شماره ۱۰۹۶

فکرکردن زیاد و روان رنجوری

دکتر عسگر ابوالفضلی - روانپزشک

فکرکردن زیاد و روان رنجوری

روان‌رنجوری‌(Neuroticism) تمایل بلند‌مدت به قرار داشتن در ‌حالت عاطفی منفی است. افرادی‌که درجه‌ی بسیار بالای روان‌رنجوری را در آزمون‌های‌شخصیت نشان ‌می‌دهند، به‌استرس‌های‌محیطی حساس بوده و به‌خوبی به آن پاسخ نمی‌دهند. در‌نتیجه، آنها ممکن‌است با مشاغل خطرناک تطابق یابند و به احتمال زیاد بیش‌از دیگران اختلالات ‌روانی را تجربه می‌کنند. یک گروه روانشناس مدل جدیدی برای روان‌رنجوری، پیشنهاد‌کردند که ممکن‌است ارتباط آن را با هر‌دوحالت ناخشنودی (Unhappiness) و خلاقیت (Creativity) نشان‌دهد (ویژگی شخصیتی که منشاء در فکر‌کردن زیاد دارد).

بسیار مشکل است که روان‌رنجوری را از‌نظر درک خطر بزرگ‌شده توضیح داد. زیرا افرادی‌که نمره‌ی بالایی دارند، اغلب در شرایطی که هیچ تهدیدی درآن وجود ندارد، احساس ناخشنودی(Unhappy) می‌کنند. مشکل دوم این است که مجموعه‌ی مقالات علمی (Literature) نشان‌می‌دهند که نمرات روان‌رنجورخویی در آزمون‌های شخصیت، با خلاقیت ارتباط مثبتی دارد؛ پس چرا باید در نگاه اغراق‌آمیز به موارد تهدید‌آمیز، بتوانید ایده‌های جدید خوبی را در‌آینده ارائه دهید؟

الهام‌بخش این نظریه‌ی جدید یک بررسی‌ بوده است که نشان‌می‌دهد هنگامی‌که مردم خودبه‌خود افکار منفی دارند، فعالیت بیشتری در مناطقی از مغز آنها یعنی بخش میـانی قشرجلویی پیشانی (Medial Prefnontal Cortex) روی می‌‌دهد که با احساس خطر (Threat Perception) مرتبط است. هنگامی‌که منبع تهدید نزدیک‌تر می‌شود، فعالیت در مغز از فعالیت‌های مربوط به اضطراب در جلوی مغز(MPC) به فعالیت‌های مربوط به وحشت (Panic) در منطقه‌ای‌در مغز‌میانی انتقال می‌یابد. این تغییر به‌وسیله‌ی هسته‌ی قاعده‌ای جانبی آمیگدال (Amygdale) کنترل می‌شود.

افکارخودبه‌خودی (Self‌-Generated Thought) خلاقیت را تسهیل‌می‌کند اما ممکن‌است باعث ناخشنودی‌ گردد.

اگر سطوح بالای فعالیت خودبه‌خودی با افکار منفی مرتبط باشد، در ناحیه‌ای از مغز احساس خطر را درک‌می‌کند و اگر فرد تمایل به وحشت داشته باشد، زودتر از سایر افراد به‌دلیل داشتن واکنش بسیار بالا در هسته‌های قاعده‌ای جانبی (Basolateral Nuclei) آمیگدال، ممکن‌است احساسات منفی را حتی در شرایـط فقدان تهدید، تجربه نماید.

این بدان معنی است که به‌دلایل خاص عصبی (Specific N‌eural Reasons)، نمره‌ی بالا در روان‌رنجوری دارای تخیل بسیار فعال، در قالب یک ژنراتور تولید تهدید عمل‌می‌کند.

علاوه‌بر‌این، این مدل به‌همراه  مدل شناسایی شده‌ی قبلی بررسی فعالیت‌های مغزی دراختلال نظم خلق‌و‌خو (Mood Dysregulation) به‌کار‌می‌رود و محققان امیدوار هستند تا نظریه‌ی جدید را با‌ یک چهارچوب متحد ساده  برای الحاق جنبه‌های خلاق روان‌رنجوری، با جنبه‌های عاطفی‌اش گره بزنند.

این محققان به اسحاق نیوتن‌، فرد بسیار خلاقی که نشانه‌های بسیاری از روان‌ رنجوری داشت‌، در قالب شاخص راه‌حل جدیدشان‌ اشاره می‌کنند: «من این موضوع را که به‌طور مستمر قبل‌از من بررسی شده ادامه می‌دهم و صبر می‌کنم تا اولین طلوع به آرامی رخ‌دهد و کم‌کم نور‌کامل و روشنایی فرارسد.» اینجا، کلمات وی خلاقیت را در قالب محصول تمرکز شدید و تفکر طولانی توصیف‌می‌کنند. سطح تفکر بیش‌از‌حدی که این محققان باور دارند، ممکن‌است نشانه‌های روان‌رنجوری‌اش را به‌همان میزان خلاقیت‌اش توصیف و پشتیبانی ‌نماید.

 

 

تعداد بازدید : 2135

ثبت نظر

ارسال