118

سیمای انسان در جهانِ پسا کرونا

منبع :‌شمارۀ 1234 نشریه پزشکی امروز

سیمای انسان در جهانِ پسا کرونا

گاهی شرایطی نمی گذارند که انسان خود را از صفت های نامطلوب شخصیتّی، مانند دروغ و رشک و خشم و حسد و نفرت و کینه و آز پاک کند وبه یکپارچگی و تعالی شخصّیت دست یابد و عشق را تجربه نماید.

یکشنبه 16 آذر 1399 ساعت 11:54
دکتر مهدی نوری ، FRCP

چند سال پیش، در مقاله ای که با عنوان “ سیمای انسان در اقتصاد مبتنی بر بازار” ، در اطلاعات سیاسی- اقتصادی چاپ و منتشر شد، به سیمای کسانی اشاره کردم که برای هویّت بخشیدن به خود و کسب ماهیّت جعلی، ارزش های اخلاقی و معنوی را از یاد می برند و معنی و مفهوم عشق را درک نمی کنند و با فراموش نمودن خودِ واقعی و اصول زندگی انسانی از عشق و خوشبختی بی نصیب می مانند و به سعادت نمی رسند. گاهی شرایطی نمی گذارند که انسان خود را از صفت های نامطلوب شخصیتّی، مانند دروغ و رشک و خشم و حسد و نفرت و کینه و آز پاک کند وبه یکپارچگی و تعالی شخصّیت دست یابد و عشق را تجربه نماید. انسان جزئی از جهان هستی و بخشی از طبیعت است وبدون در نظر گرفتن این رابطه، جریان زندگی انسان از واقعیت و قانون زندگی دور می گردد و اصول عقل کلّ به حاشیه می رود و عشق از دل آدمی رخت برمی بندد.

این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که انسانِ امروزی خود را از طبیعت جدا کرده و به جای آنکه زندگی طبیعی داشته باشد با اختیارِ قالب های مصنوعی مسیری نامطلوب را در پیش گرفته است.

اریک فروم (Erich Fromm ) ، روان کاو و اندیشمند معروف آلمانی امریکایی، انسان را بخشی از طبیعت می دانست و معتقد بود عشق و برادری و مهر و محبّت در جامعه، عامل ایجاد منش سازنده و مثبت می باشد. به عقیدۀ او عشق و دوستی ازاحساس تنهایی و از خود بیگانگی و ترس و اضطراب افراد می کاهد و سبب همسازی و سازگاری افراد جامعه می شود. متأسفانه استرس‌ها و فشارهای روانی بشر امروزی روزافزون شده و توانایی‌های بالقوۀ افراد را برای عشق ورزیدن کاهش داده است. این فشارها با ایجاد ترس و نگرانی و اضطراب و افسردگی و بی‌خوابی و بدخوابی دور معیوبی را ایجاد می کنند که بر جسم و روان افراد اثر می‌گذارد و سلامت تن و روان را تهدید می نمایند. در این دور معیوب، احساس های هیجانی مانند خشم و رشک و نفرت و کینه چشمگیر می شود و به جای عشق ورزیدن، قدرت ناسازگاری و جدل و مناظره افراد افزایش می یابد. این دور باطل بر رشد و تکامل شخصیّت انسان نیز اثر می گذارد و به شکل گیری شخصیّت های منحرف و بیمارگونه و رفتارهای نابهنجار می انجامد و گام اول برای تباهی دوستی و عشق برداشته می شود.

