شماره ۱۱۸۸
دکترالهام صمدی فروشانی - دکترشیواخوشنویس انصاری - (داروساز)
مقدمه:
بیماری آلزایمر شایعترین و شناختهشدهترین علت زوالعقل (دمانس) است؛ یک اختلال پیشرونده و برگشتناپذیرمغزی که بر کارکرد شناختیِ شخصیت، اندیشه، ادراک و رفتار فرد تأثیر میگذارد. جالباست بدانیم که این بیماری تا یکصدسال پیشاز این برای جامعه پزشکی ناشناخته بود و مشخصاً نامی نیز نداشت.
بیماری آلزایمر چهارمین دلیل مرگ در کشورهایغربی است. بیماری آلزایمر تقریباً ۲درصد (۶/۵میلیونتَن) را در کشورهای توسعهیافته درگیر نموده و مسبب مرگ بیشاز ۱۰۰۰۰ انسان درسال درآمریکا میباشد. بیماری آلزایمر معمولاً مابین دهههای ششم تا نهم رخمیدهد و روند تخریبی آن شامل اختلال تدریجی حافظه، قضاوت و مهارتهای زبانی بهعلاوه تغییرات رفتاری میباشد.
پاتوفیزیولوژی:
مکانیسم بیولوژیکی آلزایمر ناشناخته است.شواهدی وجود دارند که چندین عامل خطرساز مانند:
چاقی، مقاومت بهانسولین، افزایشسن، ژنوتیپ لیپوپروتئینE4، فاکتورهای عروقی، دیسلیپیدمی، فشارخون و نشانگرهای التهابی در پاتوفیزیولوژی آلزایمر و اختلالات دمانس در آنها شرکت دارند.
درمیان جهشهایژنتیکی در سهژنی که سهپروتئین را کُدمیکنند{برایپروتئینAmyloid Precursor Protein) APP) روی کروموزوم۲۱، برای پرسنیلین۱ روی کروموزوم۱۴ و برای پرسنیلین۲ روی کروموزوم۱}، ژن پرسنیلین۱ نقش مهمی را در عملکردهای لیزوزومی ایفا مینماید. این پپتیدبتا(b Peptide) دارای خواص نوروتوکسیکی میباشد که منجربه مرگ نورونی، ازدستدادن سیناپس و تشکیل کلافههای نوروفیبریلاری و پلاکهای فرسودهمیگردد.
نیمیاز موارد آلزایمر جهش ژنتیکی دارند. ژنApoE (که اغلب دربیماران آلزایمری بروز نموده و محصولات پروتئینی آن، مولکول کلسترول را در خون جابجا میکنند) تنها ژنی است که در آغاز دیررس این بیماری دخیل میباشد. پلاکهای فرسوده بهصورت مادهای نشاستهمانند(آمیلوئید) هستند که بهوسیلة لایهای از نور و فیبریلهای از پیشساخته، آستروسیتها و میکروگلیاها احاطهشدهاند. توالیهای ژنتیکی و آمینواسیدی پروتئین آمیلوئید به خوبی شناساییشدهاند. این پیشرفتها اطلاعات زیادی را درمورد مکانیسمهایی بهدستمیدهند که باعث رسوب آمیلوئید در مغز میگردند. ناهنجاریهای پاتولوژیکی بیماری آلزایمر شامل رسوب دونوع پروتئین رشتهای میباشد؛ این دونوع پروتئین شامل پروتئینهای بتاآمیلوئید و پروتئینهای تائو میباشند. پروتئینهای بتاآمیلوئید دارای آپولیپوپروتئینE میباشند که در خارج نورونها قراردارند و پروتئینهای تائو از میکروتوبولهایی مشتقمیگردند که در داخل نورونها قرار دارند. بیماری آلزایمر نورونهای کولینرژیک اولیه را تحتتأثیر قرارمیدهد.
