پــای مسیـحا کـه جـهان مینبـشت بــر سر بــازارچـهای مـی گذشــت
گرگ ســگی بــــر گذر افتـــاده دیـــد یـــــوسفش از چـه بدر افتاده دید
بــر ســر آن جیــفه گـــروهی نـــظار بــــر صفــــت کرکس مـــردار خوار
گفت یـــکی وحشت ایـن در دمـــاغ تیـــرگی آرد چــو نـفس در چــراغ
وان دگری گفت نه بــس حاصلست کـوری چشمست و بلای دلست
هــر کــس ازآن پــرده نوائـــی نــمود بــر ســر آن جیــفه جفائــی نمود
چون به سخن نوبت عیسی رسید عیـــب رها کرد و به معنی رسید
گفت ز نـقشی که در ایـوان اوسـت در بسپیدی نه چو دندان اوست
وان دو سـه تن کرده ز بیـــم و امیـد زان صـدف سوخته دندان سپید
«نظامیگنجوی»، حدود ۸۵۰سال پیش، در مخزنالاسرار خود انسان را به خودشناسی، خداشناسی و گزینش ویژگیهای پسندیده اخلاقی فراخوانده است. داستان عیسی یکیاز بخشهای مخزنالاسرار میباشد که درآن چهره پرشفقت و دید مثبت حضرتعیسی نشانداده شدهاست. عیسی (ع) با تفکر مثبت به امور نگاهمیکرده و با آن نگرش از لحظهاش خشنود بوده است. در جامعه امروزی نیز بسیاریاز مردم الفاظ و عبارتهای خود را بهشکل منفی بیانمیکنند و رخدادهای زندگی را با دید منفیمینگرند. درمقابل اشخاصی هستند که با تفکر مثبت برای خود و اطرافیانشان خوشبینی و امید ایجادمیکنند.
به برخیازاین واژهها و جملهها دقت بفرمایید: چه روز بدی! ما شانس نداریم، الهی بمیرم! نمیری الهی! ای بد نیستم! هستم! چقدر قیافهات خسته است! سایهات از سر بچهها کم نشه! دستت درد نکنه! چرا سرحال نیستی! خدا بد نده! ای وای چرا رنگت پریده! و عمرت مثل گل نباشه ازجمله این کلمات منفی بشمارمیآیند. اینها همگی الفاظ منفی هستند که ریشه در تفکر منفی (Negative Mind) دارند و هرروز در محاوره شنیدهشده و بارمنفی ایجادمیکنند.
وقتی شما در پاسخ احوالپرسی با ناله و اندوه میگویید که: ای هستیم! هم خود را ضعیف و ناتوان حسمیکنید و هم بهسوی مخاطبتان انرژیمنفی ارسالمینمایید. شما اگر بگویید خیلی خوبم، هم نتیجهای مثبت برای خودتان دارد و هم مخاطب شما را خوشحالمیکند. شما بهجای جمله نمیری الهی که بار منفی دارد، میتوانید بگوئید زنده و پاینده باشی.
واژهها و عبارتهایی که منفینگرها بهکارمیبرند میتوانند انرژی منفی را به افراد مخاطب نیز منتقلنمایند. فکرمنفی (Negative thought)، نگرشمنفی و بیان کلمات منفی، نیروی منفی بهسمت شخص میفرستند و او را بهسمت تفکرمنفی و نگرانی ترغیبمیکند. درواقع فرد منفیاندیش با ترساز شکست، طرزتفکر خود را به همنشینان خود نیز انتقالمیدهد. ازاینرو میتوان تفکر منفی را نیز مانند اندیشه مثبت(Positive thought) مسری دانست. اینکه توصیه شدهاست از همنشینی با افرادیکه افکار منفی را منتقلمیکنند دوری شود، برای این است که القای منفیگرایی میتواند در فرد مقابل تأثیر بگذارد و دراثر همنشینی اهمیت فکرمثبت را کاهشدهد. درمقابل، فردیکه با ذهنمثبت به امور مینگرد، همواره با خوشبینی و امید به موفقیت، شادی، آرامش و سلامت میاندیشد و با میل و رغبت به فعالیت میپردازد و با شناخت شایستگی و استعدادهای خود در جامعه ظاهرمیشود. انسان مثبتاندیش ناکامیها و شکستهای زندگی را نیز باروی خوشمیپذیرد و بهجای دلیلتراشی و فرافکنی میگوید به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست و برای جبران شکست و رسیدن به موفقیت بانگاهی مثبت و سازنده تلاشمیکند.
