مدتی است که در برخیاز نقاط کشورمان پچپچ مقاومت بیماری سل به چند دارو (Multi Drug Resistant:MDR) به گوش میرسد.
سلی که سالها درغل و زنجیر بوده و اینبار تمامی زنجیرها را گسسته و قدم در مسیر هموار شده توسط ما گذاشته است.
دراینمقاله سعی بر بررسی علل مقاومت و چرایی هموارکردن مسیر آن توسط ما متولیان سلامت میشود و نهیب دوبارهی آن سوار بر دو مرکب بزرگ که اولین آن، مقاومت درمقابل تمامی آنتیبیوتیکهای نسل قدیم و جدید دراثر تکرار تجویز آن برای بیماریهای مختلف و... است و دومین مرکب بزرگ و هویدا، انتشار HIV ازطریق مقاربتجنسی و ازطرفی کاهش ابزار پیشگیری و جلوگیری از بارداری، جهت اجرای سیاست افزایش نسل میباشد که عوامل مختلفی مثل: فقر، بیکاری و... بهعنوان پیادهنظام که فرماندهی با سلاحی به بزرگی باورهای بسیار غلط قشری عظیم از مردم (عدممراجعهی بهموقع به پزشک بهدلیل منفوربودن سنتی اسم بیماری ایدز و سل) همراهیش میکنند و یورش خود را در سکوتی سرد آغاز نمودهاند.
لازم است یادآوری بنمایم که در کمک به سازوبرگ این هیولا نقش ما سردمداران حفظ سلامت مردم محرز میباشد.
به طور مثال درمورد ردههای بالاتر از پزشکان عمومی که بالطبع با مراجعهکنندگان بیشتری مواجهاند، سنگینی این بار ملموستر میباشد. چراکه در برخیاز مطبهای تخصصی و فوقتخصصی بهعلت ازدیاد بیمار، مجبور به تشکیل دویاسه صف از بیماران مراجعهکننده میباشند تا بیماران زیاد معطل نشده !!! و علیالخصوص در اطاق معاینه، چند بیماری که منتظرند بدون جرأت بیان یک جمله (شکایت اصلی در یک کلمه) تعدادی به پاراکلینیک فرستاده و چندتایی مانده یا تجدید نسخه شده و یا تله درمان... و بدون کمک از شرححال و نشانههای بیماری و منطقهی سکونت و شغلشان؛ هیچوقت شروع بیماری سل در ذهنشان توان شکلگرفتن و انتخاب جهت صحیح درمان را ندارند.
خوشبختانه این تعداد از پزشکان در اقلیت بوده و بیماران رهاشده از کمند این نوع مطبها درمیان پزشکانعمومی، این قشر مطلع؛ با تجربه و با سواد بیاندک ابزار ویا حتی اجازت برای نوشتن برخی داروها بیماری را تشخیص و به مراکز ذیصلاح جهت درمان ارجاع میدهند.
دراین میان لازم است ازتعدادی دیگر از پزشکان محترم متخصص که در مطب بدون اندک حرصی با حوصله بیمار را میبینند و منش استادی داشته رامورد تقدیر وتشکر قرار داد که الحمدا...کم هم نیستند.
تمامی تلاشم برای بهگوش رساندن این فریاد جهت استمداد از همهی همکاران گروهپزشکی و استمداد از مسئولان بهداشت و درمان کشور و دستاندرکاران و برنامهریزان کلان کشوری، اساتید و دانشمندان صاحبنظر برای جدیگرفتن هجوم سل(MDR) بوده تا همانطورکه فقر براینگروه بیماران هرروز بیشتر سایه میافکند، باتوجه بیشتر ما و عدم تحمیل هزینههای غیرضروری بر آنان، نورآفتاب درمان را در کنج اطاقشان ببریم تا دیگر سکوت ستارهباران شب را نه با آه و ناله و یا سرفههای جگرخراش بلکه با آوای مرغ فاخته و دیگر رویاهای زیبای زندگی به صبح برسانند.
لازم است که در نقاط مبتلا، تشریکمساعی با بهورزان مجرب و پرتلاش و بقیهی افراد ورزیده واحد بیماریهای مرکزبهداشت و شبکههای بهداشتیدرمانی که مسؤلیت اصلی هماهنگی بهداشت و درمان (بیمارستانها) را به عهده دارند انجام گردد.
لازم است مسئولان و متولیان بهداشتودرمان هرشهرستان (مدیران شبکههایبهداشتودرمان) با اطلاعات جمعآوری شده از طرف معاون درمانی (ریاست بیمارستان) و معاون بهداشتی (ریاست مرکز بهداشت شهرستان) برای بیماریابی اکتیو توسط بهورزان عزیز و بیمدعا با کمترین حقوق و بیشترین و سخترین تلاشها درجهت جمعآوری نمونهگیری صحیح خلط از خانه به خانه درمناطق ییلاقی و دور از دسترس، تأکیدی بیشتر نمایند و پاداشی جهت انجام این کارسخت برای این طلایهداران صفوف نخست جنگ علیه این بیماری در نظر بگیرند. همچنین تأکید به اجرای برنامهیCDOTS از عوامل مؤثر بر مصرف صحیح ونظارت شدهی دارو و کاهش درصد سل مقاوم به دارو میباشد.