تاریخچه بالینی و تشخیص:
بیماران آلزایمر معمولاً با اختلال مزمن و پیشرونده حافظه بههمراه اختلالات زبانی و تخریب مهارتهای دیداری/فضایی و عملکردهای اجرایی مشخص میگردند. مراحل ابتدایی آلزایمر برای تشخیص مشکل میباشند؛ زمانی تشخیص صحیح صورت میگیرد که عملکردهای شناختی بهطور کامل مختلشدهاند. موضوعات متابولیک و نئوپلاسمها باید از دلایل بالقوه دمانس خارجگردند. دیگر دلایل احتمالی دمانس (مانند بیماریهای عروقیمغز، کمبود کوبالامین، سفلیس، بیماریتیروئید) باید با استفادهاز آزمایشاتبالینی و تستهای کمکی رادیولوژیک و آزمایشگاهی رد شوند. درحالیکه بیماری پیشرفت میکند، سلولهای عصبی میمیرند و مغز به فشردهشدن درهیپوکامپ و کورتکس ادامهمیدهد. بیوپسی میکروسکوپیک نشاندهنده آتروفی کورتیکال بههمراه بزرگشدن بطنهای مغزی میباشد. این تظاهرات بالینی دژنراسیون عصبی را در کورتکسمغز بهویژه در کورتکس تمپوروپاریتال و هیپوکمپ منعکس میکنند. این دژنراسیون درلوبهای تِمپورال، پاریتال، فرونتال و چین سینگولیت مغز رخمیدهد.
این تغییرات میتوانند بهوسیلهMRI اندازهگیری گردند. اهمیت بررسی این تغییرات برای انتخاب و واردکردن بیماران به فرایندهای درمانی میباشد.
این بیماری دارای سه فاز نشانهدار زیر میباشد:
١ـ نشانه خفیف: گیجی و ازدستدادن حافظه، عدم جهتیابی، مشکل با انجام وظایف عادی و تغییرات درشخصیت و قضاوت.
۲ـ نشانه متوسط: اختلال خواب، بهسختی تشخیصدادن خانواده و دوستان، عصبانیت و خشم، مشکل در فعالیتهای روزانه.
۳ـ نشانه شدید: ازدستدادن قدرت تکلم، ازدستدادن اختیار مثانه و رودهها، کاهش اشتها، ازدستدادن وزن، وابستگی کامل به یک پرستار.
تشخیصهای افتراقی: نوروسفلیس، آفازی، دمانس لِویبادی(Lewibody)، بیماری لایم(Lyme disease)، بیماری تیروئید، بیماری ویلسون، بیماری پارکینسون، بیماری پریون(جنونگاوی)، دمانسفرونتال و تمپورال و دمانس در بیماری نورونهای حرکتی.
تست های آزمایشگاهی و تصویربرداری: تستهای آزمایشگاهی زیر میتوانند برای ردنمودن سایر عللی انجام شوند که ممکناست باعث اختلال شناختیگردند:
۱ـ شمارش سلولهای خونی و میزان ویتامینب۱۲ برای ردکردن بیماریخونی
۲ـ اندازهگیری آنزیمهای کبدی برای ردکردن بیماری کبدی
۳ـ آنالیز مقادیرTSH برای ردکردن بیماری تیروئید
۴ـ تست سریع برای ردکردن سفلیس(RPR)
۵ـ غربالگری کمبود ویتامینD و ارتباط آن با اختلالشناختی
۶ـ MRI مغز میتواند آتروفیهای منتشر قشری و مغزی را نشاندهد. آتروفی هیپوکامپ (سازمان فرایندهای حافظه) بهعنوان یک نشانگر عصبی مهم بیماری آلزایمر درنظرگرفته میشود. تصویربرداری ساختمان عصبی برای یافتن ضایعاتی که ممکناست منجربه اختلال شناختی گردند (سکته، بیماری عروقکوچک، تومور و غیره) اهمیت دارد.PET اسکن تنها در نمونههای آتیپیک و یا هنگامی که بعضیاز اشکال دمانس فرونتوتمپورال تشخیص دادهشدهباشد مورد استفاده قرارمیگیرد. الکتروانسفالوگرام(EEG) زمانیکه بیماریکروتز فلدـجاکوب (Creutzfeldt-Jacob) تشخیصداده شدهباشد با ارزش است و زمانیکه دمانس کاذب درنظر گرفتهشده باشد، کاربردی میباشد.