اما منفیگرایان که نکات منفی را میبینند، زندگی و دنیا را برای خود و البته گاهی برای نزدیکان خود سرد و بیروح میسازند و گمان میکنند کهمعنای خلقت انسان در منفیبافی است. افراد منفینگر، آینده روشنی برای خود تصورنمیکنند و به توجیه اشخاص مثبتنگر نیز اعتقادی ندارند. بسیاری ازاین منفیگرایان میل ندارند که نزدیکان و مخاطبانشان مثبتاندیش و خوشبین باشند. برخی ازاین افراد نسبتبه اشخاصیکه میخواهند رفتار منفیگرایانه آنها را تغییردهند بدبین و بیاعتماد هستند و اگر بتوانند خشم و عصبانیت خود را نیز نمایان میسازند.
در مقاله پیش که به اثر دو آسانا پرداختم، نشاندادم که با تفکر مثبت، از نفوذ فشارها و ایجاد تنیدگی کاستهمیشود و فرد میتواند با آرامش زندگی کند و درمقابل، شخصی که تفکر منفی دارد، با نگاه منفی خود، حتی بیشاز اثر واقعی استرس، به غمگینی و اضطراب و افسردگی خود میافزاید. در ذهن و نگاه منفی، خوشبینی و اراده و تمرکز و اعتمادبهنفس کاهشمییابد. درحالیکه تفکرمثبت، ظرفیت و توانایی فرد برای مقابله با فشارهای روانی را افزایشداده و با افزایش نیروی سازگاری از پیامدهای تنیدگی میکاهد. با ریشه گرفتن تفکر مثبت در فرد، درجه اعتمادبهنفس او افزایشمییابد و شخص میتواند با خونسردی و آرامش واقعیتهای منفی خود را نیز بپذیرد و برای مشکلات زندگی چارهجویی نماید و به اصلاح حالتهای ناپسند و منفی بپردازد.
مثبتاندیشان اعتقاد دارند که برای حل مشکلات زندگی راهی وجود دارد و میتوان با اراده و تلاش و خوشبینی مشکل را حل نمود. افرادیکه به زندگی نگاهی مثبت دارند، مشکلات را با انرژی مثبت و اعتمادبهنفس حلمیکنند. آنهاییکه با دیدی مثبت بهکار میپردازند با فراگرفتن روشهای ایجاد تمرکز و کنترل ذهن میتوانند از پس گرفتاریها برآیند و بدون دلواپسی و اضطراب به نتیجه برسند. حتی اگر با تمام تلاشی که میکنند به نتیجه دلخواه نیز نرسند دلتنگ و افسردهنمیشوند. این افراد شکست در زندگی را امری طبیعی میدانند و ازاینرو اگر در پیشبرد برنامههای خود با شکست مواجه شوند، به افکار منفی روی نمیآورند. اشخاصی که دیدگاهی مثبت به امور دارند همواره با یافتن راههای درست مانند ورزش، مدیتیشن و مراقبه، به کاهش استرس و پیشگیریاز اضطراب و افزایش نشاط خود میپردازند و درواقع برای دور کردن افکار منفی تمرینمیکنند. برعکس منفیگرایان که اعتمادبهنفس کافی ندارند و درهر شکست نومید و دلشکستهمیشوند، با تجربه تلخی زانوی غم را بغلکرده و در لاک خود فرو میروند. مثبتاندیشان میدانند که زندگی انسان از سازگاریها و ناسازگاریها ترکیبشده و ناکامی و شکست در مرحلهای از زندگی را نباید پایان زندگی دانست. آنها مسئولیتپذیرند و رفتاری سنجیده و درست از خود نشان میدهند و عزتنفس خود را نیز بهخطر نمیاندازند.
