استخوان بافتی پویا است که در سراسر عمر سیر تحولات اساسی و تغییرات زیادی را دارد. بسیاری از شرایط جسمانی و همچنین بیماریهای مختلف نیز ممکناست بر بافت استخوانی تأثیر گذاشته و آن را دربعضی موارد دچار مشکلاتی بکنند. بهعبارت دیگر همگام با تغییراتی که در سراسر بدن در اثر تغییرات شرایط فیزیولوژیک ایجاد میشود، استخوان نیز تغییرات میکروسکوپیک و با متابولیک پیدا میکند که حتی با رصد این تغییرات میتوان پی به بروز تغییراتی در شرایط هومئوستاتیک بدن برد.
یکی از دورههایی که تحولات بافتاستخوانی با سرعت و شدت زیادی در جریان است دورهیکودکی و نوجوانی است. همزمان با تغییر و تحول اساسی بدن در سیر رشد جسمانی و وقوع پدیدهی بلوغ، استخوانها نیز تغییرات آنابولیک زیادی پیدا میکنند که قاعدتاً باید نتیجهی این تغییرات، رسیدن استخوان به حداکثر تراکم و استحکام باشد.
اما محیط و شرایط مهم دیگری نیز که انسان در این دوره از حیات خود تجربه میکند، فعالیت حداکثری فرآیندهای یادگیری، تکمیل فرآیندهای شناختی و حضور کودک و نوجوان در محیط تعلیم و تربیت است. تداخل متابولیتهای فعال استخوان در مسیرهای مختلف یادگیری و عملکرد شناختی از یک سو و تسهیل بروز اختلالات استخوانی در بستر حضور زمان زیادی از شبانهروز درمحیط آموزشگاهی ازسوی دیگر ضرورت توجه به سلامت استخوان را درسنین مدرسه بیش از پیش روشن میکند. البته نگاهی دوسویه به تعامل استخوان و مقولهی تحصیل و یادگیری، رویکردی نوین درسلامت استخوان است که حیطهی طبتحصیلی بیشتر بهشرح و بسط آن میپردازد که بیان مفصل آن خارج از حوصله این نوشتار است. اما در ادامهی این مقاله به چند حیطه اساسی و مهم در این حیطه خواهیم پرداخت.
کلسیم و ویتـــامیـنD، هم برای استخوان ضروری هستند و هم برای یادگیری.
کلسیم با معدنیسازی ماتریس پروتئینی استخوان و ویتامینD با تسهیل جذب کلسیم و فسفر از دستگاهگوارش دو ریز مغذی اساسی هستند که نقش اساسی در استخوانسازی دارند. به گونهای که کمبود هریک از آنها در فرآیند استخوانسازی منجر بهبروز تغییرات برگشتناپذیری درشکل و تراکماستخوان خواهند شد.
از سوی دیگر این دو ریزمغذی با ایفای نقشی مهم در فیزیولوژی دستگاه عصبی خصوصاً در تشکیل سیناپسها، از جمله مولکولهای ضروری برای ارتقای مدارهای یادگیری و شکلگیری فرآیندهای شناختی مانند حافظه، توجه، تمرکز و رشد زبان هستند. تا آنجا که از نتایج بررسیها مشخص شده است که کمبود ویتامینD در سرم مادران باردار موجب بروز اختلال رشد زبان در کودکان درسنین بالاتر خواهد شد. همچنین کمبود ویتامینD در نوجوانان بهعنوان یکی از مهمترین علل بروز خستگی مزمن است که این اختلال حضور مؤثر فراگیر را درمحیط آموزشی تحت تأثیر قرار میدهد. کمبود کلسیم نیز آثار مشابهی را بر عملکرد تحصیلی و رشد شناختی دانشآموزان موجب خواهد شد.
