پارسی نویسی در ارولوژی; سازنده یا مخرب ؟

پزشکی| اورولوژی| عمومی| پزشکی امروز

. ولی باید به این معنا توجه داشت که واژه یابی فارسی از عربی زدایی جداست. حفظ و نگهداری واژه های قدرتمند عربی در زبان ما می تواند به عمق و قدرت زبان فارسی کمک کند ولی استفاده از واژگان فارسی تعارضی با این معنا ندارد

شنبه 5 بهمن 1398 ساعت 16:18
دکتر حامد اخویزادگان، استادیار ارولوژی، بیمارستان سینا، دانشگاه علوم پزشکی تهران

به کار بردن واژه های پارسی در نوشته های پزشکی و بی گمان در دیگر دانش ها همیشه چالش برانگیز بوده است. این بحث و گفتمان به ویژه در سال های اخیر به دلیل تلاش فرهنگستان برای برگردان واژگان کتب دبیرستانی در رشته زیست شناسی  مانند واژه سازی برای میتوکندری، شبکه آندوپلاسمی و.... بسیار بالا گرفته است.

 

پارسی نویسی در ارولوژی; سازنده یا مخرب ؟

 

یکدسته از مخالفان، زبان شناسان هستند که به طور عمومی مخالف واژه یابی پارسی هستند و معتقدند که حضور واژگان خارجی مخصوصا عربی به ژرفای فارسی افزوده است و در دوره 1400 ساله استفاده از آنان، دیگر واژگان عربی نیستند اگرچه ریشه تازی داشته باشند. ولی باید به این معنا توجه داشت که واژه یابی فارسی از عربی زدایی جداست. حفظ و نگهداری واژه های قدرتمند عربی در زبان ما می تواند به عمق و قدرت زبان فارسی کمک کند ولی استفاده از واژگان فارسی تعارضی با این معنا ندارد. برای نمونه ساختن و استفاده از واژه پیشگفتار به جای مقدمه در ابتدای این گفتار غنای زبان را خدشه دار نمی کند تنها باعث داشتن دو واژه برای یک معنا می شود. نمونه دیگر از این دست لغت وزارت حفظه الصحه است که با همت واژه سازان و واژه یابان پارسی با وزارت بهداشت که بسیار زیبنده و جذاب است به فراموشی  سپرده شده است و چیزی از غنای زبان مادری ما کم نکرده و بلکه افزوده است. 

گروه دیگر از منتقدین متخصصین رشته های تخصصی هستند. گروهی که همچنان از استفاده میزنا به جای حالب، و میزراه و پیشابراه به جای مجرای ادرار خودداری می کنند و حتی ترجیح می دهند در متن کتاب فارسی که می نویسند لغت رنال به جای کلیوی و اورتر را به جای جایگزین فارسی آن استفاده کنند و فارسی نویسی واژه انگلیسی را بهتر از واژه های پارسی می دانند. اگرچه گاهی استفاده از لغات فارسی سختی هایی به همراه دارد ولی از این رهگذر جامعه پزشکی سودهای زیادی برده است. هنوز مدت طولانی از زمانی که به جای Pelvis ترجمه کلمه به کلمه آن در عربی را بکار میبردیم (حوضچه کلیوی) نمی گذرد و اکنون واژه بسیاز زیبای لگنچه که توسط استادان فارسی و پزشکی انتخاب شده یک واژه ساده و بیاد ماندنی و کمتر کسی از معادل عربی یا انگلیسی آن استفاده می کند. استفاده از لغت یاخته به جای سلول یا رویان به جای فیتوس (Fetus) از بار علمی کتاب ها یا مقاله ها کم نمی کند.

این نوشتار برآنست که چند واژه فارسی را که در رشته ارولوژی کاربرد بیشتری دارند معرفی  و بررسی نماید.

 

مواد و روش ها:

 

با بررسی ایندکس کتاب ارولوژی اسمیت واژه هایی که بیشترین استناد را داشتند انتخاب شدند و معادل فارسی آن ها در فرهنگ لغت دهخدا، معین و دیکشنری آنلاین آبادیس و موتور جستجوی گوگل جستجو شدند و نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار گرفتند و تنها واژه هایی که جایگزین مناسب تر داشتند در نگارش مقاله مورد استفاده قرار گرفتند.  

 

نتایج و بحث:

 

الف) واژه های کالبد شناسی (Anatomic):

 

آناتومی یا کالبد شناسی از اولین بخش های پزشکی بود که سنگ بنای واژه یابی در آن گذاشته شد. علت (شوند) آن هم  کلمه های عربی سخت از متون قدیمی بودند. در جدول شماره 1 تعدادی از اعضای ارولوژی  و برگردان فارسی آن ها آورده شده است.