کیمیای سعادت،کتابی از امام محمد غزالی(450-505ه.ق) است که در آخرین سال‌های قرن پنجم هجری به زبان فارسی نوشته شده‌است. کیمیای سعادت چندین بار به زبانهای انگلیسی، عربی، ترکی، ایتالیایی، هندی و اردو، بنگالی و مالی ترجمه گردیده و به تصحیح احمد آرام و برای نوبت دوم به کوشش سید حسین خدیوجم، در تهران نیز به چاپ رسیده است. در جایی از این کتاب آمده است: “..... جدل‌ و مناظره‌، دوستی‌ و صفا را باطل‌ و تباه‌ می‌سازد و برای‌ انسان‌ دو وجبی‌ غروری‌ به‌ ارمغان‌ می‌آورد که‌ در عالم‌ به‌ این‌ درازا و پهنا نمی‌گنجد. «هیچ‌ چیز دوستی‌ را چنان‌ تباه‌ نکند که‌ مناظره‌ کردن‌ در خلاف‌ و در هر سخنی‌. و معنی‌ رد کردن‌ سخنی‌ بر دوست‌ خویش‌ آن‌ بود که‌ وی‌ را احمق‌ و جاهل‌ خوانده‌ باشی‌ و خویشتن‌ را عاقل‌ و فاضل‌؛ و بر وی‌ تکبر کرده‌ باشی‌ و در او به‌ چشم‌ حقارت‌ نگه‌ کرده‌ باشی‌. و این‌ به‌ دشمنی‌ نزدیک‌تر باشد از آنکه‌ به‌ دوستی‌!...”
شادروان محمود بهزاد نیزکتابی به نام “ هشت گناه بزرگ انسان متمدن” را ترجمه کرده که حاوی مطالبی بسیارآموزنده می باشد . این کتاب ارزنده که 8 رفتار کنونی نوع آدمی را بررسی می کند از کنراد لورنتس(Konrad Lorenz) ، دانشمند اتریشی و برندۀ جایزۀ نوبل فیزیولوژی و پزشکی است. کنراد لورنتس، درکتاب هشت گناه بزرگ ِانسان متمدّن نوشته است: تار و پود سنت های اخلاقی و معنوی انسان امروزی چنان از هم گسیخته شده است که آدمی را سرگردان و ناراضی و از خود بیگانه کرده است. در واقع انسان امروزی درک نمی کندکه با چه بهایی معنی گرایی را از دست داده و تا چه اندازه با عقل گرایی در برابر جهان زیر زمینی روانی عاجز و ناتوان شده است.

لورنتس با انتشار دو کتاب با ارزش انگشتر حضرت سلیمان، و تهاجم ( On Aggression & King Solomon's Ring)؛ شهرت جهانی کسب کرده است. توصیه لورنتس این بود که اگر انسان به خود نیاید جز تباهی و احتمالا نابودی بشریت و تمامی جاندارانی که با نوع آدمی در این کرۀ خاکی زندگی می‌کنند،پی آمدی نخواهد داشت.

انسان ِجامعۀ امروزی ممکن است ادعا کندکه دیگر به افکار کسانی مانند سقراط و مولوی و سهروردی وکارل گوستاو یونگ (Carl Gustav Jung) و اریک فروم نیازی ندارد و در عصری که آدمی می تواند به کرۀ ماه و مریخ برود طبیعت در دست بشر رام شده و نیروهای طبیعی نمی تواند بشر را به ترس و وحشت بیندازد .در این صورت نه کلّ نگری جایگاهی دارد و نه افکار مربوط به اسطوره و هستی و نیستی و جاودانگی. اما واقعیّت این است که زندگی توام با سعادت و خوشبختی فراتر ازحدود فن آوری و اتومبیل و طلا و رفتارهای معمول اجتماعی است و هنوز اثر رؤیا و خواب و اسطوره ها و سمبول ها بر زندگی انسان حاکم است. هنوز انسان نتوانسته  است از ابراز وجود ذهن ناخودآگاه فارغ و آزاد گردد و هنوز نمی تواند از دیدگاه کلّ گرایانه برای شناخت انسان رویگردان باشد. امروزه نیز، انسان به والایش و تعالی و تکامل اخلاقی و شخصیّت و رشد آن نیاز دارد.

جالب است که درست در همین زمان ، یعنی اواخر سال 2019و آغاز سال ۲۰۲۰ میلادی ذره ای بسیار کوچک که فقط با میکروسکوپ الکترونی قابل دیدن است مردمان جهان را به ترس و وحشت انداخت . بسیاری از آدمیان چنان ترسیدند که نزدیکان خود را ترک کردند و بسیاری نیز از ترس و وحشت، خواب و خوراکشان دگرگون شد وخشونت و پرخاشگری و رفتارهای نابهنجار دیگر را در پیش گرفتند و به جدل و مناظره پرداختند.