طبیعیاست که سبکزندگی و عادات رفتاری و غذایی که منجر بهکاهش میزان این دو ریزمغذی در بدن میشوند هم سلامت استخوان را درمعرض خطر قرارمیدهند و هم فرآیند یادگیری را با چالشهای جدی مواجه میکنند. اما نکتهی اساسی اینجاست که درکنار نقش خانوادهها و رسانه، محیطهای آموزشی و مدارس، خود ممکناست ناخواسته زمینه را برای بروز چنین عادتهایی فراهم نمایند. در زیر بهبرخی از این موارد اشاره میکنیم:
ـ منبع اصلی ویتامینD نورخورشید است. کودکان و نوجوانان درسنین رشد باید درتماس مستقیم با نورخورشید قرارگیرند تا میزان مورد نیاز این ماده دربدن تولید گردد. اما در 75% روزهای سال دانشآموزان درمحیط مدرسه حضور دارند و بخش عمدهی زمان حضور ایشان درمدرسه نیز در کلاسهای درس سپری میشود. همچنین درمورد دختران دانشآموز باتوجه به نوع پوشش مناسب شأن کشوراسلامی ایران، سطحی از بدن که در معرض نور خورشید قرار دارد بسیار کم است و این مسأله ممکناست تولید ویتامینD را با چالش مواجه کند. همهی این موارد ممکناست یکیاز علل بروز کمبود ویتامینD در کودکان و نوجوانان گشته و از این مجرا هم سلامت استخوان و هم سلامت تحصیلی را تهدید کند. برای این منظور مدارس باید تمهیداتی بیاندیشند تا باایجاد شرایط مناسب زمینه را برای رویارویی با نور خورشید در طول روز فراهم آورند. افزودن به ساعات تربیت بدنی به منظور حضور بیشتر دانشآموزان در حیاط، الزام دانشآموزان به حضور در حیاط در زنگهای تفریح، دقت در طراحی نقشهیمعماری کلاسها بهمنظور بهرهمندی بیشتر از نورطبیعی، اصلاح چیدمان مبلمان کلاسی جهت درمعرض نور قرارگرفتن دانشآموزان، بهسازی محیط مدارس دخترانه بهمنظور صیانت از ایشان و افزایش حضور دانشآموزان در حیاط و ... از جمله توصیههای قابلاجرا درمدارس هستند. مسلماً رعایت همین چند نکته باکاهش دادن احتمال بـــروز کمبود ویتامینD هم موجبات ارتقای سلامتاستخوان را فراهم میآورد و هم متجر بهارتقای یادگیری و عملکرد شناختی کودکان و نوجوانان خواهد شد.
ـکمرنگ بودن حضور شیر و فرآوردههای لبنی در بوفهی مدارس و جانشین شدن آنها با فرآوردههایغذایی کمارزش یکی از مهمترین رفتارهایغذایی است که ممکناست با تغییر ذائقهی دانشآموزان، زمینهی کمبود کلسیم را در ایشان فراهمآورد. متأسفانه اقبال به نوشیدنیهایی مانند آبمیوههای مصنوعی و حتی نوشابههای گازدار ازسوی دانشآموزان مسوولان مدارس را وادار میکند تا بهجای عرضه نوشیدنیهای سالم دربوفهی مدرسه، این محصولات را به دانشآموزان ارائه دهند. حالآنکه این فرآوردهها نهتنها به لحاظ محتوای کلسیم و سایر ریزمغذیها فقیرند، بلکه با دارا بودن کمپلکسهای مولکولی درشـت (مانــنـد فسفـات، اگزالات و ...) جلوی جذب یونهایی مانند کلسیم را میگیرند. حتی شیرکاکائو که البته از نظر میزان جذب کلسیم چندان مناسب نیــست هم در رقـابت با سایــر نوشیدنیها عموماً موفق نیست.
این نکته را باید به خاطر سپرد که نهادینه سازی و اصلاح رفتارهای مرتبط با سلامت درمدارس صرفاً با آموزش و ارتقای دانش فراگیران محقق نخواهد شد. بلکه برای این منظور دو رکن اساسی دیگر نیز همواره باید مدنظر قرارگیرد. ایندو رکن عبارتنداز بهسازی محیط و تعامل با خانوادهها. لذا صرف برگزاری کلاسهای آموزشی باهدف توضیح و توجیه دانشآموزان در خصوص مزایای شیر و فرآوردههای لبنی و مضرات سایر نوشیدنیها راه به جایی نخواهد برد. درکنار این اقدام حتماً باید با سالمسازی بوفهی مدرسه و کاهش دسترسی دانشآموزان به نوشیدنیهای نامناسب و همچنین ارتقای دسترسی به نوشیدنیهای سالم زمینه را برای استفاده بیشتر بچهها از شیر فراهم نمود. برخی مدارس برای این منظور ابتکارات جالبی بهخرج دادهاند. بهعنوان مثال مدرسهای با برچسبهای رنگی نوشیدنیهای سالم را نشاندار و از بقیه جدا کرده بود. روی نوشیدنیهای سالم مانند شیر برچسب سفید و روی نوشیدنیهای نامناسب مانند آبمیوههای مصنوعی برچسب زرد چسبیده میشد و یا درمدرسهای دیگر برای خرید نوشیدنیهای سالم تخفیف ویژهای درنظر گرفته میشد. این اقدامات هر چند کوچک، میتواند در ارتقای رفتارهای دانشآموزان نقش مهمی را ایفا نماید.
