شماره ۱۱۷۷
بهکرّات ادعا میشود که درمورد روش اثر نورولپتیکها وضعیت روشنی وجود ندارد. این ادعا درست نیست و برخلاف زمان کشف نورولپتیکها، امروزه بسیاری از موضوعات را درمورد متابولیسم و نقاط مورد اثر آنها در مغز و همچنین برای نمونه با استفاده از روشهای نوین تصویربرداری مانند (Positronen-Emission Tomography(PET اطلاعات زیادی درمورد تغییرات متابولیکی این داروها درچهارچوب روند درمان اختلالات پسیکوتیک بهدست آوردهایم.
داروهای نورولپتیک در درجه اول برمغز میانی و سیستم لیمبیک مغز درمتابولیسم عناصر پیامآور (Transmitters) اثرمیگذارند و از این روش، انتقال تحریکهای شیمیایی و الکتریکی میان سلولهای عصبی را تحتتأثیر قرارمیدهند.
نوروترانسمیترها (Neurotransmitters) عناصر پیامآوری هستند که انتقال تحریکات عصبی مابین سلول عصبی و جایگاه اتصال آنها (شکاف سناپتـیک) (Synaptic Split) را انجام میدهند. این عناصر پیامآور (Boten stoff) نقش مهمی در انتقالSignals یا نشانهها میان عضو فرستنده و عضوگیرنده در مغز ایفا میکنند.
این فرآیند درمورد انتقال ادراک و احساسات و مشاهدات از اعضای حسی خارجی نسبت به مراکز ساخت و پرورش پیامها در مغز و همچنین برای انتقال احساسات و نشانههای بدنی بهحساب میآیند. همچنین در اتصال ادراک و احساسات نقش دارند.
درحالحاضر بیشاز ۵۰نوع Transmitter شناختهشدهاند که بهعنوان پیامآور در مغز موثربوده و ادراک داخلی و خارجی انسان را به فعالیتهای ارگانیک متصل نموده و آن را هماهنگ مینمایند.
هریک از Transmitter برای قسمت خاصی از مغز و سلولهای مغزی مربوط به آن تنظیم شدهاند که خود دارای اندام گیرنده مخصوص برای هر یک از پیامآوران میباشند؛ به اصطلاح گیرندهها یا Receptors این سیستم جامع و پیچیده انتقال تحریکات عصبی، به روشهای مختلف آماده پذیرش اختلالات گوناگون است.
درمورد پسیکوزها از نوع اسکیزوفرنی، امروز این تصور حاکم است که بهدلیل تحریکات زیاد و غیرقابل تحمل برای سلولهای خاص عصبی ازطریق بیماری، استرسهای روانی یا فشارهای محیطی اجتماعی یا توسط تمامی این عوامل با یکدیگر، پیامآوران خاص بخصوص دوپامین (Dopamine) بیشتر تولید و ترشحمیگردند که بهعلت اشباع در گیرندههای عصبی (Receptor) ایجاد واکنش و اختلالمینمایند و بهصورت نشانههای شناختهشده پسیکوزها در اسکیزوفرفی ظاهر میگردند؛ اختلال در ادراک، اختلال در احساس و اختلال در انگیزه و حرکت.
نورولپتیکها در این جرقه متابولیسم آسیبدیده ترانسمیتر(Transmitter) دخالتمیکنند. بهاینترتیب که قابلیت دریافت محرکهای خاص حساسشده در سلولهای عصبی را برای عناصر پیامآور مربوطه سد مینمایند. بهاینصورت که خود نورولپتیکها با گیرندههایعصبی (Receptors) ارتباط برقرارنموده و ترکیبمیشوند. ازاینطریق نشانههای اختلال اسکیزوفرنی کمشده یا قطعمیگردند.
اثر نورولپتیکها نشانهای (Symptomatic) میماند. زیرا که آنها فعلاً قادر نیستند تا متابولیت تحریکشده و تولید زیاده از حد دوپامین (Dopamine) را در سلول عصبی کنترلنموده و به وضع نرمال درآورند. آنچه باقی میماند همچنان محفوظ داشتن روشهای درمانی کلاسیک است؛ دوری از تحریکات عصبی، کاهش استرسهای روانی و همچنین فیزیکی، اجتناب از درگیریهای اجتماعی و رواندرمانی حمایتی و فارماکوتراپی با نورولپتیکها.