 

این ذره همان ویروس کرونا بود که مانند هیولایی مقتدر زندگی بشر و تمدن و اقتصاد دنیا و عواطف و احساسات انسان را به مخاطره انداخت و عبادت‌گاه‌های ادیان مختلف، شرکت‌ها، فروشگاه‌ها ،فرودگاه‌ها و مراکز تجمع افراد در سطح جهان را تعطیل کرد.هواپیماها و قطارها زمین گیر شدند و مردم جهان برای مدتها خانه نشینی اختیار کردند و بسیاری نیز جانشان را از دست دادند.

البته از دیدگاهی، ویروس کرونا برای مردمِ هوشیارو اندیشمند توصیه هایی نیزداشت . شاید زبان ویروس هم این بود که:

«این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار...
خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند
آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار»
سعدی شیرازی

همانطورکه درمقاله ویروس کرونا اشاره کرده ام، ویروس ها ذرات بسیارکوچکی هستندکه درخارج از سلول های زنده توانایی تکثیر و همانند سازی ندارند. اما آنها بسیاری از جانوران و گیاهان و باکتری‌ها را مبتلا و بیمار می‌کنند . برخی از ویروس هانیز انسان را بیمار می‌کنند و یا می کشند.

هرذره ویروسی یک هسته مرکزی اسید نوکلئیکی DNA یا RNA به عنوان ماده ژنتیکی دارد. ویروس ها فقط یکی از دو نوع اسید نوکلئیک را دارا هستند و هرگز هر دو را باهم ندارند. 

کرونا ویروس‌ها، با نام علمی Coronaviruses ، خانواده بزرگی از ویروس‌ها را تشکیل می دهند. این ویروس ها نیز یک ژنوم RNA معمولی دارند . تکثیر ویروس‌های ‌‌RNA دار‌، به‌استثنای نوکلئوپروتئین‌های‌ویروس آنفلونزا که در هسته صورت‌می‌گیرد،در سیتوپلاسم انجام‌می‌شود.درتکثیر ویروس، ویریون‌ها روی گیرنده‌های‌یاخته‌ای تثبیت ‌‌شده و سپس به‌ وسیله قطره‌خواری یاپینوسیتوز‌‌ (Pinocytosis) به درون ‌یاخته نفوذ‌ می‌کنند و آنگاه عاری‌از کپسید ‌شده و در‌این‌حال اسید ‌نوکلئیک آزاد‌می‌گردد.سنتز‌های یاخته‌ای به‌علت نفوذ آنزیم‌هایی که فرمان ساخته‌شدن آنها به ویروس مربوط است، متوقف شده و اسید ‌نوکلئیک با دخالت یک RNA پیک، فرمان ساخته ‌شدن پروتئین‌های کپسید را به ریبوزوم‌ها (Polyribosome) صادرمی‌کند. درویروس های RNA دار،RNA به‌عنوان پیک خودوارد ‌عمل ‌می‌شوند، RNA پیک ترجمه می‌گردد و در‌نتیجه یک RNA پلی‌مراز تشکیل‌می‌شود. اما در‌مورد ویروس‌های DNA دار، DNA بخشی‌از اطلاعات خود را به‌وسیله RNA پیک ‌رونویسی می‌کند و امکان سنتز پروتئین‌های ویژه ویروس و آنزیم‌های لازم برای بیوسنتز ویروسی فراهم‌می‌گردد‌.پس‌ازساعاتی،دریاختة میزبان پروتئین و یک اسیدنوکلئیک ویروسی به‌وجود‌می‌آید. ویروس های کرونا عامل بیماریهایی مانند سرماخوردگی معمولی وگاهی بیماری‌های کشنده ای مانند سارس، مرس و اکنون کووید-19 می باشند. در حقیقت پس از راینوویروس ها (Rhinovirus) ، کروناویروس ها را باید بزرگترین عامل ابتلا به سرماخوردگی و عفونت‌های تنفسی دانست . پس از انجام پژوهشها و شناخت کرونا ویروس‌ها، که در سال۱۹۶۵میلادی آغاز شد مطالعه بر روی این ویروس ها تا اواسط دهه ۱۹۸۰ ادامه داشت. با این توضیحات می توان دریافت که ذره‌ای کوچک آرامش مردمان جهان را به خطرانداخته است و حتی دانشمندان را درگیر معمایی مشکل کرده است. در جامعۀ جهانی امروزی دسترسی به آسایش خاطروآرامش واقعی یک دغدغۀ اصلی به شمار می آید و علاوه برترس از خود ویروس، وحشت ازمرگ، ترس از فقر و نداری و بیکاری و گرسنگی و دزدی به دغدغۀ انسان امروز افزوده شده است .

