شماره ۱۱۷۵
پزشکی امروز
گمانمیکنم بیشتر خوانندگان محترم با کتاب «بربادرفته» آشنایی دارند و یا فیلم بربادرفته را دیدهباشند. فیلم بربادرفته به بیننده کمکمیکند تا ویژگیهای شخصیت هیستریونیک یا نمایشی را بهخوبی درککند.
شخصیتی که میل به غلو و اغراق دارد و با رفتارنمایشی خود، همواره در جستجوی جلبتوجه دیگران است و با هیجانهای سطحی خود روابط شخصی و بین فردی آشفتهای دارد. شخصیت «اسکارلت اوهارا» در فیلم «بربادرفته» نمونه بسیارخوبی برای معرفی شخصیتنمایشی میباشد.
مارگارت مانرلین میچل(Margaret Munnerlyn Mitchell) (۱۹۰۰ تا ۱۹۴۹میلادی) نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی، درسال۱۹۳۶ میلادی رمان بربادرفته را نوشت و ویکتور فلمینگ(Victor Fleming)، درسال۱۹۳۹ فیلم آنرا بهمدت ۲۳۸ دقیقه کارگردانیکرد. دراینفیلم، کلارگگیبل (Clark Gable) و ویوینلی، نقش اصلی را بهعهده داشتند. کلارکگیبل با نقش رتباتلر(Rhett Butler) بهشهرت جهانی رسید و ویوینلی(Vivien Leigh) با ایفای نقش اسکارلتاوهارا بهخوبی هنرنمایی کرد. لسلیهاوارد (Leslie Howard) نیز نقش اشلی را برعهده داشت.
فیلم بربادرفته (Gone with the Wind) را میتوان یکیاز بهترین فیلمهای عاشقانه سینمای هالیوود دانست که عدهای از روانشناسان آنرا برای مشاورههای پیشاز ازدواج مفید دانستهاند.
اسکارلتاوهارا (Scarlett O’Hara)، قهرمان داستان بربادرفته است. اسکارلتاوهارا (که ویوینلی نقش او را در فیلم بازی کرده است) دختر یک ملاک ثروتمند (مالک مزرعه پنبه در تارا) بهنام جرالداوهارا در ایالت جورجیا است. او عاشق اشلی ویلکز (Ashley Wilkes)، جوان تحصیلکردهای که پسر مالک ملک مجاورشان است میشود، اما اشلی تصمیممیگیرد با دختر خالهاش، ملانیهمیلتون(Melanie Hamilton) با بازی اولیویا دو هاویلند(Olivia de Havilland) در فیلم بربادرفته ازدواجکند. مرد خوش قیافهای بهنام رتباتلر (با نقش کلارکگیبل) با شنیدن گفتگوی اسکارلت و اشلی از او خوششمیآید. اسکارلت که از اشلی ناامید و سرخورده شدهاست، برای گرفتن انتقام، همسر چارلز (برادر ملانی و مردی خجالتی و بیدستوپا) که عاشق طنازی و دلربایی اسکارلت شدهاست میشود. دراین زمان جنگهایی (جنگ شمال و جنوب) در آمریکا آغازمیشود و چارلز در اردوگاه میمیرد. پساز مرگ چارلز، اسکارلت به نزد ملانی میرود و آنجا دوباره با رتباتلر(کلارکگیبل) روبهرو میشود.
