شماره ۱۱۱۲

عناصر فلزی لازم برای تقویت‌حافظه

دکتر طهمورث فروزین - جراح

عناصر فلزی لازم برای تقویت‌حافظه

چهارشنبه 31 شهریور 1395

عناصر فلزی که در غذا وجود دارند، می‌توانند باعث ضعیف‌تر‌شدن حافظه و یا تقویت آن شوند. یکی‌‌از‌ این فلزات بسیار مهم برای تقویت حافظه‌ی انسان، غیرفلزی به‌نام BORON است که فرانسوی‌ها آن‌را Bore می‌نامند. وظیفه‌ی این غیر‌فلز تقویت سلول‌های حافظه و سلول‌های کامپوس که مرکز حافظه هستند، می‌باشد و کمبود آن در بدن باعث ضعیف‌شدن حافظه می‌گردد. مقدار لازم این غیرفلز برای مصرف روزانه در‌حدود ۳‌میلی‌گرم می‌باشد. Boron در انواع آجیل‌ها، حبوبات، اسفناج و بروکلی وجود دارد. مقدار این ماده‌ی بخصوص در بادام‌شیرین و بادام‌زمینی خیلی زیاد می‌باشد و‌ در نتیجه خوردن انواع آجیل به تقویت حافظه کمک‌می‌کند.

درضمن این غیر‌فلز در انگور، هلو، گلابی و سیب نیز به‌مقدار کافی وجود دارد. خوردن یکی دو سیب در هر‌روز، تقریباً این نیاز را برطرف می‌کند. یکی دیگر ‌از علل ضعف‌حافظه، کمبود فلز «روی» در بدن انسان است. در‌این مورد دانشگاه تگزاس آمریکا تحقیقات زیادی کرده است و اصولاً افرادی‌که میزان و مقدار فلز «روی» در بدنشان کم باشد به‌سختی می‌توانند مطالب را به‌خاطر بسپارند و به‌محض اینکه این فلز به‌مقدار کافی به بدنشان برسد، قدرت حافظه به‌سرعت افزایش می‌یابد. البته به‌شرط آنکه در سایر عوامل و عناصر مورد نیاز مرکز حافظه کمبودی وجود نداشته باشد. غذاهایی که دارای «روی» زیاد هستند عبارتند‌از: ماهی، میگو، حبوبات، غلات، نان سبوس‌دار. بدن برای حفظ قدرت حافظه‌ی خود، به ۱۵‌میلی‌گرم «روی» در روز نیاز دارد. همانطور‌که گفته‌شد ماهی دارای مقادیر زیاد«روی» است و یک مثل معروف انگلیسی می‌گوید: «Fish is the main food for brain» به‌همین جهت تمام افراد هم برای حفظ سلامتی و هم برای حفظ ترکیبات طبیعی فوق و هم برای حفظ نیروی حافظه، باید حداقل در هفته 3‌بار ماهی مصرف نمایند.

شیر‌مادر نیز باعث تقویت ‌حافظه‌ی کودکانی می‌شود که شیر‌مادر می‌خورند و ضریب فعالیت فوری آنها (IQ) بیشتر از بچه‌هایی است که از شیر‌مادر تغذیه نکرده‌اند.پنیر نیز به‌علت داشتن مقادیر کافی کلسیم و فسفر، در تقویت‌حافظه اثر قابل‌توجهی دارد.

خواب و تأثیر آن روی حافظه:

مدتهای زیادی دانشمندان فکر می‌کردند که خواب برای رفع خستگی و آماده‌شدن انسان برای کار و فعالیت روز بعد لازم است و یا به زبانی دیگر حالتی است که انسان با خوابیدن رفع خستگی می‌کند و عضلات و مفاصلی که ساعت‌ها کار کرده‌اند، با استفاده از خواب فرصت پیدا می‌کنند تا مواد زائد و مضر را که به‌تدریج در آنها جمع شده‌اند دفع‌کنند؛ در‌حالی‌که به‌هنگام خوابیدن تغییرات زیادی در بدن و مخصوصاً اعصاب به‌وقوع می‌پیوندد که ما به آنها اشاره خواهیم‌کرد.