شاید منطقی باشد که گفته شود تسکین هیجان و اضطراب و رهایی از شرّ نگرانی و ترس و دلواپسی و کشمکش‌های درونی زمانی انجام می پذیرد که فرد با آگاهی و به کمک خرد و اندیشه و راهنمایی مربی آگاه، خود و مسئولیت خود ِواقعی اش را بشناسد.اما پیچیدگی مسایل ناشی از بیماری کووید19 دنیای معنوی آدمی را به صورتی متزلزل کرده که در افراد نگرانی و اضطراب و ناسازگاری ایجاد نموده است.

بررسی ها نشان می داد که بیماری کووید-19 از یک بازار محلی ماهی‌فروشان در ووهان چین ریشه گرفته است. بازار ووهان ( Wuhan )، که بعد از شیوع بیماری جدید بسته شد، دربخش فروش حیوانات وحشی خود،حیوانات زنده و قصابی شده و نیز غذاهای دریایی عرضه می کند. ووهان یکی از شهرهای پرجمعیت کشور جمهوری خلق چین است،که بیش از ده میلیون نفرجمعیت دارد. البته باید توجه داشت که بیماری از مدتها قبل شایع شده و کم و بیش از بیماری جدید تنفسی شبیه بیماری سارس گفتگو می شد. حدود ده روز پس از گزارش مقامات چینی به سازمان جهانی بهداشت ، عامل بیماری تنفسی شبیه ذات الریه را نوع جدیدی ازویروس کرونا دانستند .صرفنظرازدیدگاهای مختلف پیرامون چگونگی شیوع بیماری کووید19 ،اعم ازاینکه منشا در همان بازار وهان چین باشد یا آنطور که رابرت گَری (Robert Gray) استاد دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تولان آمریکا گفته است منشأ کووید‌19 بازار آبزیان ووهان چین نباشد و این ویروس‌ها منشا قدیمی ترداشته باشند ویا دیدگاه‌هایی که شیوع بیماری را با مهندسی کردن ویروس در آزمایشگاه مربوط می‌دانند که به طور عمدی یاتصادفی مردم جهان را آلوده کرده است و یا دیدگاه های مختلفی که شیوع بیماری را با دلایل دیگر توجیه می کند،باید به این واقعیت توجه داشت که جهان پس از ویروس کرونا، دنیای پیش از آن نخواهد بود. خطر افزایش فقر و نابرابری، بیکاری فزاینده ،رکود اقتصادی، ایجاد مشکلات غذایی، وضعیت مسکن و بیماری های واگیرمختلف و اختلالهای روانی دور از ذهن نخواهد بود .همچنین تغییرات اساسی وبنیادی درنظام‌های آموزشی، از ابتدایی تا دانشگاه رخ خواهد داد وبا ایجاد شکاف‌های طبقاتی ایجادبحران‌های اجتماعی نیز قابل تصور خواهد بود.از کار افتادن چرخ اقتصاد و ورشکستگی‌های بزرگ بسیاری ازصنایع و مشاغل، ازصنعت نفت گرفته تا خدمات هواپیمایی ،قطارها و خودروسازی وصنایع دیگر،را با مشکل رو به رو خواهد کرد وبا نفوذ جادویی کرونا در نظام مراودات اجتماعی، روابط انسان ها و زندگی آنان را دگرگون خواهد ساخت.