با دخالت نورولپتیکها در انتقال مختلشده تحریک عصبی مابین سلولی به هر دلیل با پیآمد اختلال درتجزیه و تحلیل ادراکات فکر و تحریکهای عصبی، بیمار در وضعیتی قرار میگیرد که میتواند بهتر با مزاحمتهای درونی خود کنار بیاید و از وضعیتهای استرسزا دوری جسته و نیروهای شفابخش خود را پویا بگذارد.
یک مشکل در درمان با نورولپتیکها این است که آنها خیلی کم اختصاصی عملمیکنند. آنها فقط خیلی بینظموترتیب در مجموعه اختلالات اتفاقافتاده در انتقال تحریکات عصبی نزد بیماران اسکیزوفرنی دخالتمیکنند و درضمن همچنین روند انتقال تحریکات عصبی که دچار بیماری نشدهاند را نیز سد میکنند و بهعلت اثرگذاری غیراختصاصی خود، نواحی دیگری از مغز را تحت تاثیر قرار میدهند که کاملا دارای فعالیتهای دیگری میباشند.
برای مثال از این طریق سبب بروز آثار جانبی حرکتی اکستراپیرامیدال (Extrapyramidal) و همچنین اختلالات جانبی اعصاب گیاهی (Vegetative) نزد بیمارانی میگردند که نورولپتیک مصرف میکنند.
همزمان سلولهای عصبی درمقابل دخالت نورولپتیکها در چرخه متابولیسم، از آنها با ساختن گیرندههای اضافی (Receptors) دفاع مینمایند. حداقل قسمتی از این گیرندههای عصبی تازه ساختهشده، پساز پایان درمان با نورولپتیکها نیز باقی میمانند. این گیرندههای باقیمانده احتمالا عامل ابتلا بهدیسکینزی (Dyskinesia) دیررس نزد برخیاز بیماران میباشند.
• اثرات:
بهطورکلی اتفاقنظر دراینمورد موجود است که نورولپتیکها را نه در خطاول درمان بیماریها بلکه میتوان در وضعیت سندرمهای خاصی آنها را بهکارگرفت. مهمترین اثرات کلی نورولپتیکها که عنوان شدهاند عبارتنداز:
ـ میزان کاهش و کنترل بیقراریهای روانی/ رفتاری
ـ تعادل و آرامش احساسی
ـ کاهش و کنترل بههم ریختگی روانی
مجموع اثرات نورولپتیکها به این ترتیب بسیار گستردهتر و غیراختصاصیتر از انواع نشانههای بیماریهای روانی میباشد.
ضمناً نورولپتیکها برای رفع حالت تهوع و استفراغ نیز بسیار موثر هستند. همچنین در درمان اختلالات حرکتی شدید مانند Huntington Chorea نیز بهکارگرفته میشوند.
تحریک عصبی بهطورطبیعی:
یک تحریک الکتریکی آزادشده توسط یک اثر حتی باعث ترشح یک ماده حاوی پیام درشکاف بین سلولهای عصبی خواهد شد (شکل۱)
وقتیکه مولکول ماده حاوی پیام به محل اتصال در سلول مجاور رسید یک تحریک عصبی الکتریکی جدید حمل پیام را ادامه خواهد داد (شکل۲)
ماده حاصل پیام به سلول اصلی خود باز خواهد گشت. (شکل۳)
هدایت تحریکعصبی در بیماری و روش اثرگذاری نورولپتیکها:
سلولعصبی بیمار بیشازاندازه و زیادی ماده حامل پیام را در شکاف میانسلولی ترشحمیکند (شکل۱)
بهاینترتیب سلول مجاور در یک حالت تحریک مداوم قرارمیگیرد. بعداز درمان با نورولپتیک داروی مؤثر محلهای اتصال سلول مجاور را سدمیکند تحریک متوقفمیشود(شکل۲)
ثبت نظر