توجه دقیق به این مکانیسم یعنی نحوهی ترشح شیر مثل یک فرمول ریاضی با ما صحبت میدارد که اگر مکیدنهای بچه ناکافی و از سر سیری باشد، قادر به تحریک پستانها و درنتیجه عدم ارسال ایمپالسهای عصبی کافی نبوده و نهایتاً باعث کاهش ترشح پرولاکتین میشود که نتیجهی نهایی آن، کمشدن ترشح شیر مادر خواهد بود و دراینصورت است که دیگر شیر مادر نمیتواند جوابگوی نیاز شیرخوار گردد. مجدداً یادآور میشود، هنگامی که بچه پستان مادر را میمکد، ایمپالسهای حسی از طریق رشتههای عصبی به نخاع و سپس به هیپوتالاموس رفته و در آنجا در همان حالی که موجب ترشح پرولاکتین میشوند، ترشح هورمون اکسیتوسین را نیز سبب میگردند. اکسیتوسین از راه جریانخـون به پستانها رسیده و در آنجـا موجب انقباض سلولهای میواپیتلیالی میشود که جدار خارجی آلوئولها را احاطه کردهاند و بهاینوسیله شیر را از آلوئولها به داخل مجاری و از آنجا به خارج میرانند. بهاینترتیب است که در ظرف30ثانیه تا یکدقیقه بعداز آنکه شیرخوار شروع به مکیدن پستان کرد، جریان شیر شروع میشود.
این روند موسوم به اخراج شیر (Milk ejection) یا رهاکردن شیر (Milk let-down) میباشد، ملاحظه میشود که وقتی شیرخوار بهطور مکرر به پستانها گذارده شود، به دلیل عدمانگیزهی کافی در مکیدن شیر، هیچگاه برای مدت حداقل30 ثانیه به مکیدن سینه ادامه نخواهد داد و درنتیجه طبق اصل فیزیولوژیک فوق عمل ejection وlet down روی نخواهد داد و بهتدریج از ترشح شیر کاستهشده و عملاً و بهطور غیرمستقیم به ترویج مصرف شیرخشک کمک کرده و شیرخوار را از منافع شیر مادر محروم خواهد کرد.
بهایندلیل است که اینجانب عنوان نوشتهی خود را برداشتی غلط از توصیههای WHO و AAL انتخاب نموده ام چرا که در بند ششم مقاله ای با عنوان توصیههایی چند در مورد تغذیه با شیر مادر برای نوزادان سالم در ترم که توسط AAP و دپارتمان خدمات انسانی و بهداشتی و کمیتهی تغذیه باشیر مادر در ایالات متحدهی آمریکا در مورد سیاست تغذیه با شیر مادر منتشرشده است، میخوانیم که:
در طول هفتههای اول تغذیه با شیرمادر، مادران را باید تشویق نمود که در ظرف 24ساعت، 8 الی 12بار برحسب علائم اولیهی گرسنگی مثل افزایش هوشیاری، فعالیت بدنی، کجکردن دهان و بالاخره با دهان بهدنبال نوک سینه گشتن (Rooting) شیرخوار را به سینه بگذارند:
During the early weeks of breastfeeding, mothers should be encouraged to have eight to twelve feeding at the breast every 24 hours, offering the breast whenever the infant shows early signs of hunger such as increased alertness, physical activity, mouthing, or rooting
نتیجه: اینجانب درطول چهل و هفت سال طبابت خود که 36 سال آنرا بهعنوان متخصص کودکان به امر طبابت اشتغال داشتهام، در برابر والدینی که بهدلیل بیقراری، گریه و بیخوابی نوزادان و شیرخواران خود به اینجانب مراجعه کرده و میکنند، بدونتوجه بهاینکه در سالن انتظار چند نفر بیمار به انتظار نوبت نشسته اند، تا والدین شیرخوار مورد معاینه را با دلیل و منطق، یعنی بیان همان موارد ذکر شده منتهی فشرده و سادهتر به اهمیت شیردادن ساعتی واقـف نکنم، بیمار دیگری را نمیپذیرم. این یک ادعـا نیست، بلکه حقیقتی است کـه هرکس میتواند دراینمورد به تحقیق بپردازد. من همواره به والدین یادآور شدهام که زمان شیرخواستن شیرخوار شما با شیرخوار دیگر ممکناست متفاوت باشد و لذا نمیتوانم فرمول واحدی را برای همهی شیرخواران توصیه کنم، بلکه این شما هستید که باید با کمک شیرخوارتان فاصلهی زمانی بین دو شیرخوردن را پیدا کنید و وقتی به این امر موفق شدید، خواهید دید که شیرخوار شما تبدیل به آرامترین شیرخواری خواهدشد که در فامیلتان شاهد آن بودهاید.
