نرخ عود اسکلروز مولتیپل (MS) در دوران بارداری کاهش مییابد ولی نقش پاریته parity دراحتمال بروز MS روشن نشده است.
محققان اخیراً به ارزیابی این مسأله پرداختهاند که آیا بارداریهای متعدد با احتمال پایینتر نخستین تشخیص بالینی دمیلیـنیـزاسـیون دستگاهعصبی مرکزی همراه است.
این ارزیابی، درچند مرکز و به صورت بررسی مورد ـ شاهد دراسترالیا انجام شده است.
طی یک دورهی 3 ساله، مصنفان تعداد 282 مورد تأیید شدهی بیماری دمیلینیزان را شناسایی کردند که به تازگی تشخیص داده شده بودند.
افراد شاهد 542 نفر بودند که ازثبت احوال به صورت غیر انتخابی گزیده شده بودند و به نسبت 1 به 2 برحسب سن، جنس ومنطقه تطبیق داده شده بودند.
محققان تعداد بارداری های قبلی را ثبت کردند که بیش از 20 هفته طول کشیده و زایمان زنده داشتند.
شرکت کنندگان پرسشنامهی مشروحی را پرکردند و برای ارزیابی عواملخطرساز بالقوه، از آنها نمونهی سرم گرفته شد.
تعداد فرزندان قویاً با احتمال میلین زدایی CNS درخانم ها ارتباط داشت (و نه درآقایان).
درمیان خانمها، درمقایسه باآنهایی که نزاییده بودند، داشتن یک کودک سبب51٪ کاهش احتمال، 2 کودک سبب 61٪ کاهش، سه کودک سبب 73٪ کاهش، چهار کودک سبب80٪ کاهش و 5 کودک یا بیشتر سبب 94٪ کاهش می شد.
احتمال بیماری با سن شروع اولین قاعدگی، فاصلهی زمانی یا آخرین زایمان یا سن در نخستین زایمان ارتباط نداشت.
این همراهی و ارتباط بعد از تطبیق ازنظر بسیاری از عوامل محدود کننده ی بالقوه ازجمله استعمال دخانیات، سطح آموزش، تماس با آفتاب، سب تایپ انسانی آنتی ژن لکوسیت،تماس با ویروس اپشتین بار و میزان ویتامینD ،قابل توجه باقیماند.
Neurology 2012 Mar 20;78:867
این بررسی اپیدمیولوژیک عالی مدارک مؤثری درارتباط میان بارداری و MS به دست میدهد.
مـحـققان دراین بررسیبر رخدادهای نخستین بالینی دمیلینیزاسیون تمرکز کردهاند تامطمئن شوند نشانههای پیشناسیک براخذ تصمیم در مورد باردار شدن تأثیرنگذاشته باشد.
علاوه براین،بررسی حاضر با کنترل کردن بسیاری ازعوامل محدود کننده وشمول مقایسه بامردانی که دارای تعداد متفاوت فرزند بوده اند، تقویت شده است.
مؤلفان برافزایش آشکار میزان شیوع MS تأکید کرده واین روند را پیشنهاد کرده اند که خانمها تعداد کمتری بچه داشته باشند تا بعداز مدتی،افزایش کثرت MS اتفاق نیفتد.
با وجودی که نباید این نتایج را درجهت افزودن تعداد زایمان تعبیر کرد ولی در مقالهی ویراستار مقاله توصیه شده است که باید مکانیسم این اثر حفاظتی را دریافت تا برای کاهش خطر بیماری راهکارهای درمانی ایجاد نمود.
بســیاری از خانم های بارداری که دچــار نابــسـامانی دوقـطـبی bipolar disorder بوده ومصرف داروهای تثبیت کنندهی خلق mood stabilizer راقطع میکنند دچار عود بیماری می شوند.
اما، نکتهی مهم آن است که مصرف داروهای تثبیت کنندهی خلق با افزایش احتمال ایجاد مالفورماسیون همراه است.
برای ارزیابی بارداری و پیامدهای زایمان دربیماران درمان شده ودرمان نشده ی مبتلا به نابسامانی دوقطبی، پژوهشگران به مدارک ثبت سلامت سوئـــد اتــکا کردند.
آنالیز تطبیق داده شده ازنظر عوامل محدود کنــنده شامــل موارد جمعیت شناختی، استعـــمال دخانیات و نابسامانی مصرف مواد بود.
از 332.137 خانمی که درفاصله ی2006 تا 2009 مراجعه داشتند، تعداد874 نفر حداقل دارای یــــک مورد ثــــبت شدهی تشـــخیـــص نابسامانی دوقطبی بودند.
درمقایسه باخانم های بدون نابسامانی دو قطبی، خانمهای دچار این نابسامانی به احتمال بیشتر سیگار میکشیدند، دچاراضافه وزن بوده و به نابسامانی مصرف مواد دچار بودند.
نرخ القای زایمان، زایمان با ابزار یاسزارین وزایمان پیش از موعد درخانمهای دوقطبی بیشتر بود.
برای شناسایی اختلاف دراحتمال بروز مالفورماسیون، تعداد خانمهایی که ازداروهای خاص استفاده میکردند بسیارکم بود.
از میان خانمهای دوقطبی، 320 نفر تحت درمان قرارگرفته بودند یعنی در طول دوران بارداری از داروی تثبیت کنندهی خلق یا آنتی سایکوتیک استفاده کرده بودند.
در554 خانم درمان نشده، احتمال به دنیا آمدن شیرخوار دچار میکروسفالی یا هیپوگلیسمی بیش از خانمهای بدون بیماری دوقطبی بود.
پیامدهای ناگوار بارداری یا زایمان میان خانم های درمان شده و درمان نشدهی مبتلا به نابسامانی دوقطبی اختلاف قابل توجهی نداشت.
BMJ 2012 Nov 8;345:e7085
برای کلینیسینهایی که به مضار ومنافع داروها درطول بارداری میاندیشند فقدان اختلاف قابل توجه درپیامدهای ناگوار بارداری وزایمان در خانمهای مبتلا به بیماری دو قطبی درمان شده در برابرخانمهای درمان نشده اطمینان بخش است.
اما با نتایج این بررسی به قدر کافی نمیتوان مسألهی احتمال بروز مالفورماسیون را حل کرد که دربسیاری از بررسیهای دیگر به اثبات رسیده است.
نکتهی مهم آنکه خانمهای دچار نابسامانی دوقطبی نسبت به خانمهایی که دچار نابسامانی دو قطبی نبوده اند، پیامدهای بارداری بدتر است.
دراین بررسی عوامل بسیاری کنترل شدهاند اما سایر عوامل ازجمله استرس روانی اجتماعی و بیثباتی و مصرف مواد با معیارهای تشخیصی برابر نبوده وممکن است درایجاد این اختلافات گروهی سهیم باشند.
ثبت نظر