گروهی از دانشمندان بریتانیایی در جستجوی دریافت تأثیر چگونگی تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) در بهبود بیماران افسرده میباشند. محققان TMS را بهعنوان جایگزینی برای درمان شوکالکتریکی (ECT) بهکار بردند اما چگونگی اثر درمانی آن هنوز مشخص نیست.
TMS با بکارگیری یک پالس مغناطیسی به بخش فرونتال مغزِ فرد افسرده عمل نموده و بهنظرمیرسد که همانندECT، مغز را بازآرایی (Reset) میکند و همینطور کاربرد آن آسانتر است، به بیهوشی نیاز نداشته و عوارض جانبی کمتری دارد و بههمیندلیل به شکل فزایندهای در درمان افسردگی در حال بهکارگیری است. با این وجودTMS، مانندECT نوعی ابزارگیجکننده (Blunt Instrument) محسوب میشود زیرا دانشمندان نظرات معدودی در مورد چگونگی عملکرد آن دارند. اکنون بررسی جدیدی نشان داده است که پالسهای مغناطیسی هدفمند، سبب تغییرات بیوشیمیایی و ارتباطی در مغز میگردند.
این اولینبار است که پالسهایTMS هدایتشده توسط MRI برای مشاهدهی تغییرات در شبکههای مغزی افراد و بیوشیمی مغز استفاده شدهاست. با استفاده از یک اسکنرMRI، آنها قادر به اندازهگیری تغییرات عملکردی ظریفی در مغز بودند که توسط پالسهای مغناطیسی ایجادشده بود. آنها همچنین با استفاده از طیفسنجی رزونانسی مغناطیسی(MRS) قادر به اندازهگیری تغییرات بیوشیمی مغز شدند. محققان دریافتند که یک جلسه TMS ارتباطات شبکههای مغزی بزرگ ـ مقیاس، بخصوص در سمتراست اینسولای قدامی که ناحیهی کلیدی افسردگی است را تغییرمیدهد و همچنین TMS غلظت نوروترانسمیترهایی مانند GABA را که برای ایجاد افسردگی مهـم تلقـی میشـونـد نیـز تغییـر (Alter) میدهد.
این نتایج به این معناست که محققان برای اولینبار اثر مستقیمTMS بر مغز را دریافتهاند و اگر بتوانند تغییرات ایجادشده توسط درمان را مشاهدهکنند، درنتیجه درمان میتواند هوشمندانهتر انجامشده و درمان را برای مغز هر فرد بهتر تطبیقدهند و میتواند راه یک درمان شخصی برای افسردگی باشد.
درمانTMS بهصورت شخصیشده امکانپذیر است و در واقع به تغییرات مغزی منجر میشود. گام بعدی استفاده از آن بهعنوان یک درمان عملی برای بیماران مبتلا به افسردگی در یک کارآزمایی بالینی است و در واقع این کارآزمایی اکنون در ناتینگهام درحال انجام میباشد. این موارد گامهای آغازینی برای شخصیسازی این درمان میباشند.
ثبت نظر