شماره ۱۲۰۳
دکتر هوشنگ حاتمی منزه
مقدمه:
طبسنتی چین در یک دوره ۵۰۰۰ساله تکامل و تکوینیافته و شامل مجموعهای است از فلسفه و شناخت عوامل بیماریزا و روشهای مختلف تشخیص و درمان آنها که در مقالات یا کتابها تحت حروف اختصاریT.C.M ذکرمیشود.
درک و توجیه فلسفه و نظریههای مختلف این طب به مانند فلسفه۵ عنصر و تغییرات chi)Qi) یا نیروی حیاتی، yang,yinوJing (اکسیرحیاتی)، Xue، مایعات حیاتی و غیره در ایجاد ناهماهنگیهای مختلف و آشنایی کامل با Zang Fu (دستگاههای بدن)، اطلاع کامل از طب سوزنی شامل فهم و درک کانالهای انرژی(Meridian) و نقاط مربوطه آنها، الگوهای بیماری و فرمولهای اختصاصی درمان آنها، همچنین یادگیری و بهکارگیری روشهای مختلفKua sha، بادکش، خونگیری، طب فشاری، آشنایی با فرآوردههای دارویی طبیعی درایران میتوان از داروهایطبیعی ایرانی بهجای فرآوردههای چینی استفادهنمود) و اطلاع و آگاهی از تغذیهمناسب و ورزشهای اختصاصی برای هرناهماهنگی و تصحیح روشهای زندگی بیماران از واجبات برای درمان ریشهای و موفق خواهدبود.
درمان فقط با یک روش مثل طبسوزنی، بدون توجه به مسائل فوق و درک آنها نمیتواند یک معالجه ریشهای و موفق باشد و مانند بسیاریاز روشهای allophathy یا تیری در تاریکی میباشد.
طبچینی یک طبکامل، مستقل و کلنگر میباشد که برای درمان ریشهای بیماریها ازآن استفادهشده و احتیاج به داشتن زمینه ندارد و متکی به علومپزشکی دیگر نمیباشد.
در تمام دنیا بهغیراز یک یا دوکشور، پزشکان طبچینی میتوانند مستقلاً به درمان بیماران بپردازند و لازم نیست قبلاً طبغربی را فراگرفته باشند.
در حقیقت کسانیکه زمینه علمپزشکی غربی دارند، درک میانی و فلسفه طبچینی که مغایرت با تئوریهای طبغربی دارد، برایشان بسیار مشکلبوده، لذا بسیاری فقط اکتفا به انجام طبسوزنی بدونتوجه به اساس و بنیان این طب در بیماریزایی تشخیص و درمانمینمایند.
تاریخچه:
اکتشافات باستانشناسی در چین و پیداشدن سوزنهای سنگی و استخوانی نشان میدهد که قدمت طب سوزنی بیشاز ۱۰/۰۰۰ سال میباشد.
در حفاریهایی که در چین بهعمل آمده سوزنهای مخصوص سنگی و استخوانهایی که شرح بیماریها روی آنها حکشده بهدست آمده که نشانمیدهد که چندهزار سال است که روشهای درمانی طب چینی، مورداستفاده چینیها و کشورهای اطراف آنها قرارمیگرفته است.
در دوره سلسلهHan تا (206BC تا 260AD)، اصول تئوری و کارهای کلینیکیT.C.M کاملاً جاافتاده بود و بهطورکامل درمان کلیه بیماران توسط آن انجاممیشدهاست.
مهمترین این تئوریها عبارت بودند از: تئوریYin&Yang نیروی حیاتی یا چی(Qi) و کاربرد آن، مواد حیاتی(Vital substances)، عوامل پنجگانه (آب، چوب، آتش، خاک و فلز)، تئوری کانالهای انرژی، متدهای مختلف سوزنزدن، داروهای گیاهی، حیوانی و معدنی و راههای درمان بسیار پیچیده آنها که طی قرون متمادی مورداستفاده و تکامل پیداکردهاست.
