بسیاریاز مشکلاتجسمی و عادتهای ناپسندی که در انسان شکل میگیرند، ریشه در دوران کودکی و تنشهای روحی این مرحلهی حساس زندگی دارند. شناخت هرچه بیشتر این رفتارها و عادتهای نامناسب و رفع آنها در همان دورهیکودکی از ایجاد عوارض پایدار و غیرقابل تغییر درمراحل بعدی زندگی جلوگیری میکند. آنچه میخوانید، برخیاز شایعترین این مشکلات و از رایجترین شکایتهای والدین درمورد کودکانشان و
چگونگی برخورد با آنها میباشد.
شما نیز بادقت بیشتر در رفتار کودکتان و برخورد پسندیده و صحیح، قادر به پیشگیری ازاین رفتارها و ترک عادتهای نامناسب توسط او خواهید بود.
شب ادراری کودکان:
ناتوانی در کنترلادرار، خاص شبها و خواب نیست و ممکناست در بیداری هم اتفاق بیفتد.
ناتوانی کنترلادرار بهحالتی گفته میشود که کودک بیشاز سهسال چه روز و چه شب در کنترلادرار ناتوانی داشته باشد. این ناتوانی ممکناست اولیه بوده یعنی کودک از ابتدا بهعلتی نتوانسته کنترلادرار داشته باشد یا بهطور ثانویه بروز کند. به این معنی که کودک ابتدا کنترلادرار داشته، ولی بعد کنترل آن را ازدست داده است.بهترین نوع درمان دارو و درمانی توأم با رواندرمانی است. به این نکات نیز باید توجه شود، تشویق کودک به بیان مشکلات خود و کمک به پدر و مادر برای درک اشکالات وی، بیدارکردن کودک در فاصلههای معین برای ادرارکردن، گذاشتن دستگاه شبزنگ در رختخواب کودک و بیدارشدن او با ایجاد صدا، بهترین روش، تهیه و نصب ورقهای بالای سر کودک است که درآن شبهای خیسکردن با رنگ قرمز یادداشت شود و همچنین کودک برای شبهایی که جای خود را خیس نکردهاست موردتشویق قراربگیرد. برای درمان دارویی با پزشک مشورت کنید.
عدمکنترل مدفوع:
این بیماری تقریباً همیشه با عدم کنترلادرار توأم و همزمان است که اختلال عضوی وجود نداشته باشد. درواقع ترس، اضطراب، ازدستدادن مهر و محبت مادری، تولد کودک دیگر، رفتن کودک به مدرسه و ترس از تنبیه مهمترین دلایل بیماری هستند. لجبازی و منفیکاری نیز ممکناست از دلایل دیگر باشد. تهیه و نصب ورقهای که درآن زمان کنترل مدفوع ثبت شده است و دادن پاداش ممکناست مؤثر باشد.
لکنتزبان در کودکان:
لکنتزبان، اختلالی است که بهصورت دایمی یا موقت و بهطور غیرارادی با تکرار و تردید در ادا و تلفظ کلمات و سیلابها بهوجود میآید، بدون این که اختلال عضوی یا فلجی در کار باشد. لکنتزبان با اضطراب، ترس، مشکلات عاطفی و مسایل هیجانی ارتباط مستقیم دارد و این بیماران قطعاً به اختلال عصبی، روانی بهخصوص «نوروز» مبتلا هستند.
با کودک مبتلا باید طوری رفتار شود که گویی لکنت ندارد و از تحقیر و سرزنش وی خودداری شود. رواندرمانی انفرادی، بازیدرمانی و نقاشی بسیار مفید است، زیرا کودک هیجان و تنفر خود را تخلیه میکند و منفیگری و لجاجت کودک ازبین میرود. دیگر اینکه شخص خیالکند گویندهاست و نطق مهمی دربارهی موضوعی دارد. جملات را شمرده و رسا بیانکند، به خوشی و سلامتی زندگی کند، از دغدغه و گوشهگیری نیز باید پرهیز شود.
