odanacatib، بازدارندهی انتخابی کاتپسینکا (Cathepsin K) میباشد که تراکم معدنی ناحیهای استخوان را در ستونفقرات و مفصلران زنان یائسه بالا میبرد. بهمنظور بررسی بیشتر تأثیرات آن بر استخوان ترابکولار و کورتیکال و با استفاده از چهارچوب تجزیه و تحلیل تصویر پزشکی (Medical Image Analysis Framework:MIAF)بخش فیزیک پزشکی دانشگاه ارلانگن آلمان،دادههای توموگرافی کامپیوتری کمّی (Quantitative CT:QCT)زنان یائسهای را که برای آنها اوداناکیتیب تجویزشده بود، مورد تحلیل قرار دادند. این بررسی بینالمللی بهصورت تصادفی که بهمدت ۲سال، طی سهمرحله و در ۲۱۴خانم یائسه(سن متوسط64سال) که areal BMD پایینی داشتند صورتگرفت و به 50 درصد از افراد تحت بررسی دارو و به ۵۰درصد از آنها دارونما تزریق شد.
هفتهای یکبار بهطور تصادفی (Randomized) پنجاه گرم اوداناکیتیب (ODN) یا دارونما برای شرکتکنندگان در بررسی تجویز میشد. همهی شرکتکنندگان کلسیم و ویتامینD دریافتکردند. بررسیهای توموگرافی کامپیوتری کمّی (QCT) مفصل ران ِ۱۵۸خانم در طی ۲۴ماه دراختیــار است (ODN: ۷۸ خانم؛ PBO: ۸۰ خانم) و تأثیرات درمانی افتراقی (ODN-PBO) معنادار قابلملاحظه و پایداری برای تراکم کلی مفصل ران (۵/۴درصد)، BMD حجمی ترابکولار (vBMD) ۱۲/۲درصد و vBMD حجمی کورتیکال ۲/۵درصد درطول ۲۴ماه بود.
هنگامیکه با MIAF زنانی را که ۲سال تحتدرمان بودند ارزیابی کردند، آشکارشد که ادناکیتیب vBMD و (BMC (Bone Mineral Content هردو بخش ترابکولار و کورتیکال و ضخامت را در تمام نواحی استخوانران درمقایسه با دارونما افزایش میدهد. حجم کورتیکال و ضخامت در تمام نواحی بهجز گردنران بهطور چشمگیری افزایش یافت. افزایش حجم و BMC کورتیکال به موازات افزایش vBMD کورتیکال، تأثیر پایدار ODN را بر استخوان کورتیکال نشانمیدهد. تقریباً یکدوم افزایش مطلق BMC در استخوان کورتیکال بهوجود آمد.
توضیح:
Odanacatib بازدارندهی انتخابی و برگشتپذیر آنزیم Cathepsin K است که ازطریق دهان تجویز میشود و بازجـذب استخوان (BOne Resorption) را بدون کاهش تعداد استخوان شکنها(Osteoclast) کم میکند، از اینرو شکل استخوانسازی را حفظ مینماید. در مرحلهی ۲ آزمایش، زنان مبتلا به arealBMDپایین، بهمدت ۵سال و هفتهای یکبار بهمیزان ۵۰میلیگرم odanacatib دریافت کردند که این امر طبق اندازهگیری سیستم جذب سنجی دوگانهی اشعهی X (Dual X-ray Absorptiometry :DXA) افزایش پیاپی در ستونفقرات ناحیهی کمری و aBMD مفصلران را نشانداد. بعداز ۵سال، aBMD از خط مبنا که در ستونفقرات ناحیهی کمری ۱۱/۹درصد و در گردنران ۸/۵درصد بود بیشتر شد. شاخصهای بازجذب استخوان بعداز ۵سال بههمانصورت کاهشیافته باقیماندند. اما شاخصهای تشکیل استخوان (که ابتدا در زنانیکه به آنها Odanacatib تجویز شده بود کاهشیافتند) با گذشت ۲سال درمان مداوم، تقریباً به سطوح پایه برگشتند.
