آنها که دیدهاند شاهدند... کنفرانس های CPC تالار ابنسینا که تشکیل میشد، علاوهبر پُرشدن سالن و بالکنها و جمعیت ایستاده در حیاط بالای تالار تا نردهها، در خیابان دانش (پورسینا) نیز آنچنان جمعیتی از مستمعان بهوجودمیآمد که عملاً تردد ماشینها صورت نمیگرفت.
ولی امروز میبینیم در کنفرانس جراحیترومای اعصاب محیطی در بزرگترین مرکز اورژانس کشور و قدیمیترین بخش جراحی دانشگاه (با قدمت بیشاز صدسال) (بیمارستان ابنسینا) در آخر جلسه علاوهبر ۶تَن اعضای پانل (یک نفرشان قبلاً رفته بود)، فقط سه مستمع در سالن باقیمانده بودند.
شاید گفتهشود که مطلب چندان مورد نیاز نبوده! دراینصورت باید پرسید که در یک بیمارستان شکستگی بازو، ارزیابی چه چیزی مهمتر از قطع عصب رادیال است؟
شاید گفته شود که اعضای پانل (خدای ناکرده) کمی و یا کاستی داشتهاند! دراینصورت باید بگوییم که این ۷تَن ازبین بزرگان انگشتشمار فوقتخصص دست و اعصاب انتخابشده بودند.
و اما اگر گفتهشود (ما خود متخصص و فوقتخصص فلان رشته هستیم، به ما چه که عصب مدیان بهکجا میرود و شاخههای حسی و حرکتی آن کدامند)، دراینصورت اولاً که جامعیت اشراف جراح عمومی بر تمامی شاخههای جراحی چهمیشود؟
و ثانیاً وای از آن روزی که یکیاز عزیزانمان دچار چنین عارضهای شده باشد و ما بهعلت نقص معلومات در تشخیص و پیگیری و نهایتاً ارجاع مناسب (اگر مقدور باشد) ضعیف عمل نماییم، آن گاه است که کوه ادعاهایمان فروپاشیده و درد بیسوادی تا اعماق وجودمان را میسوزاند... انتظار جمع از اینکه ما باید برای اینحالت چارهای داشته باشیم و نگاه تعجبآور آنها درجای خود.
و اما یک پرسش؛ چهکسی مسئول این بیمیلی دانشجو به کسب دانش ترومای اعصاب محیطی میباشد؟
با پوزش بسیار از سروران، بهنظر من آن هفت تَن اعضای پانل! چراکه قبلاز تفهیم اهمیت و لزوم دانستن مطالب به دانشجو، اقدام به برگزاری کنفرانس در آن سالن بزرگ نمودند که درنهایت فقط سه تَن مستمع داشته باشد و من نیز اگر که تا آخرین لحظه ماندم، شجاعانه اذعان مینمایم که بلای کمی معلومات را دراین پنجاه سال دیدهام و خود را هنوز نیازمند دانستن میدانم.
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
ثبت نظر