اقدام شایستهی آموزش پرورش و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درخصوص توزیع شیر درمدارس ابتدایی یکی از مصادیق بسیار روشن بهسازی محیط جهت ایجاد عادات غذایی بهداشتی در دانشآموزان بودهاست که امید است در سالهای آتی نیز ادامه یابد. همچنین همکاری پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران با این طرح ملی در زمینهی غنیسازی شیر با ویتامینD هم یکی از اقدامات اثرگذار در این مقوله بودهاست.
توجیه خانوادهها و ایجاد همسویی در آنها با آموزههای ارائه شده در مدرسه یکی از پایه های اساسی در استقرار رفتارهای سلامت است. محیطخانواده با همراهی مدرسه و کاهش مصرف نوشیدنیهای نامناسب مانند نوشابههای گازدار و افزایش مصرف شیر و فراوردههای لبنی نقشی بیبدیل دراصلاح عاداتغذایی فرزندان و تأمین کلسیم مورد نیاز ایشان ایفا مینماید.
ـ درسالهای اخیر به واسطهی ارتقای سطح دانش خانوادهها درحیطهی سلامت و نگرانی از بروز کمبود ریزمغذیهای مختلف درکودکان شاهد افزایش تقاضا از سوی والدین جهت تجویز مکملهای غذایی برای دانشآموزان هستیم. مکملهای ویتامینD و کلسیم ازجمله مکملهای پرطرفدار درمیان دانشآموزان خصوصاً نوجوانان هستند. فارغ از اندیکاسیون تجویز این مکملها و تأثیرات احتمالی آنها باید گفت که این رفتار سلامت که فرد بهدنبال تأمین نیازهای غذایی روزمرهی خود ازطریق مکمل و اشکال شبه دارو باشد، خود محل تأمل و بررسی است. لااقل از نگاه تعلیم و تربیت و آموزههای فرهنگی جادارد که درمورد چنین رفتاری و تقویت آن درنوجوانان فکر اساسی نمود. چراکه مقولهی تغذیه علاوه برنقش مهمی که درتأمین انرژی و مواد دارد، زمینهها و مصادیق اساسی برای تحقق مسایل تربیتی نیز دارد. این که زمان صرف غذا، زمانی برای کسب آرامش بوده و زمانی برای اندیشیدن در خصوص نعمات الهی است و یا اینکه فرد هنگام غذا خوردن صحبت نکند و بهغذای خود بنگرد، همهوهمه سرنخهایی حامل این پیام است که تغذیه محملی برای تحقق اهداف تربیتی است و نه صرفاً ابزاری برای ارضای یک حس و نیاز فیزیولوژیک. از این مقوله که بگذریم، لازماست ذکر گردد که در فردی با دارابودن یک رژیـمغذایی معـــمول که درآن دستههای مختلف غذایی گنجاندهشده و اختلالگوارشی و جذب واضحی هم ندارد، میزانی از ریزمغذیها که از رژیمغذایی دریافت میگردد به اندازهای هست که نیازی به جانشیننمودن آنها با مکملهایغذایی نخواهد بود. لذا بهنظر میرسد پزشکانی که بهنوعی با مدارس درتعامل هستند با بیان این مسایل با همهگیرشدن رفتار مصرف مکملهایغذایی مقابله نمایند. هرچند درشرایط خاص تجویز اشکال دارویی این ریـزمغـذیها از سوی پزشک ضروری مینماید.
فعالیت فیزیکی، حلقه گمشده درمدارس
مشخصشدهاست که تقویت سیستم اسکلتی بدن و متراکمبودن آن ارتباط مستقیمی با میزان فعالیتبدنی و فشارهای مکانیکی وارد بر استخوان دارد.
بهطور مثال در فضانوردانی که به مدتطولانی درفضا بهسر میبرند، بهدلیل بیوزنی و یا دربیماران مزمن که به مدتطولانی بستری شده یا پایشان گچگرفته شده و تحرکی ندارند، تراکماستخوانی بهشدت کاهشیافته و بسیار مستعد شکستگی میشود.
همچنین ترشح هورمون رشد درخلال فعالیتهای ورزشی شدت مییابد و این خود عاملی مؤثر برای رشد استخوانهای انسان است.
همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد، کودکان و نوجوانان بخش عمدهی وقت خود را درمدرسه سپری میکنند. زندگی تحصیلی دانشآموزان نیز که آکنده از محتویات دانشی درحیطههای مختلف است باعث میشود تا زمان قابل ملاحظهای از وقتی که در منزل نیز حضور دارند صرف پرداختن به درس و مشق شود. سطوح توانایی کودکان و نوجوانان در سنین مدرسه برای خودتنظیمی و کاربست مهارتهای فراشناختی باعث میشود تا کودکان و نوجوانان کمتر بتوانند مدیریت زمان اثربخشی را برای خود اعمال کنند تا بتوانند به همهی اهداف و برنامههای عملیاتی خود برسند. همهی این مسایل باعث میشود تا دانش آموزان از میان همهی فعالیتهایی که برای خود تصور میکنند، برنامهی فعالیت فیزیکی منسجم را نادیده گرفته و به آن نپردازند. برخی آمارها حاکی از آن است که میانگین فعالیت فیزیکی در نوجوانان در مناطق شهری کمتر از20 دقیقه درروز است، حال آنکه براساس توصیههای انجمن قلب آمریکا این میزان باید متوسط یک ساعت در روز باشد.
در این میان نقش مدارس در ارتقای فعالیت فیزیکی دانشآموزان، نقشی اساسی و مهم است. البته تراکم دروس اختصاصی بهویژه درمقطع متوسطه و ازسوی دیگر مطالبات خانواده در زمینهی دریافت خدمات آموزشی در حیطهی دروس نظری از یک سو و ازسوی دیگر محدودیت منابع در مدارس جهت تجهیز فضاهای ورزشی باعث میشود تربیتبدنی درمدارس عمدتاً مهجور مانده و بهصورت سطحی برگزار شود. در ماههایی از سال هم که به علت سرما و بارندگی کلاسهای ورزشی تعطیل میشود و نتیجهی آن که معمولاً فعالیت فیزیکی درمدارس چندان جدی گرفته نمیشود.
با توجه به مدت زمان حضور دانشآموزان درمدرسه و ازسوی دیگر نقشی که مدرسه در ساماندهی وقت و برنامهی زندگی ایشان دارد، عملاً نهادینهسازی فعالیت فیزیکی در رفتارهای دانشآموزان وظیفهای است که انتظار برآورده شدن آن از مــدارس مــیرود حال آنکه در واقع چنین اتفاقی را در مدارس شاهـد نیستیم.
مدارس با اتخاذ برخی سیاستها و توجه به نوآوریهایی میتوانند درارتقای فعالیتفیزیکی دانشآموزان نقش موثری ایفا نمایند. بهعنوان مثال دربرخی مدارس زنگهای تفریح ۱۵تا۲۰ دقیقهای با یک برنامهریزی منسجم و بهکاربردن ابزارهای ورزشی ساده مانند یک طناب و یا یک توپ و سبد و ایجاد انگیزش در دانشآموزان از مجرای نامگذاریهای مهیج مانند راهاندازی لیگ طنابکشی، لیگ روپایی و پیش بینی نظام تشویق ساده، تبدیل به ساعت فعال و زندهی دانشآموزان شدهاست و یا برخی مدارس نزدیک به هم با راهاندازی مسابقات ورزشی مشترک و ایجاد یک روحیهی رقابتسالم در دانشآموزان، توانستهاند میزان فعالیت فیزیکی ایشان را تا حد مناسبی ارتقا دهند.
مسلماً ارتقای میزان فعالیت فیزیکی از یک سو با تأثیر بر فرآیند استخوان سازی موجب افزایش تراکم استخوان شده و شیوع پوکی استخوان در بزرگسالی را کاهش میدهد و از سوی دیگر موجب ارتقای سطح سلامت روان دانشآموزان نیز میگردد.
مدرسه میتواند از بروز ناهنجاری قامتی جلوگیری کند
یکی از مشکلات مهمی که دانشآموزان درطول دورانتحصیل خود ممکناست با آن مواجه شوند بروز ناهنجاریهای قامتی خصوصاً انحرافات ستونمهرهها است. شیوع ناهنجاریهای قامتی اکتسابی در دورهیکودکی و یا درسنین دبستان کمتر بوده و با افزایش سن دانشآموزان و ورود به دورهی متوسطه و درجریان فرآیند بلوغ (به اعتبار رشد ناهماهنگ اندامها) شیوع این نــاهنجــاریها و انحرافات ستون فقرات رو به افـزایـش میگذارد.