هنگامیکه آتلانتا مورد حمله نیروهای شمالی قرارمیگیرد، رت به اسکارلت و ملانی که تازه زایمانکرده کمکمیکند تا از شهر بگریزند و آنگاه خودش به جنوبیها میپیوندد. زمانیکه اسکارلت به تارا (Tara) میرسد، مادرش مرده و پدرش دیوانه شدهاست. درنتیجه مسئولیت نگهداری و اداره مزرعه بر دوش اسکارلت میافتد. هنگامیکه اشلی از جنگ برمیگردد و درکنار ملک اسکارلت زندگیمیکند، شمالیها برای مزرعه مالیات سنگینی وضع مینمایند. اسکارلت برای نگهداری مزرعه و تهیه پول به شهر میرود و با فرانک کندی، نامزد خواهرش ازدواجمیکند. پساز مرگ فرانک، اسکارلت اداره کارخانه چوببری او را بهعهده میگیرد. اندکی بعد رتباتلر از اسکارلت تقاضای ازدواج نموده و با یکدیگر ازدواج میکنند. اما اسکارلت همچنان به اشلی توجه دارد و این امر ازدواج آنها را ناپایدارمیسازد و سر انجام، بهجدایی میکشاند. پساز مرگ دخترشان، رتباتلر برای همیشه اسکارلت را ترکمیکند. اسکارلت این نکته را درمییابد که اشلی هیچگاه اورا دوست نداشته و علاقه او نیز به اشلی بیشتر یک رویای کودکانه بودهاست. سرانجام اسکارلت به مزرعه پنبه در تارا بازمیگردد تا به زمین خانوادگی نزدیک باشد و زندگیکند.
با دیدن فیلم بربادرفته، میتوان اسکارلت اوهارا را نمونه خوبی برای شناخت اختلالشخصیت نمایشی (Histrionic personality disorder:HPD) دانست. مردانی که اورا میشناسند، عاشق و شیدایش میشوند و این امر برای شخصیت نمایشی لازم و بسیار جذاب است. شخصیتهایی که نه خود را میشناسند و نه اطرافیان خود را! افرادیکه با احساسات تند و سطحی و نمایشی خود زندگیمیکنند!
در فرصتیکه بهدستآید، در بخش نقد فیلم سینمایی سایت هنرنامهامروز(WWW.honarnameh.com)، جنبههای روانشناختی فیلم بربادرفته را شرح خواهمداد.
پیشازاین در مقاله اختلال شخصیت مرزی (Borderline personality disorder) اشارهشد که اگر بهاختصار شخصیت انسان را حاصل جمع کلی از طرحها و الگوهای داخلی و خارجی انطباق با زندگی بدانند، اختلالات شخصیتی را نیز میتوان جزو گروهیاز بیماریهای روانی دانست که شامل الگوهای شخصیتی بلندمدت افکار و رفتارهای ناسالم و غیرقابل انعطاف افراد باشد و سبب ایجاد اختلال در روابط شخصی و بین فردی اشخاص گردد.
انجمن روانپزشکی آمریکا اختلالشخصیت نمایشی را تعریفکرده و آنرا نوعی اختلال یا بیماری دانسته است که فرد مبتلا به آن رفتارنمایشی و واکنشی اغراقآمیز، همراه با هیجانی بیشازاندازه انجاممیدهد. در چاپسوم کتاب (DSM :Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders) اختلالشخصیت نمایشی را با انجام رفتارهاینمایشی و واکنشی و آشفتگیهای مشخص در روابط بین فردی تشریح کردهاند. اشخاصیکه به Histrionic Personality Disorder)HPD) مبتلا باشند اشخاص تحریکپذیر، سرزنده و نمایشی هستند که برای جلبتوجه دیگران رفتاری نمایشی و برونگرایانه و اغراقآمیز بروزمیدهند. این اشخاص با رفتار واکنشی خود در ظاهر جذاب جلوهگر میشوند