۷ـ اندازهگیری پروتئینهایتائو و آمیلوئید در مایع مغزی/ نخاعی (در بیماری آلزایمر پروتئینتائو و تائوی فسفوریلهشده افزایش مییابند و آمیلوئید معمولاً کم میباشد). برای رد شرایطی مانند هیدروسفال با فشارخون طبیعی، نوروسفلیس، نوروبورلیوزیس و کوکسیکیوزیس، باید آزمایش مایع مغزی/نخاعی انجامگیرد. در آغاز آلزایمر، تستهای ژنتیکی برای جهشهایAPP و پرسنیلین مناسب میباشند.
باورهای نادرست در بیماری آلزایمر:
۱ـ آلزایمر همان زوال عقل است!
حقیقت: زوالعقل بیماری بخصوصی نیست. این اصطلاح بهگروهی از نشانهها اطلاق میگردد که توسط چندین اختلال و بیماریمغزی گوناگون بهوجود میآیند. زوالعقل با اختلال عملکرد ذهنی مانند ازدستدادنحافظه، اختلال در تکلم و کاهش قوه ادراک و استدلال، مشخص و شناخته میشود. بیماری آلزایمر تنها یکی از انواع زوال عقل است؛ گرچه بهتنهایی ۶۰تا ۸۰ درصد از موارد زوال را شامل میگردد. تفاوت دیگر میان زوال عقل و آلزایمر این میباشد که برخلاف زوالعقل، آلزایمر پیشرونده بوده و رفتهرفته بیماری وخیمتر میشود و درمانی نیز برایش وجود ندارد. ازسوی دیگر بسته بهعلت زوالعقل، مانند تداخلاتدارویی یا کمبود ویتامین، نشانههای برخیاز انواع زوالعقل قابل برگشت میباشند.
۲ـ فقط سالمندان به آلزایمر مبتلا میگردند!
حقیقت: با اینکه بیشتر بیمارانی که مبتلابه آلزایمر تشخیص داده شدهاند بیشاز ۶۵سال سن دارند؛ هرساله حدود ۲۰۰هزار آمریکایی زیر ۶۵سال مبتلابه آلزایمر تشخیصداده میشوند. هنگامیکه مراجعان ۴۰ساله یا ۵۰ساله هستند، احتمالاً پزشکان آلزایمر را برای این افراد درنظر نمیگیرند و مدتها طولمیکشد تا تشخیصدقیقی انجامگردد. نشانههای آلزایمر زودهنگام، ممکناست در بیماران جوانتر به استرس، یائسگی یا افسردگی نسبت دادهشود.
۳ـ نشانههای آلزایمر تنها بخشی طبیعی از پیرشدن هستند!
حقیقت: در برخیاز موارد کاهشحافظه با بالارفتن سن ما را درگیر میکند. اما کاهش حافظه مربوط به آلزایمر، کارهای روزمره را نیز درگیر نموده و مشکل بسیار جدیتری میباشد. در مراحل اولیه، افراد مبتلا ممکناست موضوعاتی که اخیراً یاد گرفتهاند را فراموشنمایند، قرار ملاقاتها یا اتفاقات مهم را نیز فراموشکنند و یک پرسش را بارها و بارها از اطرافیان خود بپرسند! با پیشرفت بیماری، بیماران در جهتیابی به مشکل برمیخورند،گیج و سردرگم میشوند و از انجام کارهای معمول روزانه خود عاجز میگردند. درمراحل بعدی آلزایمر، فرد توانایی غذاخوردن و حرفزدن را نیز از دستمیدهد و برای ادامه حیات و مراقبت از خود، کاملاً متکی به دیگران میشود.
۴ـ آلزایمر کشنده نیست!