 

جدول شماره 1- معرفی واژه های پارسی بخش های دستگاه پیشابی-شرمگاهی (ادراری-تناسلی) 

 

نام رایج

نام فارسی

توضیح

غده آدرنال یا فوق کلیوی

برگورده

این واژه ازترجمه فارسی فوق کلیوی ساخته شده است. که شامل "بر" ( بر روی ) و "گورده" (کلیه) است.

کلیه

گورده، میزه 

این لغات هنوز در مناطق زاگرس نشین و خراسان بزرگ استفاده میشوند.

لگنچه

لگنچه

خوشبختانه موفقترین واژه در در این گروه لگنچه است که مورد اقبال عموم است.

حالب

میزنا

حالب لغت عربی از ریشه حلب یا شیر است و به معنای دوشنده است و به خوبی حرکت پریستالتیسم این عضو را برای تخلیه ادرار از لگنچه نشانه می دهد. میز به معنای کلیه و نای به معنی نی است، لوله ایکه به کلیه وصل است.

مثانه

پیشابدان

پیشابدان ترجمه و برگردانی کارکردی است وکار مثانه، به معنای ذخیره کننده ادرار را نشان میدهد.

مجرای ادراری

پیشابراه، میزراه

پیشابراه به معنای مسیر ادرار و میزراه به معنای راه کلیه است.

سمینال وزیکول

پسآبدان

این واژه برگردان کارکردی سمینال وزیکول است که محل ذخیره  Semen است.  

بیضه

خاگ

خاگ یا خایگ واژه های پهلوی برای بیضه هستند.

اسکروتوم

خاگدان

این واژه هم کاملا آناتومیک یا کالبدی ساخته شده است و محل و جای خاگ (بیضه) را مینمایاند.

پنیس

نرینه، وسه، نیمور

در پارسی بعضی از این واژه ها فراموش شده اند (وسه و نیمور) و بعضی عامیانه انگاشته میشوند (نرینه) ولی در نثر و نظم شاعران پرآوازه قدیمی ایران نیز از این واژگان استفاده شده است. 

 

 

ب) واژه های کارکردی (فیزیولوژیک)

 

با توجه به پیشرفت بیشتری که فیزیولوژی نسبت به کالبد شناسی قدیم داشته است غنای لغات فارسی در این قسمت با کاهش واضح رو به رو می شود. تعدادی از واژه های پیشنهادی در جدول شماره 2 آورده شده اند.

 

جدول شماره 2- معرفی واژه های پارسی کارکردی (فیزیولوژیک) دستگاه پیشابی-شرمگاهی (ادراری-تناسلی) 

 

نام رایج

نام فارسی

توضیح

ادرار

پیشاب

پیشینیان با اعتقاد تقابل ادرار و منی به ترتیب از جلو و پشت ادرار را پیشاب می نامیدند.

منی (Semen)

پسآب

اعتقاد داشتند که منی از پشت و ناحیه کمر تولید می شود و هنوز در خراسان بزرگ استفاده  می شود.

نطفه (اسپرم)

زامه، آویا

ژامه از ریشه زاواتار یا دادماد اوستایی و آویا از ریشه پهلوی و هردو به معنی نطفه هستند.

جنین

رویان

رویان از ریشه رویش و از ساخت های زیبای فرهنگستان است.

نعوظ (Erection)

برخاستگی

هنوز تعداد زیادی از مردم معنای نعوظ را نمی دانند و برای تشریح Erectile dysfunction از واژه "برنمیخیزد" استفاده می کنند.

میل جنسی

آزکامی

آز به معنای خواستن و حرص و کام به معنای واضح کامروایی است.

 

پ) واژه های فارسی برای بیماری ها

 

بیماری ها نیز تغییرات زیادی داشته اند. شاید کل دردهای شکم دردوره هایی از پزشکی قدیم  به قولنج و باد تفسیر می شدند و این گستردگی را نداشتند. آماس کلیه یا ریه امروزه هرکدام نام خود را دارند. به زعم بعضی طب قدیم مبتنی به دسته بندی ها بوده است و نه به تشخیص ها.  بعضی از نام های شایع تر این گروه در جدول شماره 3 آورده شده است.

 

 جدول شماره 3- معرفی واژه های پارسی ابیماریهای دستگاه پیشابی-شرمگاهی (ادراری-تناسلی) 

 

نام رایج

نام فارسی

توضیح

پریاپیسم

شقدرد

شق در فارسی نام دیگر نعوظ یا برخاستگی پنیس است.

آزواسپرمی

آپاویا

آپا به معنای بدون و آویا به معنای نطفه است.

عقیم

سترون

مرکب از استر (فرزند الاغ نر و اسب ماده که بچه دار نمیشود) و ون به معنای شبیه است.

