یکیاز عادات دهانی که برخیاز افراد آنرا یاد میگیرند و در ترککردن آن دچار مشکلات زیادی میشوند، جویدن یا خوردن ناخن است (Nail Biting).
گروئن والد در مراجعه به تمام کتابها و مقالاتی که دراین زمینه مطلبی در آنها وجود داشت، به این اطلاعات یا نظریات دستیافت:
• یک جستجوی درونی برای کسب لذت و خوشنودی، که بهصورت مکانیکی صورت میگیرد.
• یک فعالیت جانشین برای تخلیهی تضادهای خصمانه و نیازهای لیبیدوئی یا جنسی.
• یک تخلیه برای تکانههای تهاجمی دهانی.
• یک جریان خود ناقصسازی که هم بارضایت و هم بهقصد تنبیه صورت میگیرد.
• یک معادل افسردگی که بهصورت یک خودکشی نسبی و خفته تبدیل شدهاست.
• یک وسیلهی کفارهدهی به گناه با عناصری از جبران (رویش مجدد ناخن)
• یک علامت هیستریکی تغییر یافته و یک معادل خودارضائی.
بدون اینکه به علت یا اتیولوژی بیماری پرداختهشود، بیماران بهندرت بهدنبال درمان تحلیلی عمیق آن میروند و آنرا بهصورت جدی یک عامل مختلکنندهی زندگی نمیدانند. باری، براساس آنچه که توسط گروئن والد بیان شده؛ نشانههایی مانند جویدنناخن با عمیقترین اختلالات در شناخت خود پیوند دارند و پویائی روانی یا پسیکودینامیک آنها به درگیریها و تضادهای دوران کودکی برمیگردد. گروئن فیلد بهخوبی جنبههای مختلف جویدن ناخن را توصیفکرده و اینباور خود را مطرح میسازد که روشهای درمانی موجود، تنها در شرایطی مفید هستند که تضادها و تعارضهای درونی بیمار ازطریق تکنیکهای پیچیدهی تحلیلی هیپنوتیزم حل و فصل شوند.
کروجر یک روند پیچیده و گیجکنندهای را برای تلقین به کودکانی که دچار جویدن ناخن هستند، پیشنهاد میکند. مثلاً :
• آیا دوستداری که جویدن ناخن را از دستچپت شروع کنی؟ بهاینصورت که هر ذرهای از ناخن را با یکیاز دندانهایت بجوی و پساز رسیدن به آخرین دندان، دوباره و دور دوم جویدن ناخنها را شروع کنی؟ و یا ممکناست چنین تلقیناتی را بیانکرد:
• آیا ممکن است که تو باتوجه به آنچه که لازم میدانی، در یک تجدیدنظر، جویدن هر ناخن را کمی افزایش یا کاهش دهی؟
بسیاری براینباورند که اگر ما رفتار جویدن ناخن را به کنترل آگاهانهی خودمان در بیاوریم، دراین شرایط، انگیزه توسط عوامل ناخود آگاه کاهش پیدامیکند. باری، کروجر هم براین نکته اشاره میکند که برای درمان این بیماری، باید اول نیازهای هیجانی بنیادی درمان شوند، نه اینکه به ارائهی تلقیناتی برای ازبینرفتن نشانههای بیماری بسنده کنیم.
کرازیلنک و هال به بیماران خود تلقین میکردند که:
• «زمانی که شما شروع به بالا بردن دستتان بهسوی دهانتان کردید، این یک حرکت اتوماتیک یا خودبهخود است و این احتمال هم وجود دارد که با یک عمل متضاد، آنرا متوقف سازید.»
«شما میتوانید برای این عمل متضاد، یک ارزش یا بارعاطفی را هم مطرح سازید. مثلاً به ناخنهایتان بهعنوان قسمتی از وجود خودتان احترام بگذارید. ناخنهای زیبا برای همه و بهویژه خانمها میتواند افتخارآمیز باشند». ممکناست چنین پرسشهایی مطرح شوند: «تو خیال میکنی که کدامیک از ناخنها نیاز بیشتری به جویدن دارند و تاچه مقدار؟ در چه زمانی از شبانهروز این نیاز بیشتر است؟ توبه چه میزان از خون نیاز داری تا بچشی؟ یک مقدار کم یا یک مقدار زیاد؟».
ثبت نظر