آیا تابهحال برای شما پیش آمده است که هنگام انجام یک کار ذهنی چالشبرانگیز مشغول رویاپردازی شوید و بعد خود را از این بابت سرزنش کنید که اجازه دادهاید ذهنتان منحرف شود؟ شاید این موضوع آنقدرها هم بد نباشد و بتوان به تحقیقی اشاره کرد که استفاده از نواحی مغزی مربوط به وضعیتهای ذهنی «خارج از کار» ازجمله رویاپردازی و یادآوری خاطرات ـ کارایی برخی فعالیتهای خاص ذهنی را افزایش میدهد.
براساس یک تحقیق جدید، رویاپردازی حتی میتواند کارایی ذهنی را افزایش دهد. این مطالعه که در مجلهی نوروساینس بهچاپ رسیده است توسط محققان دانشگاه کورنل در ایتای نیویورک انجام شده است (.Cornell University, thaea,N.Y).
آنها اینگونه توضیح میدهند که درگذشته تصور میشد برای حل یک معمای ذهنی، شبکهی کنترل اجرایی مغز باید درجهت تفکر بیرونی و هدف ـ محور فعال میشد و درعینحال شبکهی تفکر درونی (ازجمله رویاپردازی) باید کم میشد تا از شلوغی زمینهای اجتناب گردد.
نویسندهی اصلی مقاله و استاد علوم اعصاب، ناتان اسپرِنگ (Nathan Spreng) میگوید: «دیدگاه غالب آن است که فعال شدن مناطق مغزی که شبکهی پیشفرض نامیده میشوند کارایی فعالیتهای نیازمند به توجه را کاهش میدهد، چراکه این شبکه با رفتارهایی مانند سرگردانی ذهن (mind wandering) در ارتباط است».
او اضافه میکند: «تحقیق ما اولین مطالعهای است که خلاف آن را ثابت میکند ـ یعنی به کار گرفتن شبکهی پیشفرض نیز میتواند کارایی را افزایش دهد».
طبق توضیح اسپرنگ، اگرچه مطالعات تصویربرداری عصبی نشاندادهاند که فعالسازی شبکهی پیشفرض مانع از کارهای ذهنی پیچیده میشود، اما در اغلب این مطالعات، کارهای ذهنی مرتبط با شبکهی پیشفرض با اهداف کار در تعارض هستند.
او از مثال فکرکردن دربارهی فعالیتهای آخر هفتهی قبل هنگام یادداشتبرداری در کلاس استفاده میکند؛ در چنین شرایطی توانایی خودداری از این کار و نوشتن یادداشت بهطور مطلوب کاهش خواهد داشت.
ارتباط کارایی حافظه کوتاهمدت با فعالیت بیشتر در شبکهی پیشفرض:
برای بررسی بیشتر اثر متقابل شبکههای عصبی متمرکز بر بیرون و درون به منظور ترغیب تفکر پیچیده، اسپرنگ و همکاران رویکرد جدیدی را اتخاذ کردند که به موجب آن کارهایی مانند یادآوری خاطرات بیش از آنکه مانع از اهداف یک کار تجربی شود آن را افزایش میدهد.
پژوهشگران برای این مطالعه از 36 جوان بالغ خواستند که مجموعهای از تصاویر چهرههای مشهور و غیرمشهور را به دنبال هم ببینند و از آنها خواستند که تعیین کنند آیا چهرهی فعلی با یکی از دو چهرهی قبلی همخوانی دارد یا نه. در همین حال پژوهشگران با استفاده از امآرآی عملکردی (fMRI) فعالیت مغز آنها را بهدقت بررسی کردند.
با این کار مشخصشد که آیا استفاده از حافظهی طولانیمدتِ مربوط به افراد مشهور ـ که از مناطق مغزی شبکهی پیشفرض استفاده میکند ـ از کارایی حافظهی کوتاهمدت ـ که از مناطق کنترل اجرایی استفاده میکند ـ حمایت میکند یا خیر.
نتایج حاکی از آن بود که شرکتکنندگان در مطالعه چهرههای مشهور را سریعتر و دقیقتر از چهرههای ناشناخته تطبیق میدادند، که نشان میدهد کارایی بهتر حافظهی کوتاهمدت آنها با فعالیت بیشتر در شبکهی پیشفرض ارتباط دارد.
اسپرنگ دربارهی یافتههای خود اینگونه نظر میدهد:
«دنبال کردن اهداف در خارج از محیط آزمایشگاه مستلزم پردازش اطلاعاتی سرشار از مفاهیم شخصی است ـ دانش در مورد تجارب گذشته، انگیزهها، برنامههای آینده و فضای اجتماعی. تحقیق ما این پیشنهاد را مطرح میکند که شبکهی پیشفرض و شبکههای کنترل اجرایی بهطور پویا روی هم تأثیر میگذارند تا گفتگوی مداوم بین دنبال کردن اهداف بیرونی و مفهوم درونی را آسان کنند.»
اگرچه تحقیق اسپرنگ و گروه وی حجم کوچکی داشت، آنها در تحقیق خود نشان دادند که فعالیت در مناطق مغزی پیشفرض چگونه میتواند از کارایی اقدامات هدفمند هنگام مطابقت با اقدامات حمایت شده توسط شبکهی پیشفرض حمایت کند. به بیان دیگر وقتی شرایط فراهم باشد سرگردانی ذهنی میتواند کارهای ذهنی پیچیده را تقویت کند.
اخیرا تحقیقی در مجلهی اخبار پزشکی امروز(MNT) منتشر شد که معتقد بود عملکرد مغزی بالغین مسنتر در هنگام صبح بهتر است.
Ref: Jurnal of Neuroscience15;Oct.2014
ثبت نظر