حقیقت: آلزایمر ششمین عامل مرگومیر در آمریکا میباشد. یکتَن از هر سهسالمند بهدلیل آلزایمر یا نوع دیگری از زوالعقل از دنیا میرود. افراد مبتلا بهآلزایمر که بیماری آنها تشخیص داده میشود، بهطور متوسط پساز تشخیص بیماری۸ سال عمر نمایند. اما این عدد دربیماران از ۴تا۲۰سال متغیر میباشد. درمراحل پایانی بیماری، افراد مبتلا به آلزایمر توانایی پاسخ دادن به محیط پیرامون خود را ازدستداده و در بیشتر موارد هوشیاری خود نسبت به اطرافشان را نیز ازدستمیدهند. اغلب این بیماران به مراقبت تماممدت نیاز دارند و بتدریج توانایی راهرفتن، نشستن و سرانجام بلعیدن را ازدست میدهند. همچنین نسبت به عفونتهایی مانند ذاتالریه نیز آسیبپذیر میگردند.
۵ـ درمانهای زیادی برای بیماری آلزایمر وجوددارد!
حقیقت: درمیان ۱۰موردِ اولِ بیشترین عوامل مرگومیر درآمریکا، آلزایمر تنها موردیاست که نه قابلدرمان است و نه قابل پیشگیری یا کندکردن پیشرفت بیماری. دونوع دارو برای کمک به مدیریت نشانههای این بیماری توسط سازمان غذا و داروی آمریکا تایید شدهاست: مهارکنندههای کولیناستراز (Aricept,Exelon,Razadyne) و مِمانتین که برای کمک بهدرمان نشانههای شناختی مانند ازدستدادن حافظه،گیجی و… تجویز میگردند. مکملهایی مانند ویتامین E نیز در این ارتباط موردارزیابی قرارگرفتهاند اما شواهدیدال بر مؤثربودن آنها در درمان نشانههای آلزایمر مشاهده نشدهاست.
۶ـ ظروفآلومنیومی و کنسروها موجب ابتلابه آلزایمر میشوند!
حقیقت: قرارگرفتن درمعرض آلومینیوم موجب آلزایمر نمیگردد. در دهه۶۰ و۷۰میلادی فرضیه معروفی وجود داشت که طبق این فرضیه استفاده ازظروف آلومینیومی، شربتهای ضداسیدمعده و افشانههای ضدعرق که حاوی آلومینیوم میباشند، سبب ابتلا به آلزایمر میگردند.
این فرضیه بهایندلیل مطرحشد که برخیاز بررسیها نشاندادند درمغز افراد مبتلابه آلزایمر، مقادیر بیشتریاز آلومینیوم وجود دارد. با اینحال در برخیاز بررسیها این مورد را گزارش ننمودند. پساز آن پیرامون این موضوع بررسیهای متعددی صورتگرفت اما شواهدی برای حمایت از فرضیه نقش آلومینیوم در ابتلا به آلزایمر یافت نشد.
۷ـ آسپارتام در ابتلابه آلزایمر نقشدارد!
حقیقت: شواهدی برای اثبات این موضوع وجود ندارد. آسپارتام که یک شیرینکننده مصنوعی است، از ترکیب آسپارتیکاسید، فنیلآلانین و ۱۰درصد متانول (که به وفور درمیوهها، سبزیجات و سایر غذاهایگیاهی وجود دارد) بهوجود میآید. بدن، این ترکیب را درست مانند زمانیکه آنرا از میوهها یا سبزیجات بهطورطبیعی دریافتمینماید، میشکند. تحقیقات پرشماری برای بررسی اینکه آیا آسپارتام تأثیری برعملکردهای شناختیمغز دارد یا خیر، انجام شدهاست ولی تابهحال ارتباطی میان استفاده از این شیرینکننده و از دستدادن حافظه یافتنگردیده.
۸ـ واکسن انفلوآنزا خطر ابتلا به آلزایمر را افزایش میدهد!