علاوه بر نقشی که کمبود کلسیم و ویتامینD دربروز این ناهنجاریها دارند، نقش مبلمان کلاس و مدرسه و ملاحظات ارگونومیک دراین خصوص را نباید نادیده گرفت. طبیعتاً باتوجه به این که در فرآیند بلوغ و درجریان موج عظیم تغییرات جسمانی ممکناست رشد دراندامهای فوقانی و تحتانی و همچنین رشد تودهیاستخوانی و عضلانی در ابتدا بهطور متقارن پیش نرود و از این مجرا اندکی شاهد بروز ناهنجاریهای قامتی باشیم. اما استفاده از میز و نیمکت و مبلمان آموزشی غیر استاندارد میتواند دراین ایام روند تقارن رشد را بیشازپیش با مشکل مواجه کرده و درنهایت ناهنجاری قامتی را در دانشآموز نهادینه نماید.
همچنین زمانبندی کلاسها و میزان قرارگرفتن دانشآموزان دریک وضعیت نشسته میتواند بهبروز اینمشکل دامن زند. دربسیاری ازمدارس شاهدیم که با تنظیم کلاسهای90تا120 دقیقهای، دانشآموزان موظفند درتمام اینمدت یک وضعیت نشسته را گرفته و قطعاً این شرایط در بروز اختلالات ستون فقرات موثر خواهد بود. لذا توجه مسوولان مدارس و خصوصاً پزشکان و مراقبان بهداشت که متولی تحقق اهداف طبتربیتی و سلامت درمدارس هستند باید بیشازپیش به این مقوله معطوف گردد که در تمام شئون مدرسه اعم از تدارک مبلمان کلاسی و تنظیم ساعات درسی ملاحظات طبی و سلامت را درنظر داشته باشند.
آسیبها و حوادث مدرسه درکمین استخوانها است
هرچند که آمار دقیقی از شیوع آسیبها و حوادث درمحیطهای آموزشگاهی گزارش نشدهاست اما باتوجه بهمشاهدات و مراجعات بهنظر میرسد که این میزان، چندان کم هم نیست. باتوجه بهدورهی سنی رشد که دانشآموزان درآن به سر میبرند و فعالیت استخوانها برای رشدطولی و رسیدن بهتراکم حداکثری، آسیبهای استخوانی مانند شکستگی، دررفتگی مفصل و یا کشیدگی لیگامانها ممکناست تداخلات جدی با رشد استخوان داشته باشد. این تداخلات از درگیری صفحهی رشداستخوانی درشکستگی تا بیحرکتشدن اندام بهمدتطولانی دراثر کشیدگی لیگامان را دربرمیگیرد که همهی اینها میتوانند برسلامت استخوان تأثیر بسزایی داشته باشند.
باز هم در این میان نقش مدرسه در بهسازی محیط و همچنین مداخلات محیطی برای نهادینهسازی عادتهای صحیح فعالیت فیزیکی بسیار پر رنگ است. بهعنوان مثال دویدن و بازی کردن با کفش غیر ورزشی روی زمین آسفالت با احتمال بسیار بالایی ممکناست منجر به زمینخوردن و بروز آسیباستخوانی گردد و یا بازی با توپ پلاستیکی و شوتکردن آن ممکناست بهزودی منجر بهبروز آسیبهای مفصل زانو گردد. پرتاب توپ سنگین بسکتبال برای یک دانشآموز دورهی راهنمایی و یا ابتدایی بدون آمادگی قبلی بهراحتی ممکناست موجب بروز آسیب مفصل شانه گردد و ...
از سوی دیگر اتخاذ رویکردی اصولی و مبتنی بر علم در برخورد با آسیبهای استخوانی درمحیط مدرسه نیز بسیار مهم و ضروری است. چهبسا اختلالات سادهای مانند یک شکستگی بدون جابجایی دریک دانشآموز بایک حمل غیراصولی مصدوم توسط یک همکلاسی تبدیل به یک شکستگی بازو با جابهجایی شدید شدهاست. در این زمینه لازماست آموزشهای مناسب امداد و نجات برای مسوولان مدارس درنظر گرفته شده و اجراگردد.
این موارد ازجمله فراهمنمودن محیط مناسب و وضع و پایبندی به قوانین ساده و درعینحال قاطع در بازیها و مسابقات دانشآموزی و برخورد اصولی در مواقع بروز آسیب مسایلی است که در کنار آموزش دانشآموزان ممکناست بروز آسیـبها و حـوادث استــخــوانی را در محیطهای آمــوزشگاهی کاهشدهد.
ثبت نظر