اصولاً ساعات خوابیدن در افراد جوان و اشخاص سالمند با‌ یکدیگر فرق می‌کند و هر‌چه سن انسان بالا رود، ساعات خوابیدن او کاهش می‌یابد. معمولاً گفته می‌شود که جوان‌ها به‌ازای هر ۲‌ساعت بیداری، 1‌ساعت خواب نیاز دارند یعنی اگر یک جوان در روز ۱۶ساعت بیدار باشد وکم و بیش فعالیت نماید، باید 8‌ساعت بخوابد. این میزان خواب برای افراد مسن ۴۵‌دقیقه به‌ازای هر ۲ساعت بیداری و فعال‌بودن است. یکی‌از نکاتی که لازم است به آن اشاره‌شود مجموع ساعات بی‌خوابی انسان است. یعنی اگر جوانی مثلاً روز شنبه ۴‌ساعت خواب داشت، ۴‌ساعت خواب به بدن خود بدهی دارد و باید سعی‌کند بعداً این کمبود خواب را جبران‌کند وگرنه به این زودی‌ها بدنش به حالت تعادل باز‌نمی‌گردد.

هر‌کس باید ساعات خوابش منظم و معین باشد و در تمام شب‌ها، در ساعت معینی به رختخواب رود و علت این موضوع آن است که در درون بدن ما یک‌ساعت بیولوژیک وجود دارد که خواب را تنظیم می‌کند. بسیاری از اعمال ما که دارای نظم و ترتیب زمانی هستند، بر‌اساس فعالیت این ساعت درون بدن کار می‌کنند. مثلاً هر روز ساعت‌ ۸‌صبح بیدار می‌شویم یا یکی دو ساعت بعد‌از نهار‌خوردن احساس سنگینی می‌کنیم و احیاناً  کمی چرت‌می‌زنیم و یا حالت رخوت به ما‌دست‌می‌دهد. در مسافرت‌های هوایی و بخصوص در فواصل دور دست این ساعت درونی کارش با وضع روز و شب آن مکان ناهماهنگی پیدا‌می‌کند و به اصطلاح انسان به یک نوع بیماری به نام Jet Lag Disease یعنی بد‌خوابی ناشی‌از مسافت با هواپیمای جت دچار می‌شود و چند روزی طول می‌کشد تا این ساعت درونی خودش را با روز و شب آن مکان جدید هماهنگ و متوازن نماید و گاهی برای هرساعت تغییر زمانی از محل قدیم به محل جدید‌، یک روز باید وقت صرف شود تا ساعت درونی خودش را با «زمان» در محل جدید هماهنگ نماید.

بد خوابیدن اثر بسیار سوئی روی حافظه‌ی انسان‌دارد. در ایامی که انسان بدون مشکل نمی‌تواند شب‌ها خواب راحت و کافی داشته باشد، به‌خاطر سپردن مطالب وحوادث و بعد به یادآوردن آنها به‌مراتب مشکل‌تر از زمانی می‌شود که همان شخص خواب کافی و راحت داشته است. خواب سطحی یعنی خوابی که با کوچکترین صدا یا نوایی انسان بیدار می‌شود نیز باعث خستگی و ضعف حافظه می‌شود و باید هرکس در طول مدت خواب، خوابش عمیق و دامنه‌دار باشد.

در مواقعی‌که خواب ما عمیق می‌شود، کره‌ی چشم شروع به حرکت از یک‌طرف به‌طرف دیگر می کند و معمولاً در همین ساعات است که انسان خواب می‌بیند (مرحله‌ی REM). یکی‌از علل بدخوابی، بیدار‌ماندن زیاد پس‌از رفتن به رختخواب است که علت آن فکر‌کردن به‌کار و حوادث روزانه و یا نقشه‌کشیدن برای کارهای روز بعد و یا داشتن دغدغه و هیجان و اضطراب به‌دلایل مختلف است.

