شماره ۱۲۱۶
پزشکی امروز
دورانبارداری، از حساسترین دوران زندگی بانوان است. صدمات وارده بر جنین در دورانبارداری میتواند زمینهساز بسیاریاز اختلالات جسمی و روانی در سالهای بعدی زندگی فرد باشد، بهطوریکه زمینه بسیاریاز اختلالهای روانپزشکی دوران بزرگسالی را باید در دورانجنینی جستجونمود. اضطراب و هیجانهای زن باردار تأثیر مستقیمی روی جنین و مادر خواهدداشت.
تمایل به بارداری، خواسته یا ناخواستهبودن کودک، ارتباط عاطفی مادر با پدرکودک، سنمادر، حسهویتمادر، ارتباط زن با مادر خود در کودکی بهویژه در۲سال اول زندگی (دلبستگی)، همگی بر سلامتروان دوران بارداری اثرگذار میباشند.
بارداری وسیلهای برای خودشکوفایی است. اما برخیاز زنان نگرشی منفی به بارداری دارند. این افراد از تولد کودک میترسند یا درمورد وظیفه مادری احساس بیکفایتی میکنند. آنان مادر بودن را منحصراً مادرخوب یا مادربدبودن میدانند. زنیکه عزتنفس پایین داشتهباشد یا مادرش الگوی ضعیفی برای او بودهاست، درموردکفایت خود برای مادربودن دچار نگرانیشده و چهبسا خود را مادر بدی تصورنماید.
دلبستگی روانشناختی به کودک از دورانجنینی آغازشده و با شروع سهماهه دوم، اغلب زنان تصویری ذهنی از کودکشان دارند. صحبتکردن با جنین سبب برقراری پیوند اولیة مادر و نوزاد میگردد و پایه ارتباط مؤثر درآینده میان مادر و فرزند خواهد بود.
عدم اطلاع یا اطلاعات نادرست و ناقص درخصوص بارداری و تغییرات طبیعی این دوران، میتواند موجب بروز هیجانها و آشفتگیهای روانی گردد.
اضطراب و نگرانی پیرامون سلامتجنین، مرگ یکیاز نزدیکان، مشاجره و مشکل ارتباطی با همسر، مشکلاتاقتصادی، نگرانی پیرامون دشواریهای بارداری، احساس کمتجربگی در مادرانجوان، ترساز درد زایمان، ترس از مرگ، ترس از پیامدهایاقتصادی بارداری، ترس از بیکفایتی در اجرای وظایفمادری، ترس از فقدان استقلال و جذابیت و ترس از نوزاد آینده بهعنوان رقیب در جذب عشق و عاطفه همسر، از مهمترین استرسهای دوران بارداری هستند. وجود همزمان سایر عواملخطر نظیر وجود عفونت و کمبود ریزمغذیها در مادر، موجب تشدید اثرات منفی استرس برمادر و جنین میشود.
ماههای نخست بارداری (سهماهه اول) آسیبپذیری نسبتبه استرس بیشتراست و در سهماهه دوم بیشترین احساس لذت از بارداری در مادرانباردار بهوجودمیآید.
سطح بالای استرسهای روانی/ اجتماعی درطول دورانبارداری، خطر زایمانزودرس و درنتیجه تولد نوزاد با وزن کمتراز میزان طبیعی را افزایشمیدهد. همچنین روی فرآیند رشد و تکامل ذهنی/ روانی جنین اثر سوء داشته و موجب اختلالهایرفتاری در دوران کودکی میگردد. اختلال کمتوجهی/ بیشفعالی بهویژه در پسران و سرشت دشوار نیز بهدنبال افزایش استرس دورانبارداری بیشتر دیدهمیشود.
شایعترین اختلالخلقی که در زنان پساز زایمان تجربهمیشود، اندوه پساز زایمان(Baby blue) است که در۵۰تا۸۰درصداز زنان پساز وضعحمل مشاهدهمیشود و آغاز آن معمولاً سه تا پنج روز (هفتةنخست) پساز زایمان است. اندوه پساز زایمان گذرا است. تغییرات سریع خلقی، گریه، تحریکپذیری، اضطراب، کمخوابی یا پرخوابی، فقدان انرژی، کاهش یا افزایش اشتها، احساس شکست و نگرانی بهویژه درمورد نگهداری از کودک دراین مادران دیدهمیشود. نشانهها معمولاً بیشاز یکتادوهفته بهدرازا نمیکشد. درمان شامل درمانحمایتی است. درصورتیکه نشانهها بیشاز ۲هفته باقیبماند، احتمال افسردگی پساز زایمان وجوددارد.
افسردگی دوران بارداری و افسردگی پساز زایمان از مشکلات رایج در زنان هستند که درهر زمانی از بارداری و پساز زایمان محتملمیباشند. افسردگی پساز زایمان معمولاً پساز سهماهگی شیرخوار دیدهمیشود اما درهر زمانی از هفته دوم پساز زایمان ممکناست مشاهدهگردد. دلایل متعددی برای بروز افسردگی در زنانباردار وجوددارد ازجمله تغییراتهورمونی، حوادثاسترسزا و آزاردهنده درطول دورانبارداری مانند مشکلاتزندگی، مرگعزیزان و... اما از مهمترین علل میتوان به پیشینه افسردگی، سابقه بیماریعصبی یا افسردگی درمیان بستگان بهویژه بستگان درجه یک، پیشینه افسردگی پساز زایمان (در زایمانهای پیشین)،پیشینة اندوهشدید در دوران بارداری، سابقه تغییرخلق خفیف یا شدید پیشاز قاعدگی(سندرم پیشازقاعدگی)بیتوجهی همسر و اطرافیان به خانمباردار، وحشت از تولدنوزاد، مشکلاتازدواج بهویژه مشکلاتعاطفی و اقتصادی، سن پایین مادر، ازدواج به اجبار والدین و بیعلاقگی به همسر اشارهنمود.