اما با نگرشی جامعتر و دیدن الگوهای موفق بعضی کشورها و با درنظرگرفتن تغییر چشمگیر الگوی انتشار بیماری سل مقاوم به درمان، باید در بازنویسی مجدد قانون مبارزه با سل کشوری، بیماری و شیوع آنرا درمناطق مختلف با وضعیت اقتصادی و فرهنگی و جغرافیایی تجدیدنظرنمود و دستورالعمل جدیدی نگاشت که دربرگیرندهی تمامی عوامل پیشزمینهای ابتلا به این بیماری باشد.
باتوجه به شرایط زیستمحیطی منطقهیمورد بحث من(شمالشرقی گیلان) و سختی معیشت مبتلایان ساکن در دامنهی کوه، بیماری ایدز که سابقاً دلخوش به انتقال ازطریق فراوردههای خونی آن بودیم و ما مسئولان مربوطه دلخوش از پایش فراوردههای خونی چشم بر ورود دیگر طُرق این بیماری (ایدز)؛ از راه جنسی و غیره بستیم تا به سوگ اولین ورود مسیر غیرمعمول آن نشستیم و بیماری سل وHIV درحال اتحاد نامیمون خویشند و سل اینبار همانگونه که از نامش (مقلدبزرگ) برمیآید، با پوششی متفاوت خواهدآمد و ازطرفی بهدلایل مختلفی من و معدودی از همکارانم که اشتیاق به نوشتن قویترین آنتیبیوتیکها در رقابت با دیگر همکاران و عقب نیفتادن از آنان داریم؛ جدیدترین نسلهای آنتیبیوتیکی را برای ضعیفترین بیماریها در نسخههایمان جهت به رخکشیدن خودمان جای دادیم که شد آغاز داستان مقاومت آنتیبیوتیکی...!
برای خالینبودن عریضه، داروسازان محترم شاغل در داروخانهها نیز چشم بر فروش هرگونه آنتیبیوتیک بدوننسخه ازطرف متولیان فروش داروخانه بستند و دراین بحران عظیم به یاریمان شتافتند و در تحویل انواع آنتیبیوتیکها، بدوننسخهی پزشک درنگی ننمودند.
عزیزان همکار و مسئولان اجرایی و برنامهریزان وزارت بهداشت و درمان کشور واساتید بزرگوار واپیدمیولوژیستهای هموطن: تمامی عزیزانی که دراین قهقههی مستانهی سل مقاوم به درمان گرفتار و با زجر و تب و غیره... و سرفههای شبانه و نالههای مظلومانهی قبلاز سکوت مرگ؛ دست استمداد بهسوی ما سپیدپوشان ناجی گرفتهاند تا با تغییر دیدگاه درمانی فعلیمان و تبدیل دیدگاهمان به بررسی بیمار با یک دید اپیدمیولوژیک توسط ما، تحتعنوان سردمداران ارتقاء سطح سلامتی با گذاشتن اندکی وقت بیشتر برای بیمارانمان (دربرخی مطبهای تخصصی و فوقتخصصی و تشکیل صفدوم دراطاق معاینه)، آبسردی باشیم بر تب سوزانشان، نه با بیحوصلگی تمام بدون خارجشدن کلمهای از دهان بیمار و گوشنمودن به اندک علت شکوائیهی بیمار و برعکس آن کلماتی که در مصاحبههای فرمایشی ویا بهعنوان استاد دانشگاه تحتعنوان مهمبودن شرححال بیمار مطرح میکنیم، با شتابی هرچه تمامتر برگهایی پُر از بررسیهای پاراکلینیک بدستشان میدهیم تا این باسیل هرچه سریعتر از اطاق معاینه بیرون رفته و بعدی بیاید که من بارها از بیماران شنیدم که میگفت از دکتر ترسیدم تا نشانههای بیماریام را بگویم و البته مشخص است که هرچه تحصیلات آن همکار محترم بالاتر باشد، نمود اینگونه ویزیتها بیشتر دیدهمیشود.
اما این بیماری اینبار برخاستهاست؛ با هیبتی بزرگتر از همیشه و دستدردست عوامل دیگر که حاکیاز غفلت ما پزشکان، مسئولان بهداشتیدرمانی و فقر اطلاعات سلامت درجامعه میباشد.
سؤال اینجاست که آیا این نوع سل چند چهره را میتوان مهار و درمان نمود؟
باید فکر کرد....
نقایص:
۱ـ فقدان مؤسسهای صاحب نام دارای امکاناتی کافی برای شناساندن نشانههای بیماری به مردم ازطریق رسانهی ملی...
۲ـ اجرای ناقص شیوهی درمانی DOTS که مؤثر بودن آن در مناطق اپیدمیک بیماری به اثبات رسیدهاست (تأییدWHO).
۳ـ بیماریابی پاسیو درمناطق مبتلا و مشکوک
۴ـ عدم تحویل نمونهی واقعی خلط (آبدهان و درصورت عدمامکان دستیابی بهخلط، لاواژشیرهی معده)
۵ـ عدم جلوگیری از فروش قویترین داروی خط اول پاسخ به درمان (کپسول ریفامپین) توسط داروخانهها و نسخهکردن آن برای بیماریهای دیگر توسط همکاران محترم.
ثبت نظر