جویدن ناخن:
جویدن ناخن یکیاز فراوانترین واکنشهای عصبی و عادتی ارضاکنندهاست که از 5سالگی آغاز میشود و کمکم در10تا15سالگی بهشدت خود میرسد و نشانهی دلواپسی، ترس، بیقراری و انرژی زیاد و خشم است یا شاید حرکتی برای تخلیهی هیجانات باشد. برای درمان سعیکنید حالتهای اضطراب و ناراحتی را برطرف کنید. تهدید، تنبیه و پاشیدن فلفل سودی ندارد. بهجای توجه به جویدن ناخن بهخود شخص مبتلا توجه کنید. درواقع شناخت علت بیماری و رفع اضطراب و هیجان به بیمار کمک میکند و معمولاً ازاین طریق رواندرمانی اجرا میشود.
بهعلاوه سرگرمکردن کودک به فعالیتهای هنری مانند نقاشی و... ورزش بسیار مفید است.
مکیدن شست یا انگشت:
مکیدن انگشت بهدلیل ناکاملبودن حرکات لب یا ناکافیبودن عمل مکیدن یا مدت شیرخوردن است. بدونتوجه به اینکه کودک با چه وسیلهای شیر میخورد. قطع شیرخوردن بهخصوص با فشار و اجبار و بهویژه موقعی که کودک با ولع شیر میخورد یا تغییر مرتب ساعتهای شیرخوردن بهعنوان دلایل اصلی مکیدن انگشت، ذکر شدهاست. گرسنگی برای کودک همیشه همراه اضطراب و بیقراری است درحالیکه در موقع شیرخوردن بهتدریج کودک آرام میشود و بهخواب میرود. اگر کودک قبلاز آنکه سیر شود و بخوابد، شیر خوردنش قطع شود، به مکیدن انگشت خود میپردازد تا بخوابد و این عمل کمکم عادت میشود.
درمان معمولاً در2تا3سال اول لازم نیست و در مرحلهی اول درمان، اضطراب و وسواس والدین موردتوجه قرار میگیرد. سپس توجه کودک را از ناحیهی دهان منحرفکرده و دستهای او را باید به وسایل دیگر مشغول کرد. مثلاً وادارش کنید که کاری انجام دهد. در کودکان طردشده از مهرمادری باید رابطهی مادر و کودک اصلاحشود و در کل نباید برای کودک فرصتی باقی بماند تا انگشتانش را بمکد تا رفع عادت شود.
دروغگویی کودکان:
دروغگویی یعنی اینکه شخصی به قصد گولزدن دیگران خلاف واقعهای را بیان کند. در چهار تا پنج سالگی دروغگویی اغلب جنبهی تخیلی دارد و کودک بهشرح زندگی و تصورات خلاقانه، ولی خام و غیردقیق کودکانه و خیالی خود میپردازد. البته قصد کودک گولزدن نیست بلکه فقط میخواهد تصورات خیالی خود را با دیگران درمیان بگذارد. دروغگوها افرادی بیقرار، عصبانی و ناآرام هستند و دروغگویی نشانهی ناراحتی هیجانی و روانی آنهاست. برای درمان باید هرچه زودتر به رفع علت آن اقدام نمود. والدین نباید درحضور کودک دروغ بگویند و درصورت اجبار باید حقیقت به کودک گفته شود. یک دورهی رواندرمانی طولانی برای نوسازی شخصیت و رشد جنبههای عاطفی، اخلاقی و وجدانی ضروری است.
رفع احتیاجهای مادی، عاطفی و حذف تنبیه یا رشوهدادن به پیشگیری و درمان کمک میکند.
وسواس کودکی:
گذران ناخوشایند دورهی یک تا سهسالگی عامل بیماری وسواس است. البته توارث و تعلیم هردو در وسواس دخیل هستند. هستهی آغازین بیماری وسواس فکری در یک تا سهسالگی شکل میگیرد. وقتی دربارهی یک موضوع بارها با بچهای صحبت میکنیم، وقتی او را دهبار صدا میکنیم، بذر وسواس فکری را در ذهن کوچکش میکاریم. خستگی جسمی، عدمتمرکز، فراموشی و بیمیلی به مطالعه یا انجام کار از علامتهای فکر وسواسی هستند. وسواس عملی، به اجبار یک فرد در انجام یک عمل که میداند تکرار آن اشتباه است، گفته میشود. تعجیل در امر آداب توالت بچهها یکیاز دلایل وسواس عملی است. اگر در دوران یک تا 3 سالگی برای کودکان اتفاق ناخوشایندی پیش آید و آنها تثبیت منفی پیداکنند، دچار وسواس میشوند.
