مراکزی از انرژی هستند که با حرکت چرخشی خود نیروی پرانا را درکالبدهای انرژی تنظیممیکنند. چاکراها، انرژی پرانایی را که از نادیها عبورمیکند جذبنموده و توزیع و انتقال آنرا تنظیممینمایند. جهت و نحوه چرخش این گردابها در سلامتی و بیماری فرد اهمیت دارد.
هفت چاکرای اصلی در بدن انسان شناختهشده است. باتوجه به اینکه دراینمقاله اثر کنسرتو پیانو شماره ۵ بتهوون برای تعدیل چاکرای پنجم مورد بحث است، ناگزیر باید بهنام چاکراهای اصلی اشارهشود. چاکراهای اصلی بدن، که انرژی و آگاهی را انتقالمیدهند عبارتنداز:
مولاداهارا(Muladhara)، سوادهیستانا (Swadhisthana)، مانیپورا(Manipura)، برآناهاتا(Anahata)، ویشودها(Vishuddha)، آجنا(Ajna) و چاکرای ساهاسرارا(Sahasrara) ازجمله ۷چاکرای اصلی بدن هستند. این چاکراها را به فارسی بهنام چاکراهایریشه(Root)، خاجی(Sacral)، شبکهخورشیدی(Solar plexus)، قلب(Heart)، گلو (Throat)، چشم سوم(Third eye) و تاج(Crown) میشناسند.
چاکراها را بهشکل گلنیلوفر (لوتوس) نشاندادهاند. تعداد گلبرگهای این گل درهر چاکرا متفاوت است، درواقع، وجود گلبرگهای متفاوت در گلهای نیلوفر (نماد چاکراها) و نیز رنگهای مختلف این مراکز انرژی، آنها را ازهم متمایز میکند. بهاینترتیب نماد چاکرای اول یا چاکرای مولاداهارا، گلنیلوفری با چهار گلبرگ میباشد. چون این چاکرا با عنصر خاک (زمین) ارتباط دارد رنگ آن قرمز روشن است. سمبول چاکرای دوم، گلنیلوفری با شش گلبرگ میباشد و عنصر آن آب است. این چاکرا در امتداد استخوان خاجی (قاعده اندام تناسلی) قراردارد و رنگ آن نارنجی یا شنگرفی است. مکان فیزیکی چاکرای مانیپورا، در بالاتنه مقابل ناف میباشد. رنگ این چاکرا، زرد است و سمبول آن گلنیلوفری با دهگلبرگ میباشد. عنصر چاکرای مانیپورا آتش است و ازاینرو مخزن گرما شناختهمیشود. نماد چاکرای قلب یا آناهاتا که مرکز عشق و عشق ورزیدن است، گل نیلوفری با دوازدهگلبرگ میباشد، عنصر این چاکرا هوا است و رنگ آنرا سبز دانستهاند. چاکرای پنجم، مرکز تصفیهکننده است و جای آن در قاعدهگردن میباشد. سمبول این چاکرا، گلنیلوفری با شانزدهگلبرگ است. عنصر چاکرای حلق فضا یا اتر میباشد. این چاکرا فعالیت غدّهتیروئید، ریه، گلو و تارهایصوتی را در کنترل خود دارد و رنگ آن آبی/نقرهای است. نماد چاکرای پیشانی، یا چاکرای آجنا، گلنیلوفری با نودوششگلبرگ است. این چاکرا بهعنوان چاکرای چشم سوم یا چاکرای گورو یا چاکرای رئیس نیز شناخته شدهاست، زیرا با غدّه هیپوفیز ارتباط دارد. این چاکرا با رنگهای نیلی/ ارغوانی مشخصمیشود. چاکرای تاج، یا چاکرای ساهاسرا را، جایگاه اشراق و آگاهی ناب و روح متعالی است. این چاکرا در فرقسر جای دارد و رنگ آن سفید و بنفش است. سمبول چاکرای تاجگل نیلوفری با هزارگلبرگ (۹۶۰ گلبرگ در تاج بیرونی) میباشد.
