پژوهشهایی که بر روی ژن MAO-A انجام شده، نشان داده است که معمولاً شرایط نامناسب دورهی کودکی فعالیت این ژن را مختل میسازد و رفتارهای ضداجتماعی و خشونتآمیز و پرخاشگریهای بزرگسالی به سبب غیرفعال شدن نقش اصلی این ژن در دورهی کودکی و نوجوانی است.
البته باز هم باید تأکید شود که عوامل گوناگونی در بروز رفتارهای تهاجمی نقش دارند که با توجه به موضوع این مقاله به بررسی نقش ژن پرداخته شده است.
بنابراین والدین باید به این نکته توجه داشته باشند که میتوان با آموزش مناسب به کودکان و نوجوانان آنها را با رفتارهای مناسب و بهنجار آشنا ساخت و روش درست و متعادل آزادسازی نیروهای هیجانی را به آنها آموخت. در واقع خود والدین باید به این باور برسند که میتوان بدون بروز خشونت و پرخاشگری بسیاری از مسائل و مشکلات زندگی را حل کرد و نیازی به تهدید و تهاجم نیست.
برای کنترل و درمان پرخاشگری فرضیههای متعددی وجود دارد. البته در همهی آنها ابتدا باید پرخاشگری و خشونت را شناخت و علت یا علل آن را به درستی بررسی کرد. با شناخت این علتها و عوامل، میتوان برای کاستن از میزان و شدت پرخاشگری اقداماتی را انجام داد. پیش از این اشاره شد که عواملی مانند تربیت نادرست دوران کودکی، تغذیهی غلط، اعتیاد پدر و مادر و یا هر دو، فقدان صداقت و صمیمیت در خانواده، تنبیه و تشویق بیجا و نامناسب، تأیید رفتارهای پرخاشگرانهی کودک و نوجوان از سوی والدین، اختلافات مستمر و شدید پدر و مادر، نزاع و رفتار پرخاشگرانهی اعضای خانواده و طلاق و جدایی والدین و نیز عوامل متعدد فرهنگی ـ اجتماعی و محرومیت و فقر اقتصادی و تلویزیون و رسانههای دیگر نیز در خشونت و پرخاشگری تاثیر دارند. در این میان، برنامههای نامناسب تلویزیون در ریشه گرفتن رفتار پرخاشگرانه میتواند نقش بسیار مهمی در ستیزهجویی داشته باشد. فیلمهای تلویزیونی میتوانند سبب شوند تا کودک و نوجوان با تقلید کردن از رفتار هنرپیشهی فیلمهای جنایی و خشونتآمیز، رفتار خشن و تهاجمی را یک اعتبار و ارزش تلقی کند و رفتار پرخاشگرانهی خود را توجیه نماید و در موقعیتهای مشابه، دست به خشونت و پرخاشگری بزند. البته نباید فراموش کرد که پرخاشگری نوعی مکانیسم روانی است که سبب میشود تا شخص به طور ناخودآگاه رفتار پرخاشگرانه انجام دهد.
برای مثال، ممکن است فردی در اثر فشارهای ناشی از محرومیتها و ناکامیهای خود، واکنشهای خشم و پرخاشگری و تهاجم بروز دهد که طبیعی به نظر میرسد و نباید این رفتار را به حساب اثر ژن گذاشت. اصولاً انسان برای حفظ جان و تأمین مصالح حیاتی خود تلاش میکند. از این رو، هم واکنشهای سازشی و هم رفتارهای خشونتآمیز او معمولاً برای حل مسائل زندگی انجام میگیرد. در این صورت، اگر عواطف فرد به درستی پرورش یافته باشد و شخص با واقعبینی و هدف مشخصی دست به عمل بزند، هم از فشارهای هیجانی در امان خواهد بود و هم رسیدن به هدف آسانتر میشود.
پژوهشهای متعدد نشان داده است که تقلید در رفتار پرخاشگرانه نقش مهمی دارد و خشونت و پرخاشگری را به مقلد دیگر نیز سرایت میدهد. از این رو باید روشهای تربیتی را با در نظر گرفتن اثر تقلید و با خود کشاندن منظور کرد تا بتوان از واکنشهای تهاجمی کاست.
با این نوشتهی مختصر، میتوان برخی از راه کارهای کاهش خشونت و پرخاشگری را به شرح زیر خلاصه نمود:
1- به منظور جلوگیری و کاهش پرخاشگری کودکان، نوجوانان و جوانان والدین میتوانند اقدامهای مناسبی را انجام دهند. برای این منظور ابتدا خود پدر و مادر باید آگاهی کافی از هیجان خشم و پرخاشگری را داشته باشند و پیآمدها و زیانهای آن را بشناسند تا به اهمیت پیشگیری از خشم و تهاجم پیببرند:
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی، کی راهبر شوی
خانواده تأثیر عمیقی در روان و شخصیت کودک میگذارد و شخصیت او را پیریزی میکند و جهت میدهد. محیط خانوادهی سالم، در کودک اعتماد به نفس و عزت و احساس مسئولیت را ایجاد میکند و به خوشبختی و سعادت او میانجامد. یکی از ارزشمندترین آموزشهایی که میتواند سبب پیشرفت انسان و بروز رفتار بهنجار شود، آموزش مسئولیتپذیری است. والدین نخستین پایهگذاران این امر هستند و در ایجاد و رشد حس مسئولیتپذیری در فرزندان خود نقش اصلی را دارند. مسئولیتپذیری نشانهی رشد و اعتماد به نفس است و به شخص کمک میکند تا تصمیمهای مناسبتری را اتخاذ کند. مسئولیتپذیری عزت نفس و آرامش ایجاد میکند و سبب میشود که فرد با میل و رغبت به حقوق دیگران احترام بگذارد و از خشونت و پرخاشگری بپرهیزد. پژوهشهای دانشگاهی نشان داده است که اگر کودک مورد توجه و حمایت هدفدار خانواده نباشد و یا از خانواده طرد گردد، آمادهی کجروی و ناسازگاری و تجاوز به حقوق دیگران میشود. کودکی که در چنین فضایی زندگی میکند و با محرومیت عاطفی و فقدان مهر اطرافیان روبهرو میباشد، محبت و عواطف دیگران را احساس نمیکند و با ناسازگاری و رفتار خصمانه با سایرین برخورد مینماید.
