در انتخاب بیمار چه معیارهایی را درنظر بگیریم؟
لازم بهذکر است که در مواردی پزشک، خود حق انتخاب بیمار را ندارد؛ همانند همکاران شاغل در اورژانس. در بعضی از بخشها، اتاق زایمان و... حتی گاهی در مطب، باید بر وفق مقررات موجود اقدام نمود. اما بحث امروز ما هنگامی است که پزشک حق انتخاب دارد، مراجعهکننده بیمار اورژانس و بدحال نیست و چنانچه درمان او چند روز بهتأخیر افتد، خطری بیمار را تهدید نمیکند.
دراینحالت است که پزشک میتواند بیماری را بپذیرد یا خیر!
گاهی بیماری ازسوی همکار دیگری معرفیشده و با ذکر شرححال کوتاه از بیمار، ما درجریان قرارمیگیریم. گاهی نیز براساس رشتهی تخصصی و شرایط کاری (پزشک مقیم ـ پزشک انکل و...)که اصولاً درموردی پیش خواهد آمد که در واقع انتخاب نیست و براساس شرایط ناخواسته در مسیر درمان بیماران (ازجمله بیماران تصادفی M.T) که قسمتی از درمان بیمار توسط همکار دیگری انجامشده و قسمت دیگری که نیاز به تخصصی جدا دارد، پزشکی باید مداخله نماید. درواقع دراین موارد حق انتخاب نداریم و دقت دوچندان نیاز است.
مثال: در حادثهی تصادفی که فردی مصدوم گردیده و بیمار به اورژانس بیمارستان فرستاده میشود، در اورژانس یکسری وظایف برعهدهی پزشک اورژانس است (معاینهی بیمار، ذکر نشانهها و صدمات، آثار ضرب و جرح، ثبت نشانههای حیاتی درصورتیکه بیمار هوشیار باشد و آنچه که او بیان میدارد و ...). براساس تجربهی پزشک اورژانس و شرایط بیمار و امکانات موجود در مرکز درمانی، اقدامات اولیه شروع و سپس درخواست مشاوره از متخصصانی میشود که پزشک اورژانس تشخیص میدهد. دراینحالت اگر بیمار صدمات جمجمه و یکیاز اندامهای تحتانی و درد در ناحیهی شکم داشته باشد، اگر چنانچه بیمار هوشیار باشد شاید اولین درخواست (پساز اقدامات اولیه) مشورت با ارتوپد باشد. بخصوص چنانچه بیمار از درد شدید اندام تحتانی شاکی باشد. با معاینهی متخصص مغز و اعصاب، مشکل مغزی رد شده و بیمار احتمالاً جهت درمان شکستگی چند قطعهای درشتنی یکیاز اندامهای تحتانی، در اطاق عمل تحت عملجراحی واقعمیشود و در چنین مواردی گاهی به بیماران تزریق خون نیز بهعلت افت هموگولوبین متعاقب تصادف انجام میگردد. همکار ارتوپد درمان شکستگی را بهنحواحسن انجام میدهد ولی چنانچه خونروی داخلی (ناشیاز پارگی کبد، طحال، رودهها و...) وجود داشته باشد و بدان توجه نشود، احتمال فوت بیمار وجود دارد. بهنظر شما در چنین شرایطی که بیمار از اورژانس به بخش ارتوپدی انتقالیافته و توسط متخصص ارتوپدی مشکلات او بهخوبی درمانشده و پساز حدود 18ساعت بعد بیمار فوتکند، تکلیف چیست؟ چون بیمار متعاقب حادثه (تصادف) فوت نموده، جسد باید در پزشکیقانونی موردمعاینه و کالبدشکافی قرارگیرد تا جوازدفن صادرشود. در کالبدشکافی علت فوت را خونروی داخلی (پارگی کبد) و عوارض آن متعاقب تصادف و صدمات متعدد تعیین میکنند.
بهنظر شما در فوت بیمار آیا قصور پزشکی رخداده؟
چهکسی مقصر است و چرا؟
عوامل مؤثر در مرگ بیمار کدامند؟
درصورت مثبتبودن پاسخ، قصور از چه نوع و به چه میزان صورتگرفته؟
در سایر مواردیکه حق انتخاب با پزشک باشد، شرایط بهتر است زیرا هر پزشکی توان علمی و عملی خود را میداند و چون بیمار اورژانس نیست، فرصت تفکر و تعقل و مشاوره و بررسی وجود دارد. لذا میطلبد که شرح دقیق از بیمار اخذگردد و مدارک وی مورد ارزیابی قرارگیرند. تطابق آزمایشها، رادیوگرافی، سونوگرافی و... با وضعیت بالینی بیمار ضروری است و امکان انجام مجدد اقدامات قبلی درصورتیکه شکی در درستبودن آنان باشد، وجود دارد. اشتباهی که ممکناست گاهی ما گرفتارآن شویم آن است که صرفاً بهمدارک ارائهشدهی بیمار توجه و براساس آنها تصمیمگیری نماییم، بدون آنکه مورد ارزیابی دقیق قرارگیرند.
دراین باب نگارنده بهیاد دارم که خانمی با شروع درد زایمان به یکیاز مراکز دانشگاهی مراجعه و پساز بستریشدن، مدارکی مربوط به دوران بارداری را به دستیار سال دوم زنان ارائه کرد؛ یکیاز مدارک یادشده، مربوط به سونوگرافی انجامشده در گذشته بود که درآن مرکز سونوگرافی وضعیت بریج جنین را گزارش نموده بود. براین اساس برطبق دستور دستیار ارشد و باتوجه به نتیجهی سونوگرافی، تصمیم به انجام سزارین گرفته میشود و این اقدام صورت میگیرد و چون شبهنگام بیمار به اتاق عمل انتقال یافته بود، توسط رزیدنت سال سوم بیهوشی اقدام به بیهوشی میگردد. پساز سزارین توسط دستیار زنان، جنین آننسفال خارج میشود! در آن شرایط دستیار بیهوشی و دستیار زنان تمام توان خود را بهمنظور احیای جنین آننسفال (که بیمورد بود) بهکار بستند. درحین این اقدامات لوله از دستگاه بیهوشی دیسکانکت شده و مادر دچار هیپوکسی و عوارض آن شد؛ بهطوری که حدود ۶ ماه در بخش ICU بستری بود و نهایتاً فوت نمود. در مورد این بیمار اگر دستیار زنان، خود بیمار را معاینه مینمود و پساز معاینه سونگرافی مجدد انجام میداد، شاید بیمار سزارین نمیشد و اگر سزارین نمیشد مشکل هیپوکسی رخ نمیداد و زایمان طبیعی صورت میگرفت و جنین آننسفال (که البته جزو مواردی است که اجازهی سقطجنین قانونی با رعایت موازین دادهشود) بدون سزارین بهدنیا میآمد. دراین مورد بهنظر شما درمورد مرگ مادر، قصور از جانب چهافرادی رخداده؟
به چه میزان؟
به چه دلیل قصور رخداده است؟
ثبت نظر