هفت چاکرای اصلی، یا هفت میدان انرژی هریک قابلیّت ویژهای دارد که بحث درباره آنها از حوصله این مقاله خارج است. البته علاوهبر هفت چاکرای اصلی، چاکراهای فرعی نیز شناختهشدهاند.
پیشازاین اشارهشد که ترس و اضطراب و نگرانی و تنیدگی تعادل دستگاههای بدن را مختلمینمایند. این عوامل سبب بستهشدن چاکراها میشوند و ذهن و تن فرد را با اختلالات مهمی روبرو میکنند. مطالعات انجامشده نشانداده است که انواعی از موسیقی کلاسیک و نیز موسیقی عصر جدید میتواند بر عملکرد تمام دستگاهها و سیستمهای بدن اثربگذارد و آنها را به شکل هماهنگتر فعال سازد. برایناساس دانشمندان، برای بازکردن چاکراهای بستهشده روشهایی را پیشنهادکردهاند. یکیازاین روشها برای بازکردن چاکرای مسدودشده استفادهاز اصوات مناسب میباشد. اصوات مناسب میتوانند با آزادکردن انرژی طبیعی، دوباره هماهنگی لازم بین ذهن و بدن را بهوجودآورند و سلامتی و آرامش را به فرد بازگردانند. دربین اصوات، موسیقی مناسب برای فعالکردن چاکراها نقش مهمی دارد. برای تنظیم فعالیت هرچاکرا و نیز بازکردن چاکرای مسدودشده موسیقی خاصی پیشنهاد شدهاست. دراینمقاله ارتباط بین چاکرای پنجم و کنسرتو پیانو شماره۵ بتهوون مطرح است. چاکرای پنجم یا چاکرای ویشودها، به مثابه پلیبین چاکراها پایینتر و چاکرای تاج میباشد. بستهشدن این چاکرا میتواند اختلالات مهمی در ذهن و بدن فرد ایجادنماید. قدرت بیان، ارتباط و الهام انسان به چاکرای گلو مربوطمیشود. با مسدودشدن انرژی این چاکرا ارتباط بین ذهن و بدن مختلمیگردد و تعادل احساسات و بیان آدمی بههم میخورد، ابراز وجود مشکلمیشود و عملکرد روحی ناهماهنگ میگردد. یکیاز راههای احیاکردن چاکرای پنجم استفادهاز موسیقی مناسب است. پژوهشها نشانداده است که کنسرتو پیانو شماره5 بتهوون میتواند فعالیت کمتراز حد چاکرای پنجم را تصحیح نماید و با ایجاد تعادل و هماهنگی بین مراکز انرژی، به آرامش و خلاقیت فرد کمککند. کارشناسانی که به اثر کنسرتو پیانو شماره ۵ بتهوون پرداختهاند معتقدند گوشدادن بهاین موسیقی کلاسیک میتواند فعالیت چاکرای پنجم را متعادلسازد و سبب ایجاد آرامش و درنتیجه مثبتگرایی و فعالیت و خلاقیت فرد گردد.
همانطور که اشارهشد موسیقیهایی که برای درمان و شفابخشی بهکار گرفته شدهاند همگی ریتم و پالس خاصی داشتهاند. ریتم و ملودی موسیقی کلاسیک بر کارکرد مغز اثرمیگذارد و با ایجاد اثر مثبت روی ذهن، توانایی مثبتاندیشی به فرد میدهد و بر قوه تخیل او میافزاید. دراینمیان موسیقی کلاسیک بیشترین تأثیر را دارد. این موسیقی میتواند ذهن را آرامکند و روند بهبودی بیماران را تسریع نماید. موسیقی مناسب میتواند نگرانیها و تشویشها را کاهشدهد و ذهن را آرام و راحتسازد. این موسیقی در فرآیند تفکر و یادگیری انسان نیز تأثیر دارد و گوشدادن به آن ذهن را آزادمیسازد و به فرد کمکمیکند تا بتواند با رضایت خاطر و سرعت بیشتر و شکل مناسبتر کار خودرا انجامدهد.