حقیقت: این طور نیست! این فرضیه توسط یک پزشک ارائهشد (که بهدلیل همین اشتباه بیاعتبارشده است). درواقع بهنظر عکس این مطلب درست میآید! تحقیقات متعددی نشاندادهاند که واکسن انفلوآنزا و دیگر واکسنها منجر بهکاهش خطر ابتلا به آلزایمر میگردند. طبق گزارشی در Canadian Medical Journal درسال۲۰۰۱، سالمندانی که واکسن انفلوآنزا و سایر بیماریها را دریافت نمودهاند، کمتراز افرادیکه واکسن دریافت نکردهاند به آلزایمر مبتلا میشوند.
۹ـ آلزایمر قابل پیشگیری میباشد!
حقیقت: اگر شما یک جهش ژنی مشخص داشته باشید که موجب بروز آلزایمر میگردد، در هرصورت، حتماً به آلزایمر مبتلا میشوید.
با این حال سبک زندگی سالم، ورزش منظم، تغذیه سالم، داشتنوزن مناسب و پرهیز از استعمال دخانیات میتواند به سلامتمغز کمکنماید. فعالیتفیزیکی و تغذیه سالم علاوهبراین میتواند خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و دیابت را نیز کاهشدهد که ابتلا به این بیماریها با ابتلا به آلزایمر در ارتباط میباشد. چند بررسی نشاندادهاست که برقراری ارتباطاتاجتماعی مناسب و انجام فعالیتهایی که ذهن را درگیر میکنند، احتمالاً ارتباطات میان نورونهای مغزی را تقویتنموده و خطرزوال تواناییهای شناختی را کاهشمیدهند.
۱۰ـ یکی از والدین من آلزایمر داشت، پس من نیز آلزایمر خواهم گرفت!
حقیقت: متاسفانه تحقیقات نشان دادهاند اشخاصیکه یکیاز بستگان درجهیک آنها مبتلا به آلزایمر است، شانس بیشتری برای ابتلا به آلزایمر دارند. اگر پدر یا مادر شما آلزایمر زودرس دارند و شما جهش ژنی مربوط به آن را به ارث برده باشید، دیگر نمیتوانید از ابتلا به این بیماری اجتناب نمایید! ولی این امر بدین معنا نیست که شما صددرصد مبتلا میشوید! ژنهای بخصوصی وجود دارند که روی احتمال ابتلا به بیماری تأثیرگذار یا تعیینکننده میباشند. ژنهای تعیینکننده، ژنهایی هستند که موجب بهوجودآمدن بیماری میگردند و اگر فردی حامل این ژنها باشد مطمئناً به بیماری مربوط به آن مبتلا خواهدشد. مانند ژنی که آلزایمر زودرس را بهوجودمیآورد.
ژنهایی نیز وجود دارند که احتمال ابتلا به بیماری را افزایش میدهند اما صددرصد موجب ابتلا به بیماری نمیگردند. ۴ APOE-e یکی از این ژنها میباشد که در ۲۰تا۲۵درصد از افراد مبتلا به آلزایمر وجود دارد.
۱۱ـ صدمات وارد به سر، موجب آلزایمر میشوند!
حقیقت: برخیاز تحقیقات نشاندادهاند که صدمات متوسط و شدید واردشده بهمغز، میتوانند خطر ابتلا به آلزایمر یا انواع دیگر زوال عقل را حتی سالها پسازصدمه اولیه افزایشدهند. البته تمامیافرادیکه چنین صدماتی را تجربه میکنند دچار زوال عقل نمیشوند. بررسیهایاخیر نشانمیدهند، ضرباتملایم مکرر که در ورزشهایی مانند فوتبال، هاکی و بوکس به سر وارد میگردند، با ابتلا به نوعی از زوالعقل بهنام انسفالوپاتی تروماتیکمزمن در ارتباط هستند. صدمات تروماتیک واردشده به مغز احتمالاً با غیرطبیعیشدن برخی از پروتئینهای مغز بیماران آلزایمری در ارتباط میباشند.
