غربال کردن عوامل بازدارنده. این کار با خاموش کردن تلویزیون آغاز میشود. باید تلفن و همراه را نیز به کنار گذاشت و کامپیوتر را نیز ازبرق بیرون کشید. اگر تصور شود این کارها کمکی نمیکنند باید تجربهی زیر را انجام داد: بهمدت دو روز به صفحهی تلویزیون یاکامپیوتر نگاه نشود و ملاحظه شود دراین مدت چه مقدار کار میتوان انجام داد.
برنامهریزی فراز وفرود. کسانی که صبحها زود ازخواب برمیخیزند، باید نرمش کنند. صبح وقت وارسی ایمیل نیست. صبحها را برای انجام کارهایی باید گذاشت که به تمرکز کامل نیاز دارند. انرژی این افراد بعداز ظهرها کم میشود. دراین مواقع است که میتوان از ایمیل و رسیدگی بــه کـارهــای مربــوط اقدام کرد.
خارجکردن مطالب از ذهن. داشتن مطالب زیاد در ذهن سبب خستگی میشود. وجود کارهای ناتمام انرژی ذهن را گرفته و تلف میکند. بنابراین کارهای ناتمام را به کنار باید گذاشت و باید به آنها بهعنـوان یـادداشتهای انبار شده نگـاه کرد.
آموزشدادن مغز. برای به دستآوردن هر مهارت باید تمرین کرد. یادگرفتن تمرکز نیز از این قانون مستثنی نیست. با استفاده از زمان برای استاد شدن در دقت یا مراقبه میتوان به نتیجه رسید که هر دو راههایی برای به کنار گذاشتن عوامل بازدارنده و بهبود توجه است.
پیامد اینکارها چیست؟ همه میتوانند نهتنها با استفاده از این اعمال، کار بیشتری انجامدهند بلکه ازپیشرفت کار بیشتر لذت ببرند و به این ترتیب وقتی جذب انجام فعالیتی شدند ازکار دیگر لذت نبرند. جریان یافتن کار سبب احساس تشفی خاطر و سرگرم شدن و حتی احساس رضایت میگردد.
ثبت نظر