و با دیگران مراوده برقرارمیکنند، اما کمی پساز ایجاد رابطه دوستی، بهصورت فردی متوقع، طلبکار و خودمحور در میآیند. اصولاً روابط بینفردی این افراد آشفته و سطحی میباشد و اعمالشان اصالتندارد. خودنمایی، طنازی و عشوهگری در زنانیکه شخصیت نمایشیدارند جلبتوجه میکند. همانطورکه اشارهشد، زنان دارای اختلالشخصیت نمایشی سعیمیکنند تا با دلربایی و عشوهگری و طنازی در کانونتوجه دیگران قرارگیرند و البته وجود اختلالشخصیت نمایشی در مردان نیز میتواند با عاشقپیشگی سطحی و زنبارگی دیده شود. بسیاریاز افرادیکه دارای اختلالشخصیت نمایشی هستند افراد برونگرا، هیجانی و تحریکپذیرند و نمیتوانند دلبستگی عمقی و پایدار داشته باشند. این افراد بدون آنکه آگاهی داشته باشند خود را همتای شاهزادهخانمها و یا مشهورترین ستارههای سینما میپندارند و تلاشدارند تا نقش آنها را ایفاکنند. این افراد مشتاق کارهای هیجانی و موضوعات تازه هستند و آماده برقراری روابطی پرشور اما درعینحال سطحی میباشند. امور عادی روزانه برای این اشخاص کسلکننده است و بههمیندلیل از روابطی که برقرارمینمایند بهسرعت خستهمیشوند و با کمترین تهییجی بهخشممیآیند و با این احساس که قدر آنها شناختهنشده، ازجا درمیروند و کنارهگیری میکنند. بهنظرمیرسد اختلالشخصیت نمایشی اختلال نسبتاً شایعی باشد. بنابر نوشتههایDSM-IV اگر پنج نشانه یا بیشتراز نشانههای زیر در فردی مشاهده شود، باید شخصیت او را ارزیابی و بررسینمود:
۱. زمانیکه شخص در موقعیتهایی که مرکزتوجه نیست قرارمیگیرد، ناراحت و غصهدار میگردد.
۲. درصورتیکه ابراز احساسات فرد بهسرعت تغییرکند و سطحی باشد.
۳. شخصی که رفتاری خودنمایانه و نمایشی داشته باشد و در ابراز احساسات و علاقه خود اغراق و مبالغهکند.
۴. فردی که ارتباط با دیگران را خودمانیتر و سادهتر از آنچه واقعاً هست، بپندارد.
۵. شخصی که در تعامل با دیگران، رفتاری نامناسب، بهویژه بهصورت اغواگری و تحریک کنندگی جنسی و بیبندوباری جنسی داشته باشد.
۶. زمانیکه فرد با رفتاری نمایشی، ظاهر خود را برای جلبتوجه دیگران آراسته و جذاب و جالب جلوه دهد، اما دیگران اورا سطحی و ریاکار بشناسند.
۷. کسی که اعمال و رفتار و گفتاری ناهماهنگ و نمایشی داشته باشد.
۸. فردی که القاپذیر باشد و با مختصر تحریکی به شدت تهییج گردد.
۹. شخصی که ازنظر دیگران فردی سطحی و بیاصالت شناخته شود.
۱۰. فردی که در روابط بینفردی و پساز برقراری ارتباطدوستی با دیگران متوقع، خودمحور و بیملاحظه بهشمارآید.
البته همانطورکه پیشازاین اشارکردهام، افرادیکه اختلالشخصیت دارند نشانههایی ندارند که خودشان ازآن نشانهها رنج بکشند. مشکلات این افراد بهصورت آشفتگی در روابط و رفتار است و نه بهصورت نشانههای جسمی و روانی. آنها نُروزمنش(Character neurosis) دارند و از نشانهای جسمی یا روانی متألم نمیشوند و درواقع دارای نُروز نشانهدار نیستند. درواقع دلیلی وجود ندارد که اینگونه افراد مضطرب باشند.