معمولاً در ساعات خواب عمیق مرکز حافظه به بررسی آنچه آن روز فرا‌گرفته است می‌پردازد و آنها را منظم و ردیف می‌کند. خاطرات و مطالبی را که برای شخص مهم است نگاه می‌دارد و مطالب بی‌ارزش و غیر‌مفید را فراموش می‌‌کند و به‌دور می‌ریزد و اما بعضی از افراد اصولاً کم خواب هستند و کارتوان آنها نیز کم و کاستی ندارد؛ علت این موضوع آن است که به محض اینکه این افراد می‌خوابند خوابشان عمیق و دامنه‌دار می‌گردد. از آنجایی‌که بسیاری‌از افراد می‌دانند که بی‌خوابی باعث ضعیف‌شدن مراکز مغزی بخصوص حافظه‌ی آنها می‌شود، برای زیاد خوابیدن از قرص‌های خواب‌آور استفاده می‌کنند و خوابشان نیز افزایش می‌یابد ولی متأسفانه قرص‌های خواب‌آور خود یکی‌از مهمترین علل ضعف مرکز حافظه می‌باشند. به‌همین‌جهت برای داشتن خواب خوب، باید راه‌های دیگری به‌کار برده شود که به آنها اشاره خواهیم‌ نمود. البته خواب عمیق‌ نیز گاهی مشکلاتی ایجاد می‌کند ماننـد پرش ساق پا، انقباض عضلات پشت‌ ساق پا و قطع تنفس به‌هنگام خواب‌ یعنیSleep Apnea که مورد اخیر گاهی خطرناک خواهد بود. در این عارضه عضله‌ی حجاب حاجب حاجز یا دیافراگم شدیداً منقبض‌شده و باعث می‌شود تا حرکات قسمتهای اولیه‌ی مجرای تنفسی قطع شود که بلافاصله مغز دستور می‌دهد که انسان بیدار شده و به تنفس خود ادامه دهد. داروهایی که برای ایجاد خواب استفاده می‌شوند تاریخچه‌ی مفصلی دارند. تا ۵۰‌سال‌پیش پزشکان معمولاً برای خوب خوابیدن بیمارانشان داروهایی به‌نام Barbiturates تجویز می‌کردند مانند لومینال و بقیه‌ی خانواده‌ی این گروه، ولی این دسته داروها دارای ۲ عیب بودند؛ یکی انسان مجبور بود به‌تدریج برای خوب خوابیدن مقدار آن‌را اضافه کند (ایجاد وابستگی) و دیگر آنکه روز بعد از مصرف آن مدتی دچار گیجی و اختلال تعادل حرکتی می‌شدند. بعدها داروهای آرام‌بخش برای خواباندن انسان‌ها و نیز داروهای ضد‌آلرژی مورد استفاده قرار‌گرفتند که آنها نیز به‌تدریج باعث اعتیاد (وابستگی) انسان شدند.

عسل یا هر خوردنی شکردار باعث می‌گردد که غده‌ی صنوبری انسان هرچه بیشتر یک اسید‌آمینه به‌نام Melatonin ترشح‌کند که در حقیقت هورمون خواب است و همینطور خوردن یکی دو عدد خرما نیز به خواب کمک می‌کند. ساعت درونی انسان وقتی زمان خواب فرا‌می‌رسد به غده‌ی صنوبری فرمان می‌دهد که مقادیری از این ماده ترشح‌کند و ایجاد خواب نماید. غذاهای حاوی نان، برنج، سیب‌زمینی و یا به‌اصطلاح کربوهیدرات‌ها نیز کم‌و‌بیش دارای این خاصیت می‌باشند. بنابراین اگر شب‌ها خوابتان نامرتب و کم است، بهتر است شب‌ها از خوردن گوشت و مواد پروتئینی خودداری‌کرده و مواد قندی و نشاسته‌ای مصرف نمایید.  

به‌هر‌حال یادتان باشد که خواب راحت و آرام باعث منظم کار‌کردن مرکز حافظه گشته و بی‌خوابی و کم‌خوابی گاهی به‌مقدار زیاد نیروی حافظه را کم‌کرده و برای انسان به‌خاطر‌سپردن و به یاد‌آوردن مطالب را بسیار مشکل می‌کند. یکی‌از کارهای مهم برای خوب خوابیدن استفاده از دم‌کرده‌ی سنبل‌الطیب یا Valerian است. این گیاه به‌شکل دم‌اسب رشته‌رشته می‌باشد و در هندوستان می‌روید. رنگ آن قهوه‌ای کم‌رنگ و گاهی قهوه‌ای پررنگ می‌باشد. نام دیگر این گیاه علف‌گربه می‌باشد چون گربه بوی این گیاه را بسیار دوست دارد و با بوئیدن آن شروع به بازی و حرکات شیرین می‌کند. البته دم‌کرده‌ی سنبل‌الطیب علاوه‌بر ایجاد خواب راحت، انقباض عضلات را  برطرف می‌کند و اضطراب و دلهره را نیز کاهش می‌دهد. برای تهیه‌ی دم‌کرده‌ی سنبل‌الطیب؛ در‌حدود 5گرم آن‌را در یک قوری ریخته، روی‌ آن آب‌جوش می‌ریزند و مانند چای آن‌را دم می‌کنند و پس‌از ۲۰دقیقه یک استکان از آن‌را با کمی عسل، قند، شکر و یا بدون شیرینی می‌خورند. نوشیدن یک استکان دم‌کرده‌ی سنبل‌الطیب قبل‌از خواب به یک خواب راحت و لذت‌بخش منجر می‌شود.

