دانشجویان دانشگاه با چالشها، فشارها و اضطرابهای بیشماری روبهرو هستند که سبب بروز احساس درماندگیشان میشود. دانشجو ممکناست برای نخستینبار از خانهی پدری بیرون آمده و درشهری دیگر سکنی گزیده باشد و بههمین جهت به احساس دلتنگی و دردغربت گرفتار آمده باشد. همچنین ممکناست دانشجو با برنامه و بارکاری جدید سازش یافته و خود را با زندگی درکنار هم اتاقیها تطبیق داده و چگونگی حس تعلق خاطر را از یاد زدوده باشد. برخورد با این تغییرات دراین برزخ نوجوانی به بزرگسالی دربعضی بزرگسالان جوان ممکناست سبب شعلهوری یا از زیر نقاب درآمدن افسردگی دانشگاه شود.
احتمالاً دانشجویانی که دچار افسردگی میشوند بیشتر به اعتیاد و الکل روی میآورند و نسبت به همسالان خود در تحصیل پیشرفت ضعیفی دارند. دشواری در تمرکز سبب میشود تا بزرگسال جوان درپایان بردن کارهای کلاس دچار اشکال شود، ازکلاس غیبت کند، علاقه به فعالیتهای خارج برنامه را از دست بدهد یا حتی از درس عقب بیفتد.
شناسهها ونشانههایی که درافسردگی دانشگاه در دانشجو دیده میشود عبارتند از:
ـ احساس غمگینی یا بدبختی
ـآغالشپذیری،واماندگی، سراسیمگی یا بیقراری
ـ از دستدادن علاقه یافقدان لذت در انجام فعالیتهای طبیعی
ـ بیخوابی یا خوابآلودگی مفرط
ـ تغییر اشتها یا وزن
ـ تـردیـد، حواسپــرتی و کاهش تمرکـز
ـ خستگی، احساس فرسودگی و از دستدادن انرژی
ـ احساس بیارزشی یا گناه
ـ اشکال درتفکر، تمرکز، اخذ تصمیم و به یادآوردن مسایل
ـ فکر دائم بهمرگ، مردن یا خودکشی
بهطور مشخص شناسهها و نشانههای نابسامانی انطباق ظرف 3ماه پساز رویداد استرسآور زندگی مانند دورشــدن از دبیرستان آغاز میشود اما افسردگی ممکناست در هر زمانی بروز نماید.
دانشجوی دانشگاه ممکناست برای درخواست کمک برای افسردگی دچار مشکل باشد. با دشواری میتوان شناسهها و نشانههای این افسردگی را تشخیص داد. درصورتیکه حدسزده شود فرزند دچار افسردگی دانشگاه است باید با وی سخن گفت و از وی خواست هرچه زودتر به پزشک مراجعه کند. بسیاری از دانشگاهها دارای سرویسهای مشاوره هستند که سودمند است.
باید به یادداشت که نشانههای افسردگی بهخودیخود بهتر نمیشوند و درصورتیکه درمان نشوند، ممکناست شدت آن بیشتر گردد. افسردگی درمان نشده ممکناست به سایر مسایل سلامت ذهن و جسم یا مشکلاتی در دیگر زمینههای زندگی منتهی شود. احساس افسردگی ممکناست سبب افزایش احتمال فراروی مواد و خطر خودکشی شود.
افزون بر جستن راه درمان، باید فرزند را تشویق کرد تا برای مقابله با افسردگی دانشگاه از اقدامات دیگری هم استفاده کند. بهعنوان مثال:
برنامهریزی. باید فرزند را تشویق کرد تا اولویتها و هدفهای روزانه را مشخص نماید. این کار به وی کمک میکند تا در وی حس اعتماد و کنترل ایجاد شود. همچنین به وی کمک خواهد کرد تا انجام تکلیف کلاسها را به آخر شب موکول نکند تا از بـــروز خستگی جلوگیری شود.
شرکت درفعالیتها. ورزشکردن یا پیوستن به یک باشگاه به فرزند کمک میکند تا با افرادی ملاقات کند که دارای علایق مشترک هستند و نیز سبب تغییر و دور شدن ازکارهای کلاس میشود.
استفاده ازحمایت دوستان. فرزند را باید دریافتن و آشنایی با افراد جدید در کلاس درس تشویق کرد. دوستان میتوانند به فرزندتان در محیط جدید احساس راحتتری القاء کنند.
تشویق به بسط. با انجام فعالیت جسمی، مراقبه، تمرینهای تنفس عمیق، پیادهروی طولانی یا سایر فعالیتهای آرامشبخش میتوان از میزان استرس کاست.
تعیین زمانی برای تنهایی. مدتی از روز تنهاماندن بهشخص کمک میکند تا تجدید انرژی کرده و حسکنترل بر زندگی بهوی دست دهد.
راه مطمئنی برای پیشگیری از افسردگی دانشگاه وجود ندارد. اما پیشازآنکه سالتحصیلی آغاز شود باید کمک به فرزند بهصورت عادت درآید تا از احساس ماندن زیربار این مرحلهی برزخی پیشگیری شود. کودک را باید به شرکت درسفرهای گروهی و سخنگفتن با سایر دانشجویان تشویق کرد وازمشاوران برای نقطهی آغاز حمایت نظر خواست. درصورتیکه فرزند دانشجو دارای سابقهیافسردگی است باید درمورد نوع گزینههای مشاوره درگذر از این مرحلهی برزخی با پزشک سخن گفت. افزون براین باید به فرزند کمک کرد تا بامنابع مشاورهی گروهی آشنا شود. باید بهیاد داشت که استفاده از درمان با شروع نخستین شناسههای مسأله به پیشگیری از وخامت افسردگی دانشگاه کمک میکند.
ثبت نظر