این نکته نیز حایز اهمیت است که علاوه بر پدر و مادر؛ نزدیکان، بستگان، همبازیها، محیط کودکستان، دبستان و مراکز دیگر نیز در شکل گرفتن شخصیت و بروز رفتار بهنجار یا نابهنجار مؤثر است.
البته حمایت بیش از اندازه و اغماض افراطی پدر و مادر نیز سبب میشود که کودک با پرتوقعی و زیادهخواهی در سازش با دیگران دچار اشکال شود و خشونت و پرخاشگری و تجاوز را به عنوان راه حل مناسب زندگی اجتماعی تلقی نماید. بنابراین عوامل متعددی دست به دست هم میدهند و در ایجاد یا بروز رفتار نابهنجار مؤثر واقع میشوند.
۲ـ با آگاهی از چگونگی مراحل رشد کودک و اعمال روشهای درست تربیتی برای این مراحل مهم زندگی، باید به شکلگیری و رشد شخصیت و رفتار بهنجار کودک کمک شود تا با ایجاد حس اعتماد به نفس بتواند در بزرگسالی از خشونت و بروز خشونت و تهاجم جلوگیری کند. اگر پدر و مادر و آموزگاران، خودآگاهی کافی از مراحل رشد نداشته باشند و تغییر اخلاق و رفتار و شخصیت نوجوان و جوان را غیرقابل تحمل بدانند، نمیتوانند از مشکلات رفتاری و ناسازگاری و پرخاشگری این گروه بکاهند. در حالی که میتوان با توجه به نیاز و خواستههای نوجوانان و ایجاد حس اعتماد به نفس و اطمینان در آنها، ضمن حل مسائل و مشکلات سنی آنها، از ناسازگاری و نشانههای عصبی و خشونت واختلالهای رفتاری نیز پیشگیری نمود.
۳ـ با فراهم آوردن محیط دوستانه و صمیمانه در خانواده، میتوان با ایجاد فرصتهای مناسب برای رشد طبیعی و پرورش هیجانهای عاطفی و بروز درست آنها در کودک و نوجوان با طیب خاطر برای رسیدن به هدفهای عالی، با او همکاری و کوشش کنند و به دور از تعارض و کشمکش فرصت تهذیب و کمال شخصیت را داشته باشند. بررسیهای متعدد نشان میدهد که درگیریهای شدید بین والدین احساساتی منفی را در کودکان ایجاد میکند و سبب میشود تا کودکان و نوجوانان با همسالان خود، رفتاری پرخاشگرانه داشته باشند و در بزرگسالی نیز به ستیزهجویی بپردازند. براساس این بررسیها میتوان نتیجه گرفت که اگر کودکان در خانوادهای رشد کنند که پدر و مادر پرخاشگر باشند ممکن است آنها هم در نوجوانی و جوانی و برزگسالی به خشونت و پرخاشگری بپردازند.
۴ـ با توجه به این حقیقت که بیشتر جوانان در ضمیر خود به دانش و تجربهی بزرگان خود ایمان دارند و مایلند مشکلات خود را با کمک پدر و مادر و یا معلم خود حل کنند، میتوان باشناخت و برخورد صحیح و آموزش مناسب به این خواستهی درونی جوانان جامهی عمل پوشاند و به جای انتقاد و تحقیر و تمسخر، به آنها کمک کرد تا شخصیت سالمی را به دست آورند و رفتاری بهنجار داشته باشند.
۵- احتراز از تنبیه به منظور کاهش خشم و خشونت در کودک و نوجوان و سرکوب کردن این واکنش در آنها. بررسیهای کارشناسان نشان میدهد که تنبیه نقشی در کاهش خشونت و پرخاشگری ندارد.
واقعیت این است که تنبیه ممکن است به طور موقت خشونت را کنترل کند اما در درازمدت تنبیه بر شدت پرخاشگری میافزاید. بنابراین، اگر در مواردی برای کاهش پرخاشگری به تنبیه هدفدار اشاره شده است، نباید آن را به عنوان وسیلهای عام برای کنترل پرخاشگری و تهاجم بهکاربرد.
۶ـ همان طور که اشاره شد عوامل مختلف و محرکهایی براختلال در کارکرد ژنهای پرخاشگری اثر میگذارند و زمینه را برای واکنشهای خشونتآمیز آماده میسازند. یکی از این محرکها، غذا میباشد. بنابراین، رژیم غذایی مناسب میتواند نقش مهمی در سلامت جسم و روان داشته باشد و آماده ساختن یک برنامهی غذایی درست و مناسب و متعادل در خانواده، میتواند کمک مؤثری در شکلگیری و بروز رفتار فرد باشد.
ثبت نظر