چای‌کوهی نیز از گیاهانی است که نوشیدن دم‌کرده‌ی آن خواب بهتری می‌آورد. این گیاه در کوه‌های ایران و بخصوص کوههای البرز زیاد می‌روید و گیاهی است که گل آن شبیه پنبه و آبی‌رنگ بوده، دم‌کرده‌ی همین گل است که خواب را زیاد می‌کند.

استرس و هیجان و اثر آن روی حافظه:

در قرن بیست و یکم محال است انسان بتواند بدون هیچ استرس و هیجانی به زندگی خود ادامه‌دهد. منتهی بعضی‌ها می‌توانند این استرس و هیجان را به‌خوبی کنترل کنند و گروهی دیگر قادر به انجام آن نیستند.

وقتی بدن ما با تهدید و خطر قریب‌الوقوعی روبه‌رو می‌شود، بلافاصله کامپیوتر حفظ‌کننده‌ی جان ما تغییرات زیادی در بدن ما به‌وجود می‌آورد و موادی ترشح می‌کند که روی تمام اعضای بدن اثر می‌کند. ضربان قلب تند می‌شود، انسان عرق می‌کند، قدرت عضلاتش زیاد می‌شود و دست‌ها احیاناً به لرزش در‌می‌آید و مغز انسان در صدد چاره‌جویی بر‌می‌آید. بدن با این‌کار هم وضع محافظت از خود را بر‌عهده می‌گیرد و هم برای مقابله با آن به راه چاره‌ای می‌اندیشد. البته پس‌از رفع آن خطر، بدن وضع قبلی خود را به‌دست می‌آورد و آرامش پیدا‌می‌کند. بعضی‌از مردم نیز قبل از آنکه حادثه‌ای پیش آید مدام دراین فکر هستند که اگر آن اتفاق بیفتد چه باید بکنند؟ و مدام نگران حوادث اتفاق نیافتاده هستند. به‌قول موریس میترلینگ فیلسوف معروف :«‌از چه بسیار حوادثی ترسیدم که هرگز اتفاق نیفتاد». البته حوادث روزمره، خواه‌ناخواه استرس‌آفرین هستند. کارمندی که با رئیس‌ خود اختلاف پیدا می‌کند. شخصی دیگر در‌مورد پرداخت قسط ماهیانه‌اش با کم‌پولی مواجه می‌شود. فرد دیگری نمی‌تواند نام فرزندش را در مدرسه‌ی دلخواهش ثبت‌نام کند و بالاخره دیگری کارش را از‌دست می‌دهد و بیکار می‌شود. همه‌ی این اتفاقات باعث ایجاد استرس در انسان می‌شود و تغییرات زیادی در اعضای بدن به ‌وجود ‌می‌آورد که یکی‌از مهمترین آنها ضربه و اثرات سویی است که به مغز بخصوص مرکز حافظه وارد می‌آورد. وقتی این استرس‌ها مرتب تکرار شود و هنوز انسان از دست یکی‌از آنها خلاص نشده استرس دیگری به سراغش می‌آید، مرکز حافظه صدمه‌ی فراوان می‌بیند.

هنگام پیدایش استرس بخصوص درموارد شدید، هورمون‌های گوناگونی برای مقابله با این استرس ترشح می‌شود که یکی از مهمترین آنها هورمونی به‌نام Glucocorticoid است که به مرکز حافظه آزار فراوان می‌رساند و از قدرت و توانایی آن می‌کاهد.