همچنین تحقیقات نشانمیدهند که صدمات تروماتیکمغزی دراشخاصیکه دارای ژن۴ APOE-e هستند به احتمال بیشتری باعث زوال عقل میگردد. تحقیقات بیشتری برای درک ارتباط میان ترومای مغزی و ابتلا به زوالعقل موردنیاز میباشد.
۱۲ـ افراد مبتلا به آلزایمر عصبانی و خشن هستند!
حقیقت: درست است که برخی از بیماران آلزایمری رفتارهای تهاجمی نشانمیدهند و خشن بهنظرمیآیند، اما همگی بیماران اینگونه نیستند.
هنگامیکه یک بیمار رفتارتهاجمی بروز میدهد اغلب بهدلیل گیجی، ترس و نا امیدیِ ناشیاز آلزایمر میباشد. برای افرادیکه از بیماران آلزایمری مراقبتمیکنند مهم است که از موضوعاتی که بیمارشان را عصبانی و ناراحتمینماید آگاه باشند تا بتوانند با بیمار بهتر ارتباط برقرارنموده و مراقبت مناسبتری بهعملآورند. همچنین مراقبان با آگاهیاز مسائلی که بیمار را ناراحتمینماید، میتوانند بیمار را آرامنموده و از بروز بسیاریاز رفتارهای منفیِ بیمار پیشگیریکنند.
۱۳ـ افراد مبتلا به آلزایمر نمیتوانند فعالیتنموده و از کارهایی که انجام میدهند لذت نمیبرند!
حقیقت: افراد مبتلا به آلزایمر زندگی پویایی دارند. انجمن آلزایمر به بسیاری از بیماران پیشنهاد مینماید تا با درنظرگرفتن شرایط خود، هدف جدیدی برای زندگیشان تعییننمایند.
در مراحل اولیه بیماری، بسیاری از بیماران زمان بیشتری را با خانواده خود میگذرانند، آلبوم عکس تهیه میکنند، نامه مینویسند و حتی داوطلبانه در تحقیقات مربوط به آلزایمر شرکت مینمایند. درمراحل بعدی بیماری، بیمارانیکه به خوبی مورد مراقبت قرار دارند، هنوز هم میتوانند در برخیاز فعالیتهای اجتماعی شرکت نموده و زندگی شاد و عاشقانهای را با اطرافیان خود تجربه کنند.
دارودرمانی:
بیماران آلزایمری بهوسیله درمانهای نشانهای و تغییردهنده بیماری درمان خواهند شد. تمام داروهای تائیدشده برای درمان بیماری آلزایمر، نوروترانسمیترهایی مانند استیلکولین و گلوتامات را تعدیلمینمایند. درمانهای تغییردهنده بیماری سبب تاخیر در آغاز بیماریشده و پیشرفت آن را نیز کند مینمایند؛ درمان دارویی استاندارد برای بیماری آلزایمر شامل مهارکنندههای استیلکولیناستراز(Ache Inhibitor) و آنتاگونیستهای گیرنده اِنـ متیلدیـ آسپارتات (NMDA) میباشد. داروهای سایکوتروپیک برای درمان ثانویه آلزایمر مانند اختلال خواب، عصبانیت و افسردگی و رفتار مانیایی، تجویزمیگردند. درواقع داروها در دوجهت برای درمان اختلالاتشناختی و اختلالاترفتاری تجویز میگردند.
داروها برای اختلالاتشناختی:
سه استراژی اصلی برای درمان نقایص شناختی در بیماری آلزایمر عبارتنداز:
جایگزینی کمبود استیلکولین، محافظت از نورونها و ایجاد نوروژنسیس (تولید نورونهای جدید).
