شماره ۱۰۸۲
دکتر خسرو نیستانی - علوم آزمایشگاهی
جالب توجه اینکه مواردی گزارش شده که یک کودک، کرم توکسوکاراکتی بالغ بااستفراغ و مدفوع دفع نموده که منشاء آلودگی، یک حیوان آلوده بوده است. بهنظر میرسد که گونهی لئونیا بین انسان و حیوان مشترک نباشد و به انسان سرایت نکند. با این همه مواردی گزارش شده که انسان به این گونه مبتلا شده و عارضهی آن استئومیوزیت (مشکل استخوانی عضلانی) و آبسههای جلدی بوده و این مورد درسال1960 از روسیه گزارششده یک مورد آلودگی چشمی با لارو ترکسوکارا از آفریقا گزارش شدهاست. انسان وقتی که با پای برهنه حرکت کند، به لارو آزاد آلوده میشود یا وقتی که در سواحل حمام آفتاب میگیرد، خطر ابتلا وجود دارد که این آلودگیها با لارو کرم قلابدار است. لارو گرنهبرازیلینس مهاجرت جلدی داردکه(Cutaneasus larve Migrant(CLM نامدارد و عارضهاش تورم مزمن و بددرمان پوست است.
نقش سایر کرمهای قلابدار نیاز به بررسی بیشتری دارد و معلوم نیست که آیا آنها میتوانند CLM ایجادکنند یا خیر. مرکز کنترل و پیشگیری آمریکا CLM، (CDC)I را عامل التهاب و خارشپوست میداند و جزو بیماریهای مشترک بهحساب میآورد ولی انسان را میزبان قطعی نمیداند و عمومیترین گونهها، کاننیوم و برازیلینس هستند. CDC تصویب کرده است که گروه کثیری از کرمهای قلابدار، حیوانات را آلوده کرده و میتوانند انسان را نیز آلوده نمایند. گونهیسیلاینکوم میتواند از پوست انسان عبور کند و CLM ایجادکند ولی کار مهمتری انجام نمیدهد. در مکزیک و سواحل غرب آمریکا و استرالیا، گونهی برازیلینس بهعنوان تنها انگل ایجادکنندهی CLM شناخته میشود؛ گو این که CLM از هند که گونهی برازیلینس را ندارد نیز گزارش شدهاست! گونهی توبفورم از پوست انسان عبور نمیکند یا نفوذ بسیار کمی دارد. گونهی کانینوم و السیناریاستنوسفالا بهعنوان عامل ایجاد CLM معرفی شدهاند ولی نقش آنها در ایجاد عارضهی پوستی روشن نگشته است. گزارش قدیمی از یک مورد خودآلودگی با گونهی السیناریاستنوسفالا وجود دارد که نشانمیدهد این گونه میتواند در پوست انسان نفوذ کند. نفوذ در پوست انسان توسط آنکیلوستوما کانینوم با نشانههای پاپول، پوستول، التهاب و قرمزی مشاهده میشود. همینطور نفوذ در فیبرهای عضلانی و ریه دیده میشود که نوع ریوی اپیدمیولوژیکی و بیولوژیکی دارد و محدود به مواد تکدیر و خاص نیست. متعاقب آلودگی با نوع کانینوم، تورم عضلات هم اتفاق میافتد. این لارو OLM هم میدهد و نورورتینیت (تورم عصبی شبیکهیچشم) یکطرفه نیز ایجاد میکند که تحت حاد است و موجب کمبینایی میشود. کرم بالغ نوع سیلانیوم به قسمتهای آسیبپذیر انسان میرسد. بررسی جدیدی یک مورد آلودگی کانینوم را شرح میدهد که نمود آن ورمرودهی ائوزینوفیلی است و در آمریکا و استرالیا وجود دارد. این سندرم تا قبلاز سال ۱۹۹۰ شناخته نشده بود و در تشخیص آن چالشهایی وجود دارد و به مخاط روده هم صدماتی را وارد میکند و نشانههای آن دلدرد، کاهشوزن، اسهال و خونروی از مقعد میباشد. بهطور اتفاقی گونهی سیلانیوم در مرحلهی بالغاش میتواند ناراحتی رودهای و شکمی ایجادکند. برای درمان، دهها دارو مطرح است. از آنجا که بحث ما آزمایشگاهی است و صرفاً جنبهی هشدار به علاقمندان نگهداری از حیوانات را دارد، مسألهی درمان را به اساتید و صاحبان فن، یعنی پزشکان و دامپزشکان میسپاریم و در کار آنان دخالت نمیکنیم. در زمینهی درمان بیماران انسانی، پزشکان دانشمند ما وظیفهی سنگینی دارند. یک مرحله از درمان برای حذف و معدومکردن کرم بالغ، انتخاب داروی مناسب و مؤثر میباشد و یکدسته از درمانها و داروی خاص را هم برای کشتن لاروها در مراحل مختلف لاروی اعمال میکنند. درمان عوارض آلودگی مانند مشکلات چشم، کبد، قلب، ریه، پوست و سایر اندامها و درمان کمخونی نیز مسألهی دیگری است و روش ویژهای دارد و گاهی نیز به انتقالخون و تجویز چند واحد خون نیز نیاز پیدا میکند. آنچه که درمورد اساتید دانشمند و دامپزشک فوریت دارد، این است که داروی مناسب و وسیعالطیفی را برای ازبینبردن کرم بالغ و مراحل چندگانهی لاروی و کنترل عوارض آلودگی انتخابکنند و باتوجه به وضع حیوان و صاحب آن و کلیهی شرایط دیگر، درمان خود را اعمال کنند. البته اطمینان بخشی از تشخیص ابتلا، بهعهدهی همکاران عزیز آزمایشگاهی است. اساتید پزشک و دامپزشک باید بتوانند به گزارش تشخیص اعتمادکنند زیرا من به نمایندگی ازطرف همکاران خودم درسراسر کشور اطمینان میدهم که همهی ما بهراحتی کرم بالغ، تخمکرم و لارو را تشخیص میدهیم. همینطور کرم بالغ آنکیلوستوما و آسکاریس را میشناسیم و فرق بین آسکاریس و توکسوکارا را میدانیم. لارو آنکیلوستوما، تخم آسکاریس و آنکیلوستوما را بهراحتی شناخته و تشخیص سندرم لفلر (عفونت ریه با لارو آسکارس) هم برایمان آسان است و تشخیص درجهی کمخونی در آلودگی کرم قلابدار را نیز قاطع و نزدیک به صحت صددرصد میدهیم و ائوزینوفیلی خون و خلط را هم گزارش میکنیم. اینها را از این نظر میگویم که پزشکان با خیال راحت به درمان بیماران بپردازند. انتخاب داروی مناسب باید باتوجه به نکات متعددی صورتگیرد که ازجملهی این نکات؛ بیولوژی نماتودهی موردنظر و خصوصیات اپیدمیولوژیکی آن، بسته به مناطق پراکندگی جغرافیایی اهمیت کلینیکی آنها و بخصوص مقاومت بالای مراحل آلودگی، فصل و آب و هوای منطقه، مقاومت تخم آسکاریس به موادشیمیایی، درجهیحرارت و درجهی رطوبت میباشد.
ثبت نظر