وقتی زمان دقیق گرسنگی شیرخوار خود را پیدا کردید، اگر مثلا یک ساعت بعد شاهد گریه یا بیقراری او شدید باید در جستجوی علت گریهاش برآیید نه اینکه برای ساکت کردن او از سینهی خود بهعنوان حلال مشکلات استفاده کنید، والا باز همان آش خواهد بود و همان کاسه.
چون نمیدانم زمان گرسنگی و فواصل بین دو تغذیه هر شیرخواری که ویزیت میشود چه مدت است، به مادران توصیه میکنم ابتدا تا 48ساعت، از کوتاهترین زمان توصیه شده یعنی 2 ساعت استفاده کنند. اگرشیرخوار مورد نظر بعد از این مدت، سینه را با میل و اشتیاق گرفت و با دو سه بار مکزدن سینه را رها نکرد و اینکه دلدردها و نفخ کردنها و بیخوابیهایش برطرف شد، میتوان نتیجه گرفت که این دو ساعت برای این شیرخوار بخصوص، زمان مناسبی است و اما درصورتیکه بعداز 2ساعت بازهم بهخوبی از سینه استقبال ننماید و با دوسه بار مکزدن سینه را رها کند، معلوم میشود که فاصلهی دوساعت برای تخلیهی شیر قبلی از معدهی او کافی نبوده است و دراینحال تأکید خواهمکرد که لازم است فاصلهی دو شیردادن را به 3ساعت افزایش دهند. بهجرأت میتوانم بگویم که غالب مراجعان مطب را نوزادانی تشکیل میدهند که اولیایشان از بابت بیقراری و گریههای مکرر شیرخوار خود بهتنگ آمدهاند و هریک وقتی با معرفی والدینی دیگر مراجعه میکنند، کیسهای پُراز داروهای ضدنفخ و ضددلدرد گیاهی و شیمیایی و شربتهای خوابآور را نیز همراه خود آورده و روی میز میگذارند. جالب است که دادن این داروها حداقل بهصورت یک درمان سمپتوماتیک از عهدهی هر شاگرد داروخانهای نیز برمیآید و لزومی ندارد که کسی برای پزشکشدن و گرفتن تخصص، سالهای زیادی از عمرش را صرف آموختن کند اما مهم نقش طبیب، بهخصوص متخصص کودکان است که در حذف مشکل مادران و شیرخواران، ریشهای عمل کند. یکیاز نشانههای درستبودن روش شیردادن ساعتی، کاهش عملی کولیکهای مکرر شیرخوار، خواب راحت و آرامش شیرخوار و نیز مراجعات بعدی والدین دیگری است که بنابه توصیهی مراجعان قبلی به جستجوی استفاده ازاین روش برمیآیند. اما درانتها لازم میدانم به نکتهی کوچکی نیز اشاره کنم و آن اینکه عدهی معدودی از نوزادان در چند روز اول تولد تا ایجاد تطبیق خود با شرایط خارج رحم و تغذیه با شیر مادر، لازم میشود بهطور مکرر به سینه گذارده شوند تا بعداز آشنایی با گرفتن سینهی مادر، بتوان شیردادن ساعتی را آغاز کرد.
خوشحال میشوم اگر نظر و دلایل همکاران محترمی را که مخالف نوشتهی اینجانب هستند، بشنوم و جوابگوی نظر آنان باشم.
ثبت نظر