یکی دیگر از عوارض استرس‌های مداوم، ضعیف‌شدن دستگاه نیرومند مصون‌ساز (ایمنی) بدن است که انسان را در‌برابر هجوم میکروب‌ها و عوامل بیماریزای محیطی مصون می‌دارد که بخاطر ترشح همین هورمون Glucocorticoid است. کسانی‌که دچار استرس‌های دائمی هستند بیشتر از افراد معمولی سرما می‌خورند و بیمار می‌شوند؛ این افراد مبتلا به سرطان هم که باشند در برابر انواع درمان‌ها به‌شدت مقاومت می‌کنند و عمرشان کوتاه‌تر از عمر سایر افراد سرطانی  بدون استرس می‌شود. استرس علاوه بر‌این باعث کم‌شدن خواب می‌شود و حتی اتفاقاتی که برای نزدیکان چنین شخصی می‌افتد باعث افزایش استرس آنان و بروز عوارض مختلف در آن‌ها می‌گردد. برای مبارزه با استرس باید بیش‌از همه خود انسان کمک کند. یکی‌از راه‌های درمان این بیماری، نشست و برخاست با دوستان و اقوام بسیار نزدیک و درودل کردن با آنها، کتاب خواندن، به سینما و تئاتر رفتن و گوش‌کردن به نوای موسیقی آرام‌بخش، ورزش‌کردن، پیاده‌روی در پارک‌ها و باغ‌های زیبای پر از گل و بالاخره در مرحله‌ی آخر مراجعه به پزشک می‌باشد. البته داروهای زیادی برای کاهش استرس و برطرف‌کردن آن وجود دارد که بعضی از آنها می‌توانند به‌خوبی استرس را برطرف کنند ولی از آنجایی که همین داروها متأسفانه روی مرکز‌حافظه نیز اثر خوبی ندارند،  لذا باید قضاوت‌کرد که اگر استرس را به‌حال خود رها کنیم و با روش‌های غیر دارویی آن‌را معالجه‌کنیم، مرکز‌حافظه کمتر صدمه می‌بیند و یا با استفاده از داروهای خاصی و جلوگیری از ادامه‌ی استرس و هیجان و اضطراب و قبول‌کردن عوارض این داروها. بعضی از افراد در ایامی که دچار عوارض استرس هستند، به الکل و سیگار روی می‌آورند که متأسفانه علاوه‌بر‌آنکه استرس به مرکز‌حافظه صدمه می‌زند و آن‌را ضعیف می‌کند، عوارض کشیدن‌سیگار و نوشیدن مشروبات‌الکلی نیز مرکز حافظه را بیشتر تخریب نموده و به عوارض قبلی ناشی‌از استرس اضافه می‌شود. البته بر اقوام و نزدیکان یک فردی که به استرس دچار است واجب می‌باشد که او را تنها نگذارند و مرتب با او رفت‌وآمد کنند و او را به خانه‌ی خود دعوت نمایند. با‌هم به پیک‌نیک بروند، نگذارند او فرصتی برای فکر‌کردن به شرایطی که آن استرس را برایش ایجاد‌کرده است داشته باشد و مرتب به او تلفن بزنند و برایش داستان و لطیفه‌های شاد و مطبوع تعریف کنند. آنچه مسلم است، این که هرچه زودتر بتوانیم یک فرد را از حالت استرس بیرون آوریم کمتر به مغز و مرکز حافظه‌ی او صدمه وارد می‌آید. استرس روی قلب نیز اثر بسیار نامساعدی دارد و کسانی‌که به بیماریهای قلبی دچارند اگر به استرس دچار شوند، وضع بسیار نامناسبی پیدا خواهند نمود و به‌مراتب بیماری قلبی آنها شدیدتر می‌شود و همین شدید‌شدن بیماری قلبی‌، خود به افزایش استرس می‌انجامد؛ یعنی دراین بیماران یک حلقه‌ی معیوب (Vicious Cycle) به‌وجود‌می‌آید. یعنی استرس، بیماری قلبی شدت یافته را تشدید می‌کند و  بیماری قلبی تشدید یافته، استرس را افزایش‌می‌دهد و این هر‌دو متأسفانه به ضعیف و کند‌شدن قدرت‌حافظه می‌انجامد‌.

منبع: برگزیـده از کتاب چگونه می‌توانیم قدرت‌حافظه را ۳برابر کنیم؟

به پیشنهاد دکتر فریدون ضرغام 

تعداد بازدید : 1149

ثبت نظر

ارسال