در قرن سوممیلادی بود که کتابهای درسی T.C.M نوشته شد.
معروفترین کتاب طبچینی در زمان امپراتور زرد بهنام «کتاب کلاسیک طبداخلی» نوشتهشده که بهصورت پرسشوپاسخ بین امپراتور زرد با وزیر او بهنام Gi Bo درمورد فلسفه طبچینی و بیماریهای داخلی و درمانهای آنها نوشته شدهاست و در بسیاریاز کتابهای دیگر ازآن نقلقول شدهاست.
فلسفه طبچینی:
بیماری در طب چینی وقتی معنی میدهد که مربوط به یک شخص بهخصوص و در زمان و مکان خاصی واقع شده، مورد بررسی قرار گیرد. به عبارت دیگر درمان در طب چینی، روی بیمار متمرکز است نه بیماری و سلامت بیمار در کل موردتوجه است.
در فلسفه چینی تمام عالم شبکه بیانتهایی از جریان انرژیهای درهم پیچیده میباشد که کوچکترین عملی که در یک شبکه صورتمیگیرد روی تـمام شبکهها تأثیردارد و معرف حوادثی است که در زمــان و مکان معیــنی اتـفاق افتاده و دائما درحال تغییر است. درحالیکه تمام این حــوادث بههم مربــوط و متکی میباشند، ولی هرقسمتی ازآن نیز مستقلاً میتواند موجودیتی درکل داشتهباشد.
اصل ارتباط داخلی دائمی است ولی الگوی ارتباط با این شبکه بیپایان عظیم بهطور دائمی درحال تغییر و حرکت میباشد. فهم این شبکه و زمان و مکان حرکتهای انجامشده را میتوان درمورد بیماران بهکارگرفت.
اگر الگوی یک بیماری بهخصوص در ارتباط با محیط و روشزندگی و زمان وقوع آن درکشود بدینوسیله میتوان تاریخ بیماری و آینده بیمار را پیشبینی کرد. این یک مسأله عرفانی نیست بلکه کار استاندارد کلینیکی میباشد.
بهطورکلی ارتباط داخلی بین پدیدهها در درون الگوها و ارتباط الگوها با یکدیگر در درون کل و ارتباط انسان با انسانها و موجودات دیگر در طبیعت و کلعالم از ایدههای بسیار مهم در فلسفه طبچینی محسوبمیشود.
لذا پدیدههای درون بدن انسان در درون الگوهای انجامشده همه باهم در ارتباطبوده و انسان خود درارتباط با انسانها و موجودات دیگر طبیعت و عالم میباشند.
فرهنگ غربی سعی دارد که هرچیزی را تاحدامکان تجزیهکرده و سادهترین فرم آنها را بهدستآورده و روی آن تحقیق و تتبیعنموده و این یافتهها را روی کل تعمیمدهد.
مثلاً داروهای شیمیایی و سینتتیک دراثر تجزیه مداوم عصارههای گیاهی و پیداکردن جزء موثر آنها و سپس تهیه جزء موثر بهصورت شیمیایی و سینتتیک تولید شدهاست.
درحالیکه کل گیاه خاصیتدرمانی موردنظر را داشته است و اجزاء آن گیاه هم هرکدام در عمل درمانی آن بهنحوی مؤثر بودهاند ولی آنها فقط یک جزء مؤثر را انتخابکرده و بهصورتشیمیایی تهیهمینمایند لذا حاصلعمل، عوارضجانبی و مرگبار آن با مصرف درازمدت این مواد شیمیایی و سینتتیک میباشد.
در طبچینی درست برعکس عملمیشود یعنی سعی درآن است که تمام نشانهها، مشاهدات و تمام اطلاعات بهدستآمده را درکنار هم قرارداده تا الگویی از تصویرکلی بیماری و بیمار بهدست آید آنوقت روی آن کل روش درمانی را پیادهمیکنند.