الفـ جبران کمبود استیلکولین:
در این دسته، داروهایAche Inhibitor قرار دارند که شامل تاکرین، گالانتامین، ریواستیگمین و دونپزیل میباشند و برای درمان آلزایمرخفیف تا متوسط توسطFDA مورد تایید قرارگرفتهاند. تاکرین بهعلت ایجاد عوارض شدید مانند مسمومیتکبدی، کمتر تجویز میشود. بررسیها نشانداده داروهاییکه تنها کمبود استیلکولین را جبران مینمایند، نتایج ناامیدکنندهای دارند. این داروها حداکثر ۱۰ درصد بهبودی در تستها را درطی ششماه اول درمان ایجادمینمایند. بنابراین اختلالات کولینرژیکی بهتنهایی عامل اختلالات شناختی بیماران آلزایمری نبوده و استراتژیهای درمانی دیگر نیز باید مورد توجه قرارگیرند.
بـ درمانهای حفاظتکننده نورونی:
• داروی آنتاگونیست گیرنده NMDA در این دسته قراردارد که شامل مِمانتین میباشد و تاثیر مناسب و تحملپذیری بالا در بیماران آلزایمری نشان میدهد. این دارو مانع از آسیب منجر به مرگ نورونها میگردد و بدینترتیب نشانههای آلزایمر را بهبود میبخشد؛ هرچند که در آلزایمر متوسط و شدید تأثیر خفیفی دارد، ولی تنها دارویی میباشد که توسط FDA مورد تایید برای درمان آلزایمر متوسط تا شدید قرارگرفتهاست. این دارو بهصورتتکی یا ترکیبی با Ache I تجویزمیگردد.
• درمانهای ضدآمیلوئیدی:
براساس فرضیه آبشار آمیلوئیدی(این تئوری بیانمیکند که تجمع پروتئین بتا آمیلوئید مهمترین علت آسیبشناسی مغز بیماران آلزایمری میباشد). مداخلات درمانی که بتا آمیلوئید را در مغز این بیماران کاهشدهد، سبب بهبودی نشانههای آلزایمر میشود. این راهکارهای درمانی عبارتنداز مانع تشکیل بتاآمیلوئیدنشدن، مانع از تجمع ذرات بتاآمیلوئید به پلاکهای غیرمحلولشدن، مانع از ورود بتاآمیلوئید به مغز ازخونشدن و تسریع در حلشدن پلاکهای بتاآمیلوئیدی. در درمانهای ایمنیشناسی هدف، ایجاد سطحی مناسب از آنتیبادیهای ضدبتاآمیلوئیدی است. اولین بررسی ایمنی درمانی غیرفعال نیز باBapineuzumab میباشد که یک آنتیبادی مونوکلونال انسانی علیه انتهای آمیلوئیدبتا بوده و همراه با عوارضجدی میباشد. بنابراین بررسیهای بیشتری لازماست تا داروهای ایمنتر و مؤثرتر علیه بتاآمیلوئید تولیدگردد.
جـ ایجاد نوروژنسیس:
هیپوکامپوس که معمولاً در بیماری آلزایمر دچار تغییرات آتروفیکمیگردد، با اختلال حافظه دراینبیماری ارتباط دارد و ازآن جهت که نورونهای آن توانایی باز ایجادشدن را دارند، منحصربهفرد هستند. بررسیهای مختلفی وجوددارد که نشانمیدهد داروهای منعکننده بازجذب سرتونین(SSRI) میتوانند نورونهای هیپوکامپوس را تقویتنموده و درنتیجه به بهبود حافظه کمککنند. بررسیهایی نشانداده که استفاده همزمان از مهارکنندههای سروتونینی و مهارکنندههای استیلکولیناستراز، بهتراز مصرف به تنهایی مهارکنندههای استیلکولین استراز، فعالیتهای روزانه و عملکرد بیماران آلزایمری را بهبود میبخشند.
داروها برای اختلالات رفتاری:
الفـ ضدروانپریشها(Antipsychotics) شامل ریسپریدون و الُانزاپین بوده و در کاهشخشونت و بیقراری بیماران مؤثر هستند ولی بهعلت عوارضجانبی مانند عوارضمغزی و عروقی، زمانی باید این داروها را بهکار برد که سود آنها بیشتراز زیان آنان باشد، اگرچه که تأثیر خفیفی بر اختلالات رفتاری این بیماران دارند.