ناتوانی جنسی

ناتوانی آمیزشی

امروزه استفاده می شود.

بیماری مقاریتی

بیماری آمیزشی

امروزه استفاده می شود.

عارضه

بدآمد

این واژه را با الگوبرداری از پیآمد ساخته شده است و البته مختص ارولوژی نیست.

پف (Edema)

خیز

خیز لغت شناخته شده است.

 

ت) گروه واژه های عمومی پزشکی

 

گروهی از لغت ها در تمام رشته های پزشکی استفاده میشوند و مختص رشته خاصی نیستند و گاه ریشه های پهلوی-اوستایی دارند گاه به تازگی ساخته شده اند. از آن جمله کاردپزشک (به معنای جراح که واژه پهلوی است)، پلشتی (عفونت)، آماس (التهاب)، روند بیماری (سیر بیماری)، شوند (علت )، پیخال (مدفوع) و یاخته (سلول) از این گروه هستند. 

بیشتر واژه های تخصصی اروپایی ارولوژی هنوز جایگزین فارسی مناسب ندارند و این بیشتر به دلیل تفاوت سطح علمی ارولوژی کنونی و ایران باستان است. در این میان به نظر می رسد تنها راه نوشتن متون ارولوژی فارسی استفاده از این لغات بدون تغییر باشد. ولی این مساله در مورد واژه های عربی صادق نیست و جایگزینی آن ها در زبان فارسی به دلیل برتری علمی نبوده است و بیشتر به دلیل نفوذ فرهنگی رخ داده است. به همین دلیل واژه های عربی ارولوژی مانند ادرار، منی، عقیمی وغیره که در بخش پیشین آورده شدند به راحتی با جایگزین های مناسب مانند پیشآب، پسآب و سترونی و...قابل جایگزینی هستند.

واژه های اروپایی باید به تدریج و با احتیاط و گذر زمان توسط متخصصین ارولوژی یافت یا ساخته شده و به فرهنگستان پیشنهاد شوند و جامعه ارولوژی هم باید از واژه های در دسترس فارسی استقبال کند. 

 

نتیجه گیری:

 

زبان پارسی به دلیل پیشینه قومی طولانی در رشته پزشکی و حضور اقوام  مختلف ایرانی که واژه های بکر ودست نخورده ای دارند غنای شگرفی از واژه های این رشته را دارد که به طور نمونه در این گفتاربه بخش ارولوژی پرداخته شده است. به نظر می رسد علاوه بر نگه داری واژه های عربی که وارد زبان ما شده اند و اکنون بخش جدایی ناپذیر زبان فارسی شده اند و آموختن واژه های علمی اروپایی همچنان باید به دنبال پیدا کردن و ساختن واژه های زیبا و کارآی فارسی باشیم تا پویایی زبان خود را در راه دانش گسترش دهیم. این وظیفه ای نیست که فرهنگستان زبان فارسی از عهده آن برآید چون گستردگی رشته ها به گونه ای است که حتی در رشته پزشکی هم معنای دقیق لغوی یک واژه غربی توسط متخصصین همان رشته درک می شود. باید انجمنهای علمی در این موضوع ورود کنند و پیشنهادهای خود را به فرهنگستان ارائه دهند تا زیر دست آن بزرگواران زبان پارسی، آبدیده و پالایش شوند.  

 

منابع:

 

  • دهخدا ع ا, زیر نظر معین م و شهیدی ج. لغتنامه دهخدا. چاپ پنجم. انتشارات دانشگاه تهران. تهران. ایران. 1377
  • معین م. فرهنگ معین 6 جلدی. چاپ 23. انتشارات امیرکبیر. تهران. ایران. 1393
  • بدون نام. دیکشنری آنلاین آبادیس. https://dictionary.abadis.ir
  • جرجانی ا. ذخیره خوارزمشاهی. چاپ اول. انتشارات امیرکبیر. تهران. ایران. 1390
  • سیدکمال حاج سیدجوادی. واژگان سلامت در ادب فارسی. ١٣٩- سال یازدهم شماره اول بهمن اسفند ١٣٩٠ ص139-149.
  • گلنار قلعه خانی و محسن محمودی. بررسی ریشه شناختی چند اصطلاح مربوط به پزشکی و بیماری در ایران باستان. مجله مطالعات تاریخ پزشکی 2016؛ دوره 5، تابستان ، شماره 3 ، صفحات: 133-142.
  • خدابخشی س. بهداشت و درمان در ایران باستان. ویرایش دوم. انتشارات فروهر. تهران. ایران. 1376
  • زهره زرشناس. پزشکی در ایران باستان. فصلنامه تاریخ پزشکی سال اول، شماره اول، زمستان صفحه 12-35.

 

تعداد بازدید : 1349

ثبت نظر

ارسال