احساسات و افکار و رفتار مبتلایان به اختلال شخصیت نمایشی اغراقگونه، مبالغهآمیز و اغواگرانه است. بیشتر آنها تحریکپذیر و هیجانی هستند و با بزرگنمایی چیزهای کوچک و ساده، توجه دیگران را بهخود جلبمیکنند و میخواهند مورد تأیید وتحسین دیگران قرارگیرند. درصورتیکه ازآنها انتقاد شود و مورد توجه دیگران نباشند، ناراحت و تندخو و عصبانی میشوند. توجه و تأیید و تحسین دیگران آن اندازه برایشان اهمیت دارد که برای جلبتوجه، گاهی دست به خودکشی نمایشی نیز میزنند. با احساسات و هیجانهای سطحی خود خیلی زود با دیگران صمیمیمیشوند، اما پساز برقراری ارتباط، پرتوقع و خودمحور میگردند و ممکناست بهسرعت علاقه خود را ازدستبدهند زیرا دلبستگی این افراد سطحی میباشد. این اشخاص به دیگران وابستگی زیاد دارند و ازاینرو، چه زن و چه مرد مبتلا به اختلالشخصیت نمایشی، با اغواگری و جذابیت ظاهری و دلربایی میلدارند تا توجه دیگران را بهخود جلبکنند و اعمال و رفتار و آرایش و لباسپوشیدن خود را برای همین توجه و تأیید دیگران تنظیم میکنند. بیشتر آنها زمان زیادی را صرفیافتن راههایی برای جلبتوجه دیگران مینمایند. بیشتر این افراد در روابط خود با دیگران، بدون اینکه خود خبر داشتهباشند، نقش بازی میکنند. ازاینرو داشتن ارتباط پایدار با بیماران شخصیت نمایشی دشوار است. آنها معمولاً بهدنبال اغواگری هستند و هیجانها و احساسات آنها بهسرعت تغییرمیکند و نمیتوانند ارتباط پایدار و بادوامی داشتهباشند.
ازآنجاکه روابط این افراد سطحی و ناپایدار است، همواره به دیگران وابسته هستند و همانطورکه اشارهشد پساز برقراری ارتباط با دیگران بسیار پرتوقع و خودمحور میشوند. این افراد از احساسات واقعی خودشان آگاهی ندارند و در استفاده از مکانیسمهای دفاعی نیز به یکیاز شایعترین مکانیسمهایدفاعی، یعنی واپسزنی(Repression) متوسلمیشوند.
همانطور که پیشازاین در چندین مقاله اشارهکردهام، تجارب دوران کودکی را میتوان در شکلگرفتن زندگانی نابهنجار مؤثر دانست و نقش رفتار والدین را با کودک موردبررسی قرارداد. فقدان عشق و محبت کافی در پدر و مادر و یا ابراز مهر و محبت افراطی به کودک، میتواند در شکلگرفتن شخصیتنمایشی نقشداشته باشد؛ کودکانیکه مورد بیاعتنایی و بیتوجهی و بیمهری پدر و مادر قرارگیرند، تلاش میکنند تا با رفتارینمایشی توجه و محبت والدین را بهخود جلب نمایند. در مقاله همانندسازی نشاندادم که کودک با الگوبرداری از رفتار پدر و مادر به همانندسازی میپردازد. بنابراین پدران و مادرانی که خود اختلالشخصیت نمایشی داشتهباشند، میتوانند سرمشقی برای رفتارهای نمایشی کودک خود بهشمارآیند.
درآینده در ادامه این مطلب خواهیم نوشت.
نظرات
ناشناس
4 سال و 2 ماه و 7 روز پیش
ارسال پاسخ
من اومده بودم نقد بربادرفته رو ببینم که اختلال نمایشی رو دیدم الان من صد در صد این ویژگی ها رو دارم اما اصلا احساس نمیکنم اینجوری که میگین بد باشه به نظرم سعی دارین چیز های خوبو بد جلوه بدین
مهتا
3 سال و 0 ماه و 4 روز پیش
ارسال پاسخ
به نظرم شخصیت اسکارلت در ۶۰دقیقه اول فیلم این جوریه ولی بعدش زنی نشون میده که با غیرت و عزت نفس بالاش مزرعه ویران شده پدرش آباد میکنه بخاطر کسایی که دوسشون داره فداکاری میکنه و برای درد های زندگیش اول سوگواری میکنه و بعد میشینه درست حسابی فکر میکنه در فیلم چندجا اشاره میکنه فردا در موردش فکر میکنم