خجالت در کودکان:
فرزندان خانوادههای منضبط و مقید به اصولاخلاقی اغلب شرمگین هستند. تربیت ما باید چنان باشد که اندازهی مناسبی از شرم را برانگیزد. بها ندادن به کودک، تنبیه، ناخواسته بودن و سرکوب تحکم و هیجانهای کودک ازجمله عوامل ایجادکنندهی خجالت بیشازحد است. درعینحال، خانوادههای بیقید، بچههای بیحیا بار میآورند. برای تعلیم شرم به فرزندانمان باید چهارچوب ارزشی خاصی را با رفتار و کلام خود در ذهن بچهها تثبیت کنیم. اینگونه بچهها میفهمند کدام کار زشت است و خجالت دارد.
عصبانیت و پرخاشگری در کودکان:
این حالت در کودکی تاحدی طبیعی است، ولی درموارد شدید ممکناست اولین علامت افسردگی باشد و اغلب واکنش انفجاری نسبت به محرومیت و ناکامی است، چون کودک نمیتواند خواستههای خود را به تعویق بیندازد. دلیل آن بهدلیل تضادها و کشمکشهای درونی کودک درمقابل عوامل آزاردهنده یا احساس عجز و ناتوانی است. معمولاً از 2یا3سالگی بهبعد یعنی در دورهی منفیگری دیدهمیشود. حالتهای شدید پرخاشگری و عصبانیت اگر ادامه یابد باعث عدم رشد اجتماعی و وجدان اخلاقی میشود و درنتیجه در مراحل بعدی زندگی ممکناست به اختلالات شخصیتی منجر شود. برای درمان باید ابتدا علت را در خانواده جستجو کرد. والدین این کودکان اغلب افرادی حساس و هیجانی هستند و در تربیت کودکانشان جانب اعتدال را رعایت نمیکنند، یعنی یا در تربیت کودک کوتاهی میکنند و یا برعکس در مراقبت از وی افراط می ورزند. باید کودک و والدین وی توأم درمان شوند. مبارزه با علت ناکامی، برخورد منطقی و اطمینانبخشیدن به کودک نیز از راههای دیگر است.
حسادت در کودکان:
حسادت واکنش تضادها و کشمکشهای ناشناخته و مهمی است که از دوران کودکی در شخص بهوجود آمده و باقیمیماند و ازنظر اجتماعی برای شخص اهمیت دارد؛ زیرا علاوهبر ایجاد عصبانیت، تنفر و احساس خودکمبینی در کودک، باعث میشود که در سنین بالاتر، شخص تماس خود را بامحیط و افراد اجتماع ازدست بدهد و تنها بماند که اغلب با ترس درونی و خشم توأم است. بین 1تا5سالگی حالتی طبیعی است و تمایل به داشتن مادر بهصورت انحصاری وجود دارد. حسادت برای کودک نورسیده به شکلهای مختلف مانند شبادراری، غیظ و خشم، اضطراب و افسردگی و حتی برگشت به عادتهای دوران کودکی تظاهر مینماید. این مورد بیشتر بین 2تا4سالگی بهچشم میخورد و در دخترها حسادت بیشتراز پسران است.
روشهای مقابله با حسادت:
بازیدرمانی و نقاشی همراه یک روش تشخیصی و پیبردن بهعلت حسادت یک روش درمانی است، زیرا فرد بهوسیلهی آن احساساتش را بیان و خود را تخلیه میکند. حمایت مادر از یک کودک باعث ایجاد حسادت یا شدت آن در کودکان دیگر میشود. درنتیجه والدین در بروز یا شدت یا کاهش حسادت نقش مهمی دارند. والدین باید حسادت کودکانشان را بپذیرند، تحمل داشته باشند و کوششکنند که بامحبت، صرف وقت بیشتر و متقاعدساختن کودک بزرگتر، واکنش حسادت را کاهش دهند. تنبیه جایز نیست، زیرا کمکم حسادت را به دشمنی و تنفر تبدیل میکند. وظیفهی مادر است که قبلاز زایمان با بیان این مطلب که نورسیدهای در راه است، کودک بزرگتر را برای مراقبت از نوزاد تشویق کند تا با او به رقابت نپردازد. هنگام خوابنوزاد، مادر به کودک بزرگتر بیشتر توجه نماید و پدر نیز وقت بیشتری را به کودک بزرگتر اختصاص دهد.
ثبت نظر