مدت پالسهای بسیار کوتاه : لیزرهای (Q-Switched(QS:
در زمان کوتاهی پساز تولید لیزرهای درمانی، آزمایشاتی جهت کاهش مدت تماس با لیزر از میلیثانیه به نانوثانیه انجام شد. این تکنیک که (Q-Switched(QS نامیده میشد پالس را کوتاه و پیکانرژی را ازطریق استفاده از دیافراگم الکتریکی نوری افزایش داد.
این امر امکان ذخیره و متعاقباً آزادسازی انرژی در حد گیگاوات را امکانپذیر میکرد.
اولین لیزر QS یک لیزر یاقوتی اصلاحشده بود که توسط دکتر Goldman درسال1967 برای برداشتن خالکوبیها استفاده شد. لیزر یاقوتی QS یک پرتو نور قرمز رنگ با طولموج nm694 که بهخوبی توسط ملانین جذب میشد تابش میکرد، لذا جهت درمان ضایعات پیگمانته از آن استفاده شد. اگر چه لیزر یاقوتی QS در درمان خالکوبی ایمن و کارآمد بود اما FDA این روش درمانی را تا22سال بعد یعنی 1989 تأیید نکرد. در دههی 1980 پیشگامانی مثل Reid و همکارانش سبب ایجاد علاقه مجدد به روش QS شدند.
لیزر Nd: YAG QS مجوز FDA را بهعنوان درمان خالکوبی درسال1991 دریافت کرد.
علاوه بر طولموج nm1064 که به وسیله عبور نور از کریستال نوری ایجاد شده بود امکان نصف کردن طولموج از 1064 به nm532 و دو برابر کردن فرکانس جهت تولید پرتو نور سبز که برای درمان ضایعات پیگمانته سطحی استفاده میشد، وجودداشت. متعاقباً، لیزر Q-Switch alexandrite برای درمان خالکوبی و ضایعات پیگمانته عمقیتر استفاده شد زیرا نور قرمز تولید شده نفوذ بیشتری به درون درم داشت. طولموجهای بلندتر کلاً سبب آسیب کمتری در ملانین اپیدرم میشدند و لذا ریسک تغییر پیگمانی ثانویه را کاهش میدادند.
لیزرهای ablative:
لیزر (CO2 (10600nm در سال1964 توسط Patel و همکاران تولیدشد که از انرژی مادونقرمز که بهخوبی توسط آب اپیدرم جذب میشد استفاده میکرد. وقتی CO2 بهعنوان یک پرتو متمرکز استفاده میشد بهعنوان یک چاقوی جراحی بدون خونروی جهت برداشتن انواع ضایعات درمال و اپیدرمال کاربرد داشت. اولین گزارش از استفاده CO2 روی غشاهای مخاطی برای درمان شیلیت اکتینیک درسال1985 منتشر شد.
4سال بعد لیزر CO2 جهت برداشتن آسیبهای اکتینیک صورت استفاده شد. لیزرهای CO2 با پالس انرژی بالا در اوایل دههی1990 بهعنوان یک وسیلهی موثر در تبخیر اپیدرم بدون آسیب گرمایی درم زیرین معرفی شدند.
لیزرهای CO2 اولتراپالس درسال1991 مجوز FDA را جهت بازسازی پوست دریافت کردند و بهطور گستردهتری برای درمان آسیبهای اکتینیک و چین و چروک در سالهای بعدی مورد استفاده قرار گرفتند. تبخیر سطحی اپیتلیوم آسیبدیده را حذف کرده و گرم شدن درم زیرین سبب کوتاهشدن دستههای کلاژن و سفتشدن پوست میشود.
لیزر 2940nm)Erbium (Er) :YAG)بافاصلهی کوتاهی درسال1996 تولیدشد. طولموج کمتر سبب تبخیر سطحی بیشتر و آسیب گرمایی زیرین کمتر میشد که نتیجهی آن بهبود سریعتر ولی نتایج چشمگیر کمتر درمقایسه با لیزر CO2 اولترا پالس بود. با استفاده از لیزرCO2 و لیزر Er:YAG تکنیکهای ترکیبی ایجادشد که آسیبهای گرمایی غیراختصاصی را کاهش میداد. لیزرهای ترکیبی Er:YAG و CO2 بهدنبال فواید هردو روش بودند.
Goldman و همکاران از سیستم Derma-K برای بازسازی گردن و صورت استفاده کردند که بهبودی چشمگیری در پوستهای photoaged ایجاد کرد. لیزرهای ablative در دههی۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ شهرت زیادی بهدست آورد اما زمان بهبودی طولانی و خطر بالای اسکار و پیگمانتاسیون مانع بزرگی در پذیرش این روش بهوسیلهی بیمار بود.
برداشتن مو با لیزر:
برداشتن مو با لیزر اولینبار در اواخر دههی۱۹۸۰ و اوایل دههی ۱۹۹۰ در زمینههای افتالمولوژی، اتولارنگولوژی و ارولوژی برای درمان trichiasis و اپیلاسیون بافتهای پیوندی حاوی مو استفاده شد. هدف لیزرهای از بین برنده مو ملانین موجود در شفت مو، اپیتلیوم فولیکولار و ماتریکس بود. مدت پالسی که طولانیتر از زمان استراحت گرمایی تنهی مو بود سبب میشد که گرما از هدف پیگمانته منتشر شده و به تمام واحد فولیکولار صدمه گرمایی بزند. لیزرهایی با طولموجهای nm694 و بالاتر در منحنی جذب نوری ملانین، با مدت پالس بیشتر و وسایل سردکننده دینامیک اصلاح شدند تا امکان جذب انرژی به ملانینهای عمقیتر را بدهد در حالیکه ملانین اپیدرمال جذبی نداشته باشد.
