طبق نظر خبرگان مدرسهی طب Icahnدرماونت ساینایی Mount Sinai، استفاده از MRI، راه مؤثر تشخیص کسالتهای ذهنی ازجمله نابسامانی دو قطبی است. طی یک بررسی با استفاده از تکنیکهای پیشرفته که نقطهی عطفی دراین حوزه به شمار میرود، پژوهشگران توانستهاند با درستی بیماران دوقطبی را فقط براساس اسکن مغز از افراد سالم تشخیص دهند. این مقاله در شمارهی ژوئن 2013 نشریهی Psychological Medicine انتشار یافته است.
درحال حاضر بسیاری از کسالتهای ذهنی فقط براساس نشانهها تشخیـص داده میشـوند و به این جهت لازم است از رویکردهای جدیدی برای تشخیص استفاده شود. درنابسامانی دوقطبی bipolar disorder به علت نمایش بالینی پیچیدهی این کسالت، تأخیر قابل توجهی در تشخیص وجود دارد.
در این بررسی، گروه محققان دانشگاه ماونت ساینای به همراه گروه پژوهشگران کینگز کالج لندن وکالج دانشگاهی لندن به کندوکاو در این مسأله پرداختند که آیا با تصویرسازی میتوان به درستی بیماران مبتلا به نابسامانیدوقطبی را شناسایی کرد.
نابسامانیدوقطبی درتوان تنظیمموفق بیماران تأثیر میگذارد واین مسأله است که درزندگی بیمار تأثیر میگذارد. این وضعیت با تأخیر غیر قابل قبول در انجام تشخیص صحیح که گاهی بالغ بر 10 سال میشود وخیمتر میگردد.
تشخیص نابسامانی دوقطبی به آسانی با سایر بیماریها ازجمله افسردگی یا شیزوفرنی اشتباه میشود. به این جهت است که در سراسر جهان نابسامانیدوقطبی را در زمرهی 10 بیماری میدانند که سبب ناتوانی قابل توجه میگردد.
به این جهت گروه محققان ازMRI برای اسکن مغز افراد دچار نابسامانی دوقطبی و افراد سالم استفاده کردهاند. با استفاده از مدلهای پیشرفتهی کامپیوتری، ایشان توانستند با موفقیت و به درستی افراد مبتلا به نابسامانی دوقطبی را از افراد سالم و با 73٪ صحت و فقط با اسفاده از اسکن تصویرسازی مغز جدا کنند. این محققان یافتههای خود را در یک گروه ازبیماران و افراد سالم دیگر نیز با میزان صحت 72٪ به دست آوردند.
میزان صحتی که با این بررسی به آن دست یافتهاند قابل قیاس با بسیاری از آزمونهایی است که درطب مورد استفاده است. افزون براین اسکانینگ مغز برای بیماران بسیار قابل قبولتر است وبسیاری نیز این روش را آزمون معمولی تشخیصی میدانند.
با این رویکرد اهمیت ارزیابیهای بالینی و نیز پایهگزاری روابط با بیمار نفی نمیشود بلکه به شایستگی سزاواری نوع تشخیص انجام شده ارج نهاده میشود. به هرحال باید گفت که تصویرسازی تشخیصی در روانپزشکی هنوز تحت بررسی است و برای استفادهی گسترده آماده نیست.
به این ترتیب، این نتایج به همراه نتایج سایر مراکز که دراین زمینه به تحقیق اشتغال دارند پیشتازی است برای تغییر اساسی درطریقهی رویکرد تشخیصی در روانپزشکی.
ثبت نظر