بـ درمیان ضدتشنجها، فقط کاربامازپین به جهت عوارضکمتر، در درمان اختلالاترفتاری در سالمندان مورداستفاده قرارمیگیرد. بررسیها تأثیر مثبت سدیموالپروات و توپیرامات را در کنترل اختلالاترفتاری این بیماران نشانمیدهد و البته به بررسیهای بیشتر برای تجویز این داروها نیاز میباشد.
جـ ضدافسردگیها: بررسیهای بیوشیمی نشاندادهاند که کاهش انتقالدهنده عصبی سروتونین در ایجاد خشونت، اختلالاتخواب، افسردگی و رفتارهایجنونی در بیماران آلزایمری نقشدارد.چندین کارآزمایی بالینی درمورد نقش ضدافسردگیهای سروتونینی(SSRI) درکنترل اختلالات رفتاری یافتشده که درایندسته فقط سیتالوپرام تأثیرمثبت داشته است.
سایر درمانها:
بیماری آلزایمر یک بیماریالتهابی میباشد. بنابراین بهنظر میرسد که NSAIDها (مهارپروتئینهای التهابی فاز حاد)، سلژیلین(MAOBI میباشد و سبب افزایشحافظه شده و روابط اجتماعی و اختلالاترفتاری را بهبودمیبخشد) و ویتامینE بهعنوان آنتیاکسیدان (با دوز ۲۰۰۰IU باعث بهبود نشانههای شناختی میشود ولی دوزهای بالای ۴۰۰mg/day سبب افزایش مرگومیر میگردد)، ویتامین B12 وB6، فولات، آسپرین، بتا کاروتن و استروژن میتوانند اثر ضدالتهابی داشته باشند اما درنهایت هیچ یک از اینها نه در درمان و نه در پیشگیری مؤثر واقع نمیگردند. بهطورمثال در مورد خانمها در زمان یائسگی استروژن کاهشمیابد، بنابراین استروژن میدهند که برای بازسازی نورونها و بهینهنمودن مصرف قندمغز در درمان و حتی در پیشگیری نقشی نداشته و چهبسا خطر سرطان و ترومبوآمبولی را افزایشمیدهد.
دسته بنزودیازپینها تنها باید درصورت نیاز و در کوتاهمدت استفادهشوند. درمورد سایر داروها مانند ترازودون، بتابلاکرها و بوسپیرون و ترکیبات استروژنی بررسیهای کافی درمورد اثرگذاربودن آنها وجود ندارد.
عصاره جینکوبیلوبا:
اثرات ضدالتهابی،کاهش ویسکوزیته و اثرات ضدپلاکتی و بهبود رئولوژی خون را برای آن قائل هستند، ضمن اینکه خطر خونروی را افزایشمیدهد و در افرادی که آنتیکوآگولانت مصرفمینمایند به هیچوجه نباید همزمان مصرف شود.
کندور:
درحقیقت صمغگیاهی بههمین نام است که مزهای گس و تلخ دارد. این صمغ از زمانهای بسیارقدیم توسط درمانگران طبسنتی برای درمان بسیاریاز بیماریها مورداستفاده بوده و امروزه نیز به سهصورت خوراکی، موضعی و بخور مصرفمیگردد. ازنظر حکمای طبسنتی، کندور گرم و خشک بوده و ازنظر خواص آن معتقدند که خشککننده و قابض و بندآورنده خون میباشد، گازها را تحلیل میبرد و برای تقویت حافظه نافع میباشد. اگر با عسلخورده شود برای رفع فراموشی مفید است و اگر تا چندروز ٣گرم آن را در آب بخیسانند و ناشتا میلنمایند، برای رفع فراموشی و زیادی بلغم مفید میباشد.
هردوی این گیاهان برای پیشگیری از آلزایمر و نه درمـان آن استفادهمیگردند که اثرات آنها اثباتنشده است.
منابع در دفتر نشریه میباشد.
ثبت نظر