اولین تلاشها برای ازبینبردن موها ناموفق بود، زیرا انرژی لیزر بهسرعت شفت پیگمانته مو را تخریب میکرد بدون اینکه زمان کافی برای آسیب گرمایی منتشر سلولهای بنیادی مو وجود داشته باشد. لیزر QS Nd:YAG اولین لیزری بود که به صورت اختصاصی برای ازبینبردن موها در سال1998 در آمریکا به فروش رسید. برای استفاده از لیزر QS Nd:YAG برای فتواپیلاسیون، لازم بود که یک کروموفور اگزوژن بهصورت یک محلول کربندار موضعی که امکان نفوذ به فولیکول مو را داشته قبلاز تماس با لیزر مورد استفاده قرار گیرد. درسال1997، Goldberg و همکاران از این تکنیک به همراه لیزر QS Nd: YAG با پالسهای بسیار کوتاه برای کاهش چشمگیر رشد مو استفاده کردند. بهخاطر ماهیت بسیار کوتاه پالسها، لیزر QS Nd: YAG قادر به تخریب تمام واحد فولیکولار نبود، و مناطق درمانشده بعداز 6 ماه رشد مجدد چشمگیری داشتند. اولین مطالعهی کنترلی با استفاده از لیزر یاقوتی انجام شد. اگرچه کاهش مو بلافاصله بعداز انجام لیزر بهدست آمد، رشد مجدد مو در یک پیگیری سه ماه دیده شد. با استفاده از لیزرهای یاقوتی متفاوت، مدت پالسهای طولانیتر توسط محققان متعدد بررسی شد ولی هیچکدام اثرات طولانیمدت نداشتند. بهخاطر خطر هیپوپیگمانتاسیون استفاده از لیزر یاقوت محدود به پوستهای روشن شد.
نسل بعدی لیزرهای برداشت مو، لیزر alexandrite با طولموج nm755 بود. درسال1997، Finkel و همکاران نتایج آزمایشات خود را روی این لیزر منتشر کردند که شامل کاهش مو تا 90% بعداز 3ماه درطول 5 جلسه درمانی بود. دوسال بعد، McDanial و همکاران یک کاهش رشد موی چشمگیر که تا 6 ماه دوام داشت بعداز فقط یک جلسه درمانی با لیزر alexandrite با پالس طولانی بهدست آوردند. بهخاطر طولموجهای طولانیتر و نفوذ عمقیتر این لیزر به درم، نسبت به لیزر یاقوت برای استفاده در پوستهای تیره ایمنتر بود.
درسال1998، Dierickx و همکاران تأثیر لیزر دیود با طولموج nm800 را در فتواپیلاسیون اعلام کردند. با استفاده از پالسهایی با پهنای متفاوت، محققان توانستند به یک تأخیر 9ماهه چشمگیر در رشد مجدد مو بعد از 1 یا 2 جلسه درمانی دست یابند. در یک مطالعه آیندهنگر که درسال2000 منتشر شد، Lou و همکاران به یک کاهش چشمگیر در تعداد موها که 6 ماه بعداز فقط 2جلسه درمانی دوام داشت دست یافتند. سیستمهای دیود جدید به استفادهکننده اجازه تعیین مدت پالس و رنگ پوست و مو را میداد.
لیزرهای Nd:YAG با پالس طولانی، برخلاف انواع QS قدیمیشان، زمان پالس نزدیکتری به زمان استراحت گرمایی فولیکول مو داشتند درحالیکه عمق نفوذ بیشتری نیز داشتند. درسال1999، Bencini و همکاران با استفاده از لیزر Nd:YAG با پالس طولانی به موفقیت چشمگیری در زمینهی اپیلاسیون قسمتهای مختلف بدن در افرادی با رنگ پوست و موی متفاوت دست یافتند. Samady و Goldberg یک کاهش 59% رشد مو را سه ماه بعداز تنها یک جلسه درمانـی با استفاده از لیـزر Nd:YAG QS باطول پالس 30 میلی ثانیه نشان دادند.
منابع غیرلیزری نور، با طیف طولموجهایی که بهوسیلهی یک فیلتر قطعکننده تنظیم میشوند، نیز در فتواپیلاسیون مورد بررسی قرارگرفتند. اولین مورد استفاده از تکنولوژی IPL (نور با پالس شدید) درسال1997 منتشر شد، زمانی که Gold و همکاران از IPL استفاده کردند و به یک کاهش موی 60% طی 12 هفته بعداز فقط یک جلسه درمانی رسیدند.
• جدیدترین لیزر مورد استفاده برای این منظور دستگاه های E-Light است. معمولاً بهتر است حداقل ۴تا۶ جلسه درمانی با فاصله ۶تا۸ هفته برای هرجلسه انجام شود. پاسخ درمانی پساز ۶ جلسه درمان حدود ۹۰ درصد است.
• تفاوت سیستمهای مختلف لیزر در تأثیرات جلسات درمانی است. در بعضی از طول موجهای نوری نظیر۷۵۵نانومتر (لیزر الکساندریت) و۸۱۰ نانومتر (لیزر دایود) با توجه به ماهیت رفتاری نور و پراکندگی سطحی آنها جذب سطحی در پوستهایی که رنگدانه ملانین بیشتری داشته و سبزهتر هستند بالاتر بوده و احتمال احساس ناخوشایند در پوست و سوختگی در پوست بیشتر است. لذا از این طول موجها بیشتر برای پوستهای سفید با موهای تیره بیشتر استفاده میگردد.
• طول موجهای ۱۰۶۴ نانومتر (لیزرNd:YAG) و۶۴۰ نانومتر (IPL و E-Light) در پوستهای سبزه و موهای ولوس نیز قابلیت استفاده دارد.
ثبت نظر