عده ای ازکارشناسان صاحب نظر معتقدند ویروس کرونا بنیادی‏‌ترین مفاهیم مربوط به تولید جهانی را در هم می ریزد.کورونا با تعطیل کردن کارخانه‏‌ها و تولیدی‌ها در مناطق مبتلا به بیماری کووید-19، مشکلات بزرگی را ایجاد می کند و در دراز‏مدت نیز، شاید ویروس کرونا برخی کسب‏ وکارهارا تعطیل نماید وبا از هم‏ گسستن افراد از نیروی کار، سبب کاهش تولیدات اقتصادی شود ومردم را متحمل فشارهای شدید نماید.برخی دیگر از کارشناسان معتقدند ویروس کرونا می‌‏تواند کمر جهانی‏‌سازی اقتصاد را بشکند و بازگشت جهان به آن ایده از جهانی‌‏شدن متقابل و نافع برای همه،که در ابتدای قرن 21 میلادی طرح شده بودرا مشکل نماید.کسانی نیزبیماری کووید19 را بزرگ‏ترین بحران جهان کنونی می شناسند که ابعاد آن بسیار گسترده است. با توجه به تمامی این پیش آمدهای احتمالی،واقعیت این است که اصولاً انسان میل دارد برای زندگی خود معنی و مفهومی بیابدوبر اساس آن امید و رضایت خاطر داشته باشد. امّا نکتۀ مهم این است که معنی را نمی توان خرید یا بارهن و اجاره آن را تملّک کرد.

در سایه ترس و وحشت نیز یافتن معنا ومفهوم زندگی انسانی مشکل می نماید. اغلب در فلسفۀ کل نگری،که انسان را به صورت جامع و کامل نگاه می کند و به تمامیّت انسان می اندیشد،توصیه می شود که برای حفظ هویّتِ انسان، نباید به روش های مصنوعی و دیدِ ذرّه گرایانه متوسل شد. زندگی ِانسان در فلسفۀ کلّ گرایی معنای خاصی دارد و به مجموعه عواملی مربوط می گردد که نمی توان با اجزای آن عوامل به آن دست یافت. حفظ هویّت واقعی و اجتناب از بیگانگی به خویشکاری وخودشکوفایی نیازدارد.در این صورت می توان ازتضادهای فکری و رفتاری در امان ماند و انتظار آرامش و سعادت را داشت. اما واقعیت این است که اگرفشارهای تکنولوژی واقتصادی در جامعۀ مدرن، دنیای معنوی آدمی را متزلزل کند و در افراد نگرانی و اضطراب و ناسازگاری ایجاد نماید، به سادگی نمی توان عشق و هنر عشق ورزیدن را تجربه نمود وکلیدسعادت را یافت. درست است که انسان در هر شرایطی برای زندگی خود معنایی می یابدکه به شادی و نشاط طبیعی اوکمک کند ،اما نیل به عشق واقعی مستلزم این است که انسان بتواند از خودشیفتگی وخودخواهی، دروغ، حسد، حرص و کینه و نفرت دست بکشد و با اطمینان راه را برای خوشبختی و احساس عشق هموار نماید. ویروس کورونا علاوه بر تاثیرات اقتصادی خود، می تواند ترس و وحشت و استرس و فشارهای روانی ایجاد کند ، خشم و پرخاشگری را دامن بزند، بذرکینه و نفرت رابکارد،حرص و آز و دروغ گویی را بیشتر کند ، بدبینی و نفاق را افزایش دهد،از صفا و بی ریایی بکاهد،عشق ومحبت وروابط عاطفی آدمیان را کاهش دهد،سبب تغییر روان شناسی انسان گردد و شخصیت جعلی و بیگانه از خودِ آدمی را نمایان سازد و هر روز انسان را از پدیده های طبیعی دور ترنماید. بسیاری از روان شناسان نامی،با نظریه های خود به انسان هشدار داده اند که انتخاب شخصیّت ِجعلی سبب بیگانه شدن انسان با خود ودیگران و دور افتادگی از اصالت انسانی می شود. پرفسور یونگ معتقد است انسان متمدّن همانندی ناخودآگاه عاطفی خویش را با پدیده های طبیعی از دست می دهد و در واقع انسان متمدّن یا انسان تکنولوژی وحالا انسان کورونا زده بیشترخود را از جهان و طبیعت جدا کرده و در موارد زیادی با دیگران و حتی با خود بیگانه می شود.

پیش از این، به مدیریت تنش ها و استرس ها و تکنیک های دستیابی به آرامش اشاره کرده ام که نتایج آنها در نشریات علمی مختلف مانند طب کل نگر ، پزشکی امروز و نشریات دانشگاهی چاپ و منتشر شده است. از جمله این روش ها ، مراقبه و شیوه های مراقبه است که درشماره های این نوشته به تحلیل این پدیده ها وترسیم سیمای انسان پساکورونا و روشهای دسترسی به آرامش پرداخته می شود.

تعداد بازدید : 1987

ثبت نظر

ارسال