همانطور که پیشازاین اشارهشد وقتی عاملی بتواند بر مغزانسان اثر بگذارد و سببشود که مغز سروتونین تولیدنماید، به انسان آرامش و نشاط دستمیدهد. موسیقی مناسب کلاسیک و ریتم و ملودی آن سطح سروتونین تولیدی در مغز را افزایشمیدهد و برحسب مقدار سروتونین تولیدشده، احساسخوشی ایجاد میکند و فرد میتواند با احساس نشاط و شادابی بر فعالیت جسمی خود بیافزاید. درعینحال تولید میزان مناسب سروتونین در مغز، چرخهخواب فرد را نیز طبیعی و منظم میسازد که درنتیجه سبب ایجاد آرامش و افزایش کارآیی مؤثر میگردد. ریتم موسیقی، ضربانات طبیعی بدن، مانند ضربانقلب یا امواج آلفای مغز را نیز تحریکمینماید. ملودی موسیقی یا تعداد اصواتی که بهدنبال یکدیگر اجراشدهاند به مثابه جرقههای شتابدهنده در مغز عملمیکند. چندین پژوهش دانشگاهی نشاندادهاست که پساز شنیدن موسیقی کلاسیک، مقدار سروتونین تولیدشده افزایشیافته و این افزایش سروتونین، پالسهای اعصاب را برای برقراری حس شادمانی و رضایت و آرامش منتقلمیکند. بنابراین سروتونین، بهعنوان یکیاز مهمترین انتقالدهندهها و تعدیلکنندههای عصبی به یاختههایعصبی کمکمیکند تا بایکدیگر ارتباط شیمیایی برقرارکرده و اطلاعات خود را باهم مبادلهنمایند. درحالیکه کاهش سروتونین سبب بروز اختلال درخواب، افسردگی، خشم و رفتارهای تهاجمی و ستیزهجویی میگردد. درواقع با کاهش سروتونین فرد خسته و افسرده میشود. بههمیندلیل در درمان افسردگی نیز داروهایی کاربرد دارد که عمل برخیاز آنها در مغز، مهار بازجذب سروتونین و نوراپینفرین، با بلوکنمودن عملکرد انتقالدهندههای سروتونین و نوراپینفرین است و سبب افزایش سطح مغزی سروتونین و نوراپینفرین میشوند.
سرانجام اینکه، لودویگ فان بتهوون (Ludwig van Beethoven) درسال ۱۷۷۰ میلادی در بُن آلمان بهدنیاآمد و درسال ۱۸۲۷ درگذشت. بتهوون درسال ۱۷۹۲ میلادی از بُن آلمان به وین رفت. آثار بتهوون، که از سال۱۸۰۳تا۱۸۱۱ میلادی خلقشد عظمت و ژرفایی دارد که فراتر از آثار هر هنرمند دیگری در جهان شناخته شدهاست. درواقع کسی در زمانی به این کوتاهی، آثاری با این عظمت را خلق نکردهاست.
کنسرتو پیانو شماره۵ بتهوون (معمولاً کنسرتوها را با اسم ساز اصلی میشناسند) که دراینمقاله موردبحث قرارگرفت از سهموومان Movements (معمولاً کنسرتو۳ موومان دارد، موومان بخش کاملی از یک اثر بزرگتر موسیقی ـ مانند فصلی از یک کتابـ است که خود آغاز و انجامی دارد) تشکیل شدهاست. این سه موومان عبارتنداز:
Allegro
Adagio un poco moto
Adagio un poco moto
که در مقاله دیگری همراه با بررسی نقش آثار موسیقی باخ در ایجاد آرامش به آنها اشارهمیشود.
جهت شنیدن قطعه فوق به سایت هنرنامهامروز و کانال آن مراجعه فرمائید.
ثبت نظر