دراین افراد بهطورمعمول خستگی، پرخوابی یا کمخوابی، پراشتهایی یا کماشتهایی، زودرنجشدن، گریه، بیقراری، تحریکپذیری، ناامیدی، احساسگناه، احساس ضعف و بیانرژیبودن، احساسبیارزشی، کاهش تمرکز و نشانههای جسمی مانند مشکلات گوارشی، قلبی، سردرد و... مشاهدهمیشود.
حال چه بایدکرد؟
مانند همیشه آموزش مادرباردار و همسر وی در اولویت است. این آموزشها پیرامون فیزیولوژی بارداری، تغییرات فیزیولوژیک(طبیعی) بههنگام بارداری و زایمان، چگونگی ارتباطجنسی در بارداری (اغلب باور عامه بر قطع ارتباطجنسی در دوران بارداری است)، چگونگی آمادهنمودن فرزند یا فرزندان خانواده برای پذیرش یک عضو جدید و آگاهسازی و افزایش اطلاعات خانم باردار برای کاهش اضطراب میباشد.
باید به همسرخانم باردار آموزشداده شود که بارداری یک مرحله حساسزندگی مشترک است و با آگاهی از تغییراتطبیعی دورانبارداری، همسر خود را همراهیکند و محیطی آرام برای دورانبارداری و پساز زایمان او فراهمنماید.
ناراحتیهای دوران بارداری مانند تهوع، استفراغ و غیره را بشناسد و با همسر خود همدلی کند. در انجام کارها و فعالیتهایی که تا آن زمان بهعهدة زن بوده، همکاری و مشارکت نماید تا همسرش احساس خستگی، ناتوانی و درماندگی نداشته باشد.
زن و مرد باید چگونگی ایجاد ارتباطجنسی در بارداری را بدانند. چگونگی آمادهکردن فرزند یا فرزندان خانواده برای پذیرش یک عضو جدید را بیاموزند. کاهش اضطرابهای زن باردار ازطریق آگاهسازی و افزایش اطلاعات و درصورت لزوم تعدیل و تغییر نگرشها و باورهای نادرست میتواند به کاهش اضطراب کمککند.
مشاوره و صحبتکردن با روانکاو و روانشناس، بازگشایی احساسات درونی و درماندارویی، به درمان افسردگی پساز زایمان کمکمیکند.
اختلال دیگر، سایکوز پساز زایمان یا روانپریشی پساز زایمان است. دراین اختلال افسردگی، هذیان و افکار صدمهزدن بهخود یا نوزاد وجود دارد که نیاز فوری به پیگیری دارد. روانپریشی پساز زایمان با اختلالاتخلقی، بهویژه اختلالدوقطبی و افسردگی اساسی ارتباطی نزدیکدارد. آغاز این اختلال مابین روزهای ۳تا۱۴پساز زایمان است و حتی در ۸هفته نخستین پساز زایمان نیز گزارش شدهاست. منگی، بیخوابی، بیقراری همراه با هذیان، توهم و حتی افکار مرتبط با قتل نوزاد و خودکشی نیز مشاهدهمیگردد. توجه به مشکلات روانی پیشاز بارداری و پیشینه بیماریهایروانی در افراد درجهیک خانوادةمادر از اهمیت خاصی برخوردار است.
در بارداری برنامهریزیشده، قطع یا تغییر داروهای روانپزشکی پیشاز بارداری، باید تحتنظارت روانپزشک صورتپذیرد. درصورتیکه مادر از پیشاز دورانبارداری از داروهای روانپزشکی استفادهمیکردهاست، باید با آغاز بارداری جهت اطمینان از بیخطربودن دارو یا داروهایمصرفی و تنظیم دوز و درصورت نیاز به تغییر دارو، به روانپزشک مراجعهنماید.
اگر مادر باردار در زمان بارداری نشانهها را بروز دهد و یا بهرغم وجود نشانه قبلی، از پیش تحتنظر نبوده است نیز باید تحتنظر روانپزشک قرارگیرد.
درموارد خفیف تا متوسط اختلالهایروانی، روشهای درمانی ارجح بهترتیب شامل رواندرمانی خارج از بیمارستان و بستریشدن در بیمارستان بههمراه اصلاح سبکزندگی بهمنظور کاهش استرس دوران بارداری است.
درموارد شدید با احتمال آسیب به مادر، جنین یا سایرین، الزاما بیمار باید تحتنظر روانپزشک باشد که معمولاً درمان دارویی یا درمان با الکترو شوک پیشنهادمیگردد.
در دوران پساز زایمان و شیردهی نیز تغییر نوع و دوز دارویمصرفی باید تحتنظر روانپزشک صورتپذیرد.
ثبت نظر