تأثیرات افتراقی بر بخشهای کورتیکال و ترابکولار استخوان (که به درک بهتر اثر اسکلتی Odanacatib کمکمیکند) را نمیتوان با روشDXA اندازهگیری کرد. از اینرو باید از توموگرافی کامپیوتری کمّی(Quantitative Computed Tomography:QCT) برای اینکار استفادهکرد. نتایج QCT از بررسیها روی میمونهای رزوس بالغ اواریکتومی شدهای که به آنها Odanacatib تجویز شده بود بهدستآمدند، که این امر بهطورخاص افزایش ضخامت کورتیکال را در گردنران و رادیوس نشان میدهد. قدرت استخوان که با آنالیز اجزای محدود (Finite Element Analysis:FEA)دادههایQCT برآورد شدهاست نیز نسبتبه حامل(Vehicle) در مفصلران مجاور و همچنین در ستونفقرات افزایش یافته است. اخیراً دادههای منتشرشدهی QCT و FEA که از بررسی ۲ سالهی مرحلهی ۳ زنان یائسهای که هفتهای یکبار ۵۰میلیگرم Odanacatib یا پلاسبو به آنها تجویز میشد بهدست آمدند، افزایش قدرت پیشبینیشده در ستونفقرات و مفصل ران را نشان دادند .اما نتایج QCT که با نرمافزار QCTPro حاصل شدند، افزایش ضخامت کورتیکال بهجز در بخش vBMD گردنران را نشاندادند.
این آزمایش تصادفی و در سطح بینالمللی بهمدت ۲سال در سهمرحله صورتگرفت که تجویز هفتگیِ۵۰ میلیگرم Odanacatib را با دارونما در زنان یائسهای که کلسیم و ویتامینD به آنها تجویزشده بود مقایسه میکند. نخستین هدف، تغییر درصد از خط مبنا در aBMD بود که بعداز ۱۲ماه با DXA در ستونفقرات ناحیهی کمری اندازهگیری شد. تغییرات درصد از خط مبنا در ۱سال در aBMD مفصل ران (کل مفصل ران، گردنران و برجستگی استخوانران)، سال دوم در aBMD ستونفقرات و مفصلران، تغییرات سال اول و دوم در شاخصهای برگشتی استخوان و vBMD ترابکولا در ستونفقرات ناحیهی کمری که با QCT اندازهگیری شدند، اهداف ثانویه بودند.
تعدادی خانم از هفت کشور در آزمایش شرکتکردند و ۱۳موقعیت تحقیقی برای زنان 45تا85سالهای که بیشاز ۳سال از یائسگیشان گذشته بود مقرر شد.
تقریباً ۴۲درصد (۴۲/۱درصد) شرکتکنندگان در پژوهش، بالای ۶۵سال بودند. T-scoreها در ستون فقرات ناحیهی کمری، کل مفصلران، گردن ران یا ترابکولار ران در شرکتکنندگان بیشاز ۳/۵ـ اما کمتر یا مساوی ۱/۵ـ بودند. میانگین T-scoreهای aBMD پایه در ستونفقرات ناحیهی کمری ۱/۸ـ و در کل استخوان ران ۱/۳ـ بود. زنانیکه قبلاً در هرزمانی شکستگی مفصلران داشتند، دچار Fragility Fracture بهجز مفصلران (شامل انگشت پا یا جمجمه) در ظرف 24ماه شده بودند، یا بیشاز یک شکستگی مهرهای کمری داشته باشند یا برای پیشگیری یا درمان پوکیاستخوان دارو مصرفکنند یا از داروهای دیگری که متابولیسم استخوان را مانند گلوکوکورتیکوئیدهای سیستمیک (معادل یا بیشاز 5میلیگرم پردنیزولون در روز) تحتتأثیر قرارمیدهند استفاده کنند، نمیتوانند در ارزیابی شرکتکنند. فهرست عوامل محرومیت از شرکت در آزمایش بهتفصیل به شرکتکنندگان توضیح داده شد.
در این پژوهش بیماران بهطور تصادفی برنامهی ایجادشده با کامپیوتر را بهکار گرفتند تا هم با هفتهای ۵۰ میلیگرم Odanacatib تجویز دهانی (ODN) و هم با تطبیق پلاسبو تحـتدرمان Double Blind قرارگیرند. قرصهای حاوی ۵۶۰۰ واحد بینالمللی ویتامینD3 با برچسب آشکار دراختیار کلیهی شرکتکنندگان دراین ارزیابی قرارگرفت. به شرکتکنندگان آموزش داده شد تا داروی مورد آزمایش خود را بدون توجه به جذب غذا، تا حد امکان هرهفته در یک روز مصرفکنند. مکملهای کلسیم با برچسب آشکار نیز داده شد بهطوریکه مجموع تجویزکلسیم روزانه تقریباً ۱۲۰۰میلیگرم بود.
ثبت نظر