لذا درحالیکه فلسفهغربی و طبغربی تجزیهای (Analytical) است ولی طبچینی و فلسفهچینی ترکیبی(Synthetic) میباشد.
طبسوزنی:
طبسوزنی(Acupuncture)یا Zhen Jiu قسمتی از طبچینی محسوبشده و با استفادهاز سوزنهای بسیار نازک، نقاط بخصوص از بدن را برای تسکین درد و یا درمان یک ناهماهنگی تحریکمینمایند. این نقاط خاص روی کانالهای مخصوصی بهنام کانالهای انرژی قرارگرفته که نیرویحیاتی یا Qi درآنها درگردش میباشد.
چی(Qi) یک ماده اتری است که هدایت تمام بدن، سلامتی و بیماری و مرگ و زندگی بهعهدة آن میباشد. اگر گردشQi در مریدینها روان باشد، شخص در سلامتکامل و اگر انسدادی درآنها وجود داشته باشد، باعث ناهماهنگی و بیماری و اگر جریان Qi قطع شود مرگ فرامیرسد.
در طبچینی گفتهشده:Bu Tong Ze Tong, Tong Ze Bu Tong، «انسداد باعث درد و ناهماهنگی میشود، اگر انسداد وجود نداشتهباشد، درد و ناهماهنگی نیز وجود ندارد».
انسداد در طبچینی بهمعنی بستهشدن کامل و ناقص مجاری Qi و خون بهعلل مختلف مثل استرس، آلودگیهوا، غذا و آب، روش غلط زندگی، عدمتحرک، کارهای طاقتفرسا بدوناستراحت، عادات ناسالم و اعتیادات مضر، بیخوابی که همگی میتواند باعث انسداد مریدینها و کورشدن ناقص یا کامل نقاط طبسوزنی بشوند و این خود باعث جلوگیریاز انجام طبیعی اعمال بدن بوده و منجربه بیماری میشود.
بنابراین با طبسوزنی میتوان انسدادها را برطرفکرده و سلامتی را به شخص بازگرداند. طبچینی دستگاههای داخلی یا Zang Fu را مرکز و هسته اصلی بدن میدانند. در طبچینی، دستگاههای بدن مثل ریه، قلب، طحال، کبد، کلیه درمقایسه با طب رایج غربی معنی و دامنه وسیعتری دارد که با معنی تشریحی آنها بهکلی متفاوت است مثلاً کبد سپهسالار بدن است و انرژی خود را به تمام جهات پخش و تمام دستگاههایداخلی را در عمل کمک و حمایتمیکند و لغت shen یا کلیه شامل تمام سیستم ادراری و تناسلی ازجمله هورمونها میباشد.
نسوج و دستگاهها به وسیله شبکهای از کانالهایQi و خون به یکدیگر متصل میباشند.
Qi یا نیروی حیاتی اطلاعات لازم را از خارج بدن توسط مریدینها Jing Luo به دستگاههایداخلی (Zang-Fu) منتقلمیکند.
عدم هماهنگی دستگاههای Zang-Fu به سطح بدن و شبکه مریدینها منعکس و درعینحال بیماریهای سطح نیز روی دستگاههای داخلی مربوطه اثر میگذارند.
ازطرفدیگر دستگاههایZang-Fu نیز روی یکدیگر اثرگذارند.
ارزیابی سندرمها نهتنها شامل علت بیماری، مکانیسم آن، محل و طبیعت بیماری میباشد، بلکه برخورد بین عوامل بیماریزا و مقاومت بدن نیز مورد توجه میباشد.
درمان نه تنها براساس توجه به نشانهها است بلکه بیشتر مربوط به تفریق نشانه و پیداکردن الگوها نیز میباشد. بنابراین ممکناست کسانیکه نشانة واحدی از بیماری را نشانمیدهند درمانهای مختلفی دریافت کنند و آنهاییکه نشانه متفاوتی را نشانمیدهند درمان واحدی را احتیاج داشته باشند.
TCM
Traditional Chinese Medicine
ثبت نظر