اگر انسان بتواند به این نتیجه برسد که افکار و اندیشههایش تا چهاندازه میتواند در موفقیت و پیشرفت و یا ناکامی و شکست او مؤثر باشد و بیاموزد که چگونه میتواند ذهن خود را از افکار منفی تخلیهکند و بهجای آن به تفکرمثبت بپردازد، بسیاریاز مشکلاتزندگی در جامعه برطرفمیشود. فرد مثبتاندیش به کارآیی و توانایی خود اعتقاد دارد و میداند که با تلاش و امید و نگرش مثبت به رخدادها در کارهایش موفقمیشود. هرچند به احتمال شکستهایی نیز میاندیشد. افرادیکه تفکرمثبت دارند آمادهاند تا شخصاً مسئولیت آنچه را در زندگی آنها رخمیدهد برعهده بگیرند. این افراد به دلیلتراشی نمیپردازند و عوامل خارجی را در شکست خود دخالتنمیدهند و با خوشبینی و انرژیمثبت و سازنده به بازسازی و اصلاح شرایط نامناسب میپردازند و با امید و اعتمادبهنفس برای خوشبختی و سعادت تلاش میکنند. اما منفیگرایان همیشه با ترس و تردید، نگران شکست و ناکامی هستند و اگر تلاشی نیز بکنند با یأس و ناامیدی به نتایج کار مینگرند. در روز امتحان، دانشجویی که درسش را نیز خوب بررسی کرده بود، میگفت:«میدونم در امتحان موفقنمیشم، استاد سختگیره، خیلی دلشوره دارم، نگرانم!» هنگامیکه انتقال انرژیمنفی او را به اطرافیان این دانشجو حسکردم به او گفتم اگر بگویی: «من که تلاشم را کردهام و آماده شرکت در آزمونم و با اعتماد به هوش و حافظهام و عنایت خداوند موفق خواهمشد» بهتر نیست؟
تحقیقات متعدد دانشگاهی که روی ۲گروه موردبررسی بهعملآمده، نشانداده است که مثبتنگری کیفیتزندگی را بهبودمیبخشد و بهطورمحسوس از شدت استرس و اضطراب و افسردگی میکاهد. باتوجه به نتایج برخیاز پژوهشها میتوان تأکیدکرد که آموزش مثبتنگری میتواند کارآیی تحصیلی نوجوانان و جوانان را افزایشداده و بر موفقیت آنها بیافزاید.
افرادیکه تفکر منفی دارند، درپی اندیشه و گفتاری هستند که با نوع تفکر آنان همخوانى داشته باشد. بیشتر آنها با اندیشه و برداشت خود دنیا را تیرهوتار میبینند و با ناامیدی به آینده مبهم مینگرند و هرروز بر نگرانی و اضطراب خود میافزایند. درواقع اشخاصی که بهجای دیدمثبت و سازنده نگاهی منفی و تیره به حوادث زندگی دارند، زندگی خود را چنین میبینند:
ناخن خویش همیبیند و پندارد تیغ دست بر مژه خود مالد وانگارد مار
سایه خویش همیبیند و بگریزد ازو گوید این لشکر میرست که آید به قطار
شفق از چرخ همی بیـند و فریـادکنـد کز پــی سوختـنم میــر بـرافروختــه نار
هرکجـا سرو بنـی بیــند ازو گردد دور کز پــی کشتـن من میــر برافراختــهدار
گـاه از کوه کنـد رم که بـه فرمان امیـر سخت ترسم که پلنگم بدرد در کهسار
گاه از بحر گریــزد که بــفرمـوده او حمله بـر جان من آرند نهنگان ز بحار
قاآنی
باتوجه به اینکه در درون هرانسان، نیروی عظیمی نهاده شدهاست که با باورداشتن آن و تلقین بهخود و اعتمادبهنفس میتواند مقدار زیادی ازآن نیرو را آزادنماید، حداقل هرفردی میتواند برای بیرونراندن افکارمنفی از ذهن، از تلقین استفادهنماید و باتوجه بهاینکه تلقین نقش مهمی بر ذهن دارد، بتدریج اعتمادبهنفس خود را افزایشداده و افکارمنفی را کناربگذارد. درواقع اگر هرانسانی شهامت این را داشتهباشد که بهجای جمله «من نمیتوانم» یا عبارت «اینکار ازعهده من خارج است» بگوید «من میتوانم» و یا «سعیمیکنم از عهده آن برآیم»، اولین گام را برای خارجکردن افکار منفی از ذهن برداشته است. با عنایت بهایننکته که انسان همان است که میاندیشد و آدمی میتواند مثبت بیاندیشد ویا افکار منفی داشته باشد، هرفردی میتواند با دگرگونکردن شناخت منفی خودبه جهت مثبت، دیدگاههای منفیگرایانه خود را تغییرداده و با درک ارزشهای مثبتنگری، با تفکرمثبت و مبتنیبر واقعیت در جامعهزندگی کند. با بررسی جنبههای روانشناختی مثبتاندیشی و منفیگرایی، میتوان به افراد منفینگر کمککرد تا در نگرشهای خود تجدیدنظر نموده و بهسوی تفکرمثبت و تجسمخلاق گامبردارند. درواقع باید با دگرگونکردن شناخت منفی فرد بهجهت مثبت، اورا بهسوی تفکرمثبت و مبتنیبر واقعیت هدایتکرد تا بتواند با سازگاری معقول برای آسایش خود و اطرافیانش بهدرستی تلاشنماید.
ثبت نظر