سال گذشته، طی انجام یک بررسی، توسط پژوهشگران دانشگاه آمستردام گزارش شده بود که افسردگی در سالمندان سبب افزایش احتمال بروز دمانس (زوالعقل، dementia) و فرسایش خفیف شناخت mild cognitive impairment (باکوتهنوشتMCI) میگردد. نتایج سایر بررسیها نیز حامی این ادعا بودند ولی مکانیسمهای زمینهساز این همراهی روشن نبود. اکنون، یک بررسی جدید که در نشریهی Neurology، شمارهی30ژوئیهی 2014 بهچاپ رسیده بر ارتباط میان افسردگی و دمانس نوری تابانیده است.
ارتباط میان افسردگی و زوال عقل سبب پیدایش سوالات متنوع در ذهن میشود ازجمله:
ـ آیــا دمــانس، پـیـامــد افسردگی است؟
ـ آیا این دو مشکل، درمغز از مشکلات زمیــنهساز مشابهی بهوجود میآیند؟
ـ آیا رابطهی افسردگی با دمانس، ارتباطی با آسیبشناسی مرتبط با دمانس ندارد؟
درتلاش برای پاسخ گفتن به این سوالات، پژوهشگران دانشگاه Rush در شیکاگوی آمریکا تعداد 1764 داده مربوط به افرادی با سن متوسط 77 سال را آنالیز کردند.
هیچیک از شرکتکنندگان درآغاز بررسی، دچار مشکلات حافظه و تفکر نبودند. هرسال تامدت متوسط ۷/۸ سال، این افراد ازنظر نشانههای افسردگی مانند کاهش اشتها و تنهایی ارزیابی شدند و تستهایی انجام دادند که مهارتهای حافظه و تفکر را اندازهگیری میکرد.
درطول دورهی بررسی، 680 نفر درگذشتند. در 582 نفر ازاین افراد برای شناسایی هرنوع پلاک یا کلافهی مرتبط با دمانس و نیز هرنوع نشانهی دیگر صدمهی مغزی اتوپسی انجام شد.
درطول دورهی بررسی، پژوهشگران دریافتند که در 315 (18٪) شرکتکننده دمانس بهوجودآمده است حال آنکه 922 (52٪) شرکتکننده دچار فرسایش خفیف شناخت شدند. این حالت پیشتاز بیماری آلزایمر، یعنی شایعترین شکل دمانس است.
طبق نظر پژوهشگران، میان میزان صدمهی مغز در شرکتکنندگان میزان نشانهها یا تغییرات در نشانههای افسردگی رابطهیی مشخص نشد. این امر حاکی از آن است که رابطهی میزان افسردگی و دمانس، مستقل از تغییرات مغزی است که بهعلت دمانس ایجاد میشوند.
محققان دریافتهاند آن عده که بهMCI دچار میشوند به احتمال زیادتر پیشاز تشخیصMCI از میزان بالاتر نشانههای افسردگی برخوردارند. اما درمقایسه با افرادی که دچار MCI نمیشوند، احتمال تجربهی هر نوع تغییر در نشانههای افسردگی به دنبال تشخیص MCI زیادتر نیست.
شرکتکنندگانی که دچار دمانس میشوند به احتمال زیادتر پیشاز تشخیص دمانس از میزان بالاتر نشانههای افسردگی بهرهورند، اما بعداز تشخیص نشانههای افسردگی درآنها به احتمال زیادتر کاهش مییابد.
درمجموع، دارابودن میزان بیشتر نشانههای افسردگی با نشیب سریعتر شناخت ارتباط دارد. پژوهشگران اظهار داشتهاند که نشانههای افسردگی در4/4٪ قابلیت تغییر در نشیب شناخت وجود دارد و نمیتوان آن را به میزان صدمهی مغز نسبت داد.
این یافتهها ازآن جهت تحریک برانگیز است که نشان میدهد افسردگی در واقع، عامل خطرساز دمانس است واگر بتوان آن را هدف گرفت و از افسردگی پیشگیری کرده یا آن را درمان کرد به انسان کمک میشود توانایی تفکر و خاطره